میدوی🏎️🏁

در شروع کارآموزی، من پر از اضطراب زیادی بودم – در مورد شروع کردن، در مورد تیمم، پشته فناوری، پروژه، سازنده بودن، تعادل بین کار و زندگی… اساساً همه چیز. از آنجایی که این اولین نقش توسعهدهنده من است، نمیدانستم چه انتظاری داشته باشم، و سؤالات بیپاسخ زیادی وجود داشت که تنها از طریق تجربه میتوانستند آنها را حل کنند.
من در چند هفته اخیر خیلی رشد کرده ام. یکی از زمینه های بزرگ رشد، یادگیری پذیرش ناراحتی بوده است. ما دائماً در حال یادگیری هستیم و کدنویسی آسان نیست، مخصوصاً زمانی که با یک زبان جدید، چارچوب و مجموعهای از ابزارهای توسعهدهنده سر و کار دارید، فقط برای کمک به پایگاه کد تیم. همچنین در صحبت کردن درباره مسائلم بهتر شدهام و با زبان فنی راحتتر شدهام تا بتوانم مشکلات، راهحلها یا تئوریهایم را به وضوح توضیح دهم. من دیگر نمی توانم فقط بگویم “من به این نیاز دارم تا این کار را انجام دهم”. اکنون آن را تجزیه می کنم، مانند: “مشکل من این است که من باید این نوع داده را به عنوان بار ارسال کنید، اما در حال حاضر خطای ارجاع به عدم تطابق بین بارها و هدرها را دریافت می کنم” (ای، جاوا و اسپرینگ!).
من همچنین با خودم صبورتر شدم و فهمیدم که هنوز در این محیط بسیار جدید هستم. من یاد میگیرم که با این واقعیت خوب باشم که احساس راحتی و تسلط کافی برای خودکفایی به زمان نیاز دارد.
من در این چند هفته چیزهای زیادی یاد گرفتم، اما درس اصلی این است: هر چیزی ممکن است، و هر چیزی راه حلی دارد – فقط باید آن را پیدا کنید! اگر جواب نداد، اصلاح کنید، سوال بپرسید و از خودتان دفاع کنید!