درباره امروز
امروز یک روز بسیار عجیب در سفر من بود. بگذار توضیح بدهم. از خواب بیدار شدم و به این نتیجه رسیدم که دیگر نمی‌خواهم روی پروژه ویرایشگر صوتی کار کنم (حداقل در حال حاضر). دلیل؟ راستش خیلی زیاد هستند، اما اصلی‌ترین مورد این بود که من از کار کردن روی آن لذت نمی‌برم یا همان هیجانی را که در چند پروژه گذشته احساس می‌کردم، احساس نمی‌کردم. آیا تسلیم شدن است؟ من نمی دانم. اما، انجام کاری که نمی توانید با خوشحالی انجام دهید، کاری نیست که باید انجام شود، به خصوص وقتی اسلحه در سرتان نباشد.
بعدش چی؟
خوب، من روی الاغم نمی نشینم و هیچ کاری انجام نمی دهم، در عوض مسیر عملم را تغییر می دهم و کاری انجام می دهم که برایم مثمر ثمر و لذتبخش باشد. من برنامه ای در ذهنم دارم، اما باید قبل از شروع اجرای آن، کمی آن را شکل دهم.
بهبودهای مورد نیاز
من واقعاً فکر می‌کنم در این لحظه دارم تسلیم می‌شوم زیرا روند پروژه‌ای را که روی آن کار می‌کردم دوست ندارم، اما دلایل زیادی می‌تواند وجود داشته باشد. اگر این تنها دلیل باشد، پس کار بعدی که روی آن شروع خواهم کرد، باید بتوانم برای مدت طولانی تری به آن پایبند باشم، که امیدوارم انجام دهم. اما، اگر به دلایلی نتوانم این کار را انجام دهم، باید این مشکل را ابتدا با کار بر روی آن برطرف کنم.
برای من آرزوی موفقیت کن!
