Star Fox Adventures قبلاً به یک Remaster در نینتندو سوییچ نیاز دارد
Star Fox Adventures حتی زندگی خود را به عنوان یک بازی Star Fox شروع نکرد. Shigeru Miyamoto به دفاتر Rare رفت و دید که به سختی روی یک بازی Nintendo 64 به نام Dinosaur Planet کار می کند. دنیایی بیگانه برای کاوش داشت، پازل هایی شبیه به زلدا، و تاکید بر نبردهای خارق العاده ای که Star Fox تا به حال با آن معاشقه نکرده بود. زیرا همانطور که گفتم هرگز به عنوان یکی در نظر گرفته نشده است.
با این حال، میاموتو جور دیگری فکر میکرد و با دانستن اینکه GameCube آینده نیاز مبرمی به انحصاریهای بزرگ دارد، استودیو را تشویق کرد تا IP جدید خود را به بازی با بازی یک طلسم خزدار آشنا تغییر دهد. نتیجه نهایی یک جواهر قطبی و در عین حال به یادماندنی بود که به ندرت شاهد صحبت درباره آن در دوران مدرن هستیم. این مایه شرمساری است، زیرا بسیار خوب است.
من شک دارم که نینتندو قصد داشت معرفی خود را به لطف شاهزاده خانمی به نام کریستال به یادماندنی کند، اما شرط میبندم که او بیداری خزدار صدها گیمر در اوایل دوران نوپا بود. او ممکن است در حال تحقیق در مورد نابودی سیاره خود به دست یک ارباب مارمولک خبیث بوده باشد، اما این مانع از آن نمی شود که چیزی خشن را ساده کنیم. در این سالها همه چیز بدتر شده است، اگرچه با فکر کردن به گذشته یادم میآید ماجراهای Star Fox Adventures به لطف باران غمانگیز، انفجارهای فراوان و هالهای از شکستطلبی با نوتی غافلگیرکننده شروع شد. شما چند پازل استاندارد شامل روشن کردن مشعل ها و قرار دادن اجسام سنگین روی سوئیچ ها برای پیشرفت رو به جلو را حل کردید.
این بسیار Zelda بود، دقیقاً به کنترل حرکت و سیستم دوربین آن. با توجه به اینکه Wind Waker دقیقاً در گوشه و کنار بود، به انتشار ناخوشایندی منجر شد، و طرفداران Star Fox به این سریال که به کاوش و نبرد پیاده روی میکرد، لطف نداشتند. با این حال، من طرفدار آن بودم، بیشتر به این دلیل که اولین Star Fox بود که بازی میکردم و با حس آزادیاش که امثال زلدا از سنین جوانی در من القا کرده بود، ژل میکردم. من یک روباه بودم و میتوانستم در حین حل معماها و کمک به دوستانم، افراد دایناسور شیطانی بزرگ را با کارکنان بیمارم کتک بزنم. حداقل تا زمانی که به بخش بدنام جت اسکی رسیدم، اینجا چیزهای زیادی برای دوست داشتن و نکات منفی کمی وجود داشت.
من خیلی جوانتر از آن بودم که بتوانم از طریق یک قطعه تنظیم شده روی ریل که شما را ملزم می کرد یک وسیله نقلیه را از میان موانع متعدد هدایت کنید، در حالی که با دشمنان مبارزه می کنید و از آسیب محافظت می کنید. این بیش از دو دهه پیش بود، بنابراین هیچ پست بازرسی یا وسیله ای برای حفظ پیشرفت شما در میان همه اینها وجود نداشت. شکست بخورید، و شما درست به ابتدای کار بازگشته اید. شایان ذکر است که من قبل از عصبانی شدن و سپردن کنترلر به برادر بزرگترم بارها شکست خوردم، فقط برای اینکه او بیشتر شکست بخورد. در آن زمان بازی ها سخت تر بود.
چند ساعت پس از کمپین، شما همچنین مسئول مراقبت از یک دایناسور کوچک پس از بیمار شدن مادرش هستید. او کار زیادی انجام نمی دهد جز اینکه به عنوان یک همراه خوش آمد در سراسر دنیای بازی تنها عمل کند. این سیاره دلپذیر و پر از تنوع طبیعی است، اما فراتر از شکست دادن دشمنان و انجام تلاش های گاه به گاه، تنهایی در این سیاره بیگانه است که شبیه زلدا یا استار فاکس نیست. حتی سالها بعد هنوز هم جدید به نظر میرسد و لحن آن به طرز وحشتناکی متمایز است.
هنگامی که دنباله داستان آغازین به پایان می رسد، به یاد می آورم که در فضا به سمت یک سیاره جدید پرتاب می کردم. در آن زمان، این یک اجرای مدرن از مبارزات فضایی کلاسیک استار فاکس بود، که برای بسیاری احساس میکردند که این بازی به جای قدم زدن با پای پیاده و با کمی مراقبت از مبارزه با سگها، چه چیزی باید باشد. با این حال، ما نسخه Dogfighting را در Star Fox Zero دریافت کردیم، و به لطف کنترلهای خطرناک آن، این نسل بعدی Star Fox هم نبود که منتظرش بودیم. حداقل Adventures آنقدر جسور بود که چیزی جدید را با IP غرق در نوستالژی امتحان کند. بنابراین، چرا پس از این همه سال، ریمستر خوبی به آن ندهیم. Rare این روزها در اختیار مایکروسافت است، اما از چه زمانی این امر باعث شده است که نینتندو نتواند پروژههایی را که زمانی تصور میشد برای همیشه کنار گذاشته شدهاند، دنبال کند؟
Star Fox Adventures حتی اولین عنوان GameCube نیست که هنگام بحث در مورد کسانی که مستحق بازسازی مجدد هستند به ذهن خطور می کند. سوپر ماریو سان شاین در حال حاضر یکی از آنها را با وجود آشغال بودن، دریافت کرده است، در حالی که Eternal Darkness، Billy Hatcher and the Giant Egg، Odama، MGS: Twin Snakes، Paper Mario: The Thousand Year Door، و تعداد بیشماری دیگر در جعبه بنفش به دام افتادهاند. اگر میخواهیم این کلاسیکها را به سوییچ یا هر کنسول آینده دیگری بیاوریم، لطفاً اجازه دهید کلون کوچک جاهطلب Rare در صدر فهرست قرار گیرد.