The Story Behind Hootsuite’s Day Tribute روز مادر

هر روز نیست که در حیاط خلوت پدر و مادرتان در فلوریدا، در حال فیلمبرداری یک ویدیوی نمایشی محصول ناب فالوور در استخر بچهها هستید. اما، در ماه آوریل، من آنجا بودم: فقط یک مدیر رسانه اجتماعی که بهترین کار را انجام می دهد – هر کاری که لازم است برای ایجاد چیزی خیره کننده برای کانال های اجتماعی ما انجام می دهد.
بعد از یک ساعت آماده شدن و سازماندهی مجموعهام، به طرز غم انگیزی متوجه شدم دوربینم به درستی کار نمیکند، باد با صدای من تداخل میکند، و فیلمنامهای که داشتم آن را میخواندم بسیار طولانیتر از آن چیزی بود که فکر میکردم.
“مامان؟” داد زدم
مامانم سرش را از پشت در بیرون آورد. “آیا می توانم اکنون کمک کنم؟” او با یک پوزخند احمقانه پاسخ داد.
“آره. لطفا بیا کمکم کن.» گفتم، فقط کمی شکست خوردم که به تنهایی نمی توانستم این کار را انجام دهم.
او که مشتاقانه بالای سه پایه من ایستاده بود، گفت: «به من نشان بده چه کار کنم.
یک ساعت بعد را صرف تنظیم مجدد استخر بادی، دو فلامینگو و دوربین خود کردیم تا جایی که مکان مناسبی پیدا کردیم. ما یک چتر را روی من قرار دادیم و مادرم ایده خوبی داشت که یک تله پرومتر روی لپتاپ خود راهاندازی کند. ما در ویدیو پرواز کردیم تا در پایان متوجه شدیم که مادرم فراموش کرده است بررسی کند که آیا دوربین فوکوس شده است یا خیر. آن نبود. نیم ساعت بعدی را صرف انجام مجدد آن کردیم.
اکنون، بیشتر بازنشستگان در فلوریدا احتمالاً ترجیح میدهند که گلف یا پیکل بال بازی کنند تا اینکه به دخترشان کمک کنند تا یک ویدیوی عجیب را برای کار فیلمبرداری کند. ولی مامانم نه او میدانست که این ویدیو چقدر برای من مهم است، چقدر مشتاق ساختن ویدیوها هستم، و چقدر میخواهم سازمانم را تحت تأثیر قرار دهم. بنابراین او تا زمانی که کار تمام شد به من چسبید.
و بعد رفت گلف بازی کرد.
روز بعد، به تیمم هشدار دادم که برخی از کلیپهای فیلمبرداری ممکن است شامل آزار دادن مادرم باشد، مادرم لپتاپاش را پیش من آورد زیرا نمیدانست چگونه از آن استفاده کنم، و من مجبور شدم دوباره به او توضیح دهم. او در واقع درباره چه چیزی بود.
با کمال تعجب، تیم فکر می کرد که این خنده دار است. مادرم را تصور کنید که سعی میکند از یک سری فناوری که نمیفهمد، راهنمایی کند، در حالی که دختری که در استخر بچهها گیر کرده بود را کارگردانی میکرد. این ایده که، مهم نیست که این کار چقدر مضحک بود، او همان جا بود و آماده کمک بود.
بزرگترین پیشنهاد آنها این بود که همه به کسی مانند مادر من در گوشه خود نیاز دارند. همه به یک وند نیاز دارند.
سپس ایده این ویدیوی روز مادر از طرف ایدههای بزرگ ما (و مدیر ارشد بازاریابی برند)، بیلی جونز، شکل گرفت. او گفت: «بیایید ویدیویی بسازیم که مادران کارمندان ناب فالوور را برجسته کند. مادرانی که اهمیتی نمیدهند که عنوان ما چیست یا چه کار میکنیم، اما به ما و دستاوردهای ما افتخار میکنند.»
ایده؟ تا نوری بر مادرانی بتابانیم که مفتخرند در مواقعی که ما نیاز داریم وارد شوند و کمک کنند. مادرانی که از حاشیه و گهگاه در کامنت های اینستاگرام ما را تشویق می کنند.
وقتی به او گفتم که یک ویدیو الهام گرفته است، مادرم هیجان زده شد. او حتی بیشتر از این که متوجه شد می تواند با مصاحبه شدن برای آن یک بار دیگر به من کمک کند هیجان بیشتری داشت.
https://www.youtube.com/watch?v=Z_zg2fJr-Gw
این مطمئنا اولین بار نبود (و آخرین بار هم نخواهد بود) که او در پروژه ای به من کمک کرد. در کلاس دهم، زمانی که برای مدرسه به یک لباس فلپر دهه 1920 نیاز داشتم، او برای من یکی دوخت. هنگامی که من نیاز به ایجاد یک ویدئو در مورد روشنایی برای برنامه دانشگاه خود داشتم، ونده صدها شمع را چندین بار برای من روشن و فوت کرد. زمانی که نیاز به فیلمبرداری تبلیغاتی برای کار داشتم، اجازه داد او را برای چند ساعت از خانهاش بیرون کنم. و من به خاطر گرفتن صدها عکس از من در سفر ما به استرالیا، زمانی که می خواستم وبلاگ نویس سفر شوم، یک دنیا تشکر را مدیون او هستم.
صرف نظر از کاری که من انجام می دهم، او همیشه مشتاق کمک است. او همیشه دقیقاً نمیداند که من چه کار میکنم یا در مغزم چه میگذرد، اما بدون توجه به این، او میخواهد هر زمان که میتواند کمک کند و بخشی از هر کاری باشد که من به آن علاقه دارم.
به همین دلیل است که سال گذشته وقتی به او گفتم میخواهم برای کارم به ونکوور بروم، فکر کردم قلب او را شکستهام.
پس از سالها حضور نزدیک در زندگیام، حمایت از من در اوج و فرودهای حرفهام، و پشت سر گذاشتن یک بیماری همهگیر با هم، داشتم میرفتم. شنیدن اینکه میخواهم برای شغلی که با موفقیت انجام میدادم خارج از دفتر خانوادهام در سراسر کشور نقل مکان کنم، سخت بود.
اما ما آنجا بودیم. من که نزدیک به یک سال از کارم در ناب فالوور می گذرم، متوجه شدم که از خانه ام در نیومارکت، انتاریو، از تمام پتانسیل خود استفاده نمی کنم. و، مادرم، مجبور بود با این واقعیت کنار بیاید که من نه تنها از خانه بیرون می روم، بلکه در سراسر کشور هستم. کمی طول کشید، اما وقتی روز بزرگ برای جمع کردن وسایلم فرا رسید، مادرم با بسته بندی حباب دار و جعبه ها آماده بود.
پنج ماه بعد، من فقط یک هفته از اولین دیدار مادرم از خانه جدیدم در ونکوور فاصله دارم.
میخواهم بگویم که میدانم روز مادر میتواند برای برخی افراد روز سختی باشد. بنابراین به آنها، من شما را تشویق میکنم که خود را یک Wende بیابید. یک Wende می تواند در اشکال و اندازه های مختلفی باشد. آنها ممکن است به عنوان یک مربی، یک دوست یا به عنوان یک مربی بیایند. آنها ممکن است یک خواهر یا برادر، یک قیم یا یک پدربزرگ و مادربزرگ باشند. آنها ممکن است از نظر خونی با هم مرتبط باشند، یا ممکن است نداشته باشند.
هر شکلی که داشته باشند، یک ونده فردی است که شما را قهرمان می کند. آنها همیشه آماده هستند تا در پروژه های عجیب و غریب به شما کمک کنند. آنها خوشحال هستند که در صورت نیاز از شما حمایت می کنند و در صورت عدم نیاز یک قدم به عقب بر می دارند. زمانی که شما نیاز به تخلیه هوا دارید یا فقط زمانی که می خواهید صحبت کنید، آنها با دقت گوش می دهند. و وقتی به کسی نیاز دارید که دوباره به او بیفتید، می دانید که او آنجا خواهد بود تا شما را بگیرد.
اگر به اندازه کافی خوش شانس هستید که یک وندی در زندگی خود دارید، امیدوارم با آنها صبور باشید وقتی برای صدمین بار از شما می پرسند که چه کاری انجام می دهید. این که وقتی چیزی می گویند که کاملاً مفید نبوده، به خود یادآوری می کنید که احتمالاً از جای خوبی آمده است. اینکه وقتی فراموش می کنند بررسی کنند که آیا دوربین در فوکوس است، شما یک نفس عمیق بکشید و آنها را ببخشید. و هنگامی که آنها مسیر شغلی را در رسانه های اجتماعی زیر سوال می برند، نگرانی آنها را برطرف می کنید و می گویید: “من می دانم دارم چه کار می کنم”.
بنابراین به وند من، من عشق زیادی را برای شما از ونکوور به نیومارکت می فرستم. از تمام محبت و حمایتی که در طول این سال ها به من کردید، به خصوص در هشت ماه گذشته، سپاسگزارم. از شما برای الهام بخشیدن به این ایده و بسیاری دیگر سپاسگزارم. من ممکن است مغز پدر را داشته باشم، اما خلاقیت شما را به دست آوردم. شما را خیلی دوست دارم. روز مادر مبارک.
PS من مطمئن خواهم شد که این در اینستاگرام پست می شود تا آن را ببینید.