چگونه وقتی می خواهید تسلیم شوید به مسیر ادامه دهید

من در حال حاضر در چند سال گذشته در حال مطالعه مفاهیم علوم کامپیوتر هستم، و ای کاش می توانستم بگویم که مسیر آسان و پر از گل رز بوده است. در واقع دقیقا برعکس این موضوع صادق است. مسیر ساختن مهارت هایم مسیر بسیار سختی بوده است و بارها هنوز احساس می کنم شکست خورده ام. من به کارهای خودم نگاه می کنم و تعجب می کنم که چرا به خوبی کار دیگران نیست. من به چالشهای Hackerrank یا Front End Mentor نگاه میکنم و بسیاری از اوقات احساس میکنم گم شدهام.
با شغل فعلی ام، به عنوان معلم زبان انگلیسی کار می کنم و بسیار خوش شانس هستم که دوستان خوبی پیدا کرده ام که برنامه نویس هستند. من به این ایده کشیده شده ام که می توانم با فناوری کار کنم و می توانم خلاق باشم. این دو چیز هستند که من به آنها علاقه زیادی دارم و هیجان زده هستم که با وجود اینکه هنوز احساس می کنم در برنامه نویسی بدم می آید، این مرا به جلو سوق می دهد.
خیلی وقت ها با این حرفه رابطه نفرت عشقی دارم. خیلی وقتها پیش میآید که من یک حشره دارم یا زمان زیادی را صرف کشف یک مشکل میکنم که میخواهم سرم را از دیوار عبور دهم. حدس میزنم شاید خوب باشد که دیوارهایی که در آن زندگی میکنم از آجر ساخته شدهاند، بنابراین من را در آنجا متوقف میکند، اما اگر شما در این مسیر رفتهاید، مطمئن هستم که میدانید چه حسی دارد. بعد یکدفعه راه حل این مشکل را پیدا می کنی و این بهترین حس دنیاست. بسیاری از افرادی که با آنها صحبت می کنم این را به احساس جادوگر یا خدا بودن ربط می دهند، زیرا اکنون راه حل این مشکل را پیدا کرده ام و کاری کرده ام که این چیزی که مدت زیادی است مرا مورد تمسخر قرار داده است.
گذراندن زمان زیادی با این فراز و نشیب ها، بدن و ذهن را تحت تاثیر قرار می دهد. پس از مدتی، بسیاری از مردم احساس می کنند که می خواهند تسلیم شوند. بارها به این فکر کرده ام که آیا این صنعت برای من مناسب است یا نه و شاید فقط باید متوقف شوم. در حال حاضر افرادی هستند که بسیار باهوش تر از من هستند، ناگفته نماند که هوش مصنوعی در راه است و به هر حال همه مشاغل ما را به عهده خواهد گرفت. اما، چیزی وجود دارد که من در طول راه یاد گرفته ام. هیچ کدام از اینها مهم نیست. همچنین، زمانی که مشکلات ما خیلی سخت می شوند یا وقتی به اهداف خود نگاه می کنیم و فکر می کنیم که غیرقابل حل هستند، راهی برای دور زدن آنها وجود دارد.
اولین چیزی که من معتقدم کمک می کند این است که بدانیم وقتی چنین احساسی داریم، تنها نیستیم. در واقع، این احساس بسیار طبیعی است. همه ما این دوران را پشت سر می گذاریم و نکته مهمی که باید بدانیم این است که چیزی که باعث موفقیت ما می شود دقیقاً شکست یا موفقیت نیست، بلکه چیزی که باعث موفقیت ما می شود تسلیم نشدن است. همه چیز سخت خواهد بود اما اشکالی ندارد. تسلیم نشو
وقتی متوجه شدم که باید به فشار آوردن ادامه دهم و هیچ مشکل جدیدی در زیر نور خورشید وجود ندارد، اما مشکل هنوز خیلی بزرگ به نظر می رسد، باید فکرم را در مورد مشکل تغییر دهم. معمولاً این تفکر فعلی من در مورد مشکل است که واقعاً به این مشکل فعلی کمک می کند. همچنین، همانطور که فکر خود را در مورد مشکل تغییر میدهم، شاید بتوانم به شکل دیگری به مشکل نگاه کنم، اما شاید بتوانم شروع به تجزیه آن مشکل به قطعات کوچکتر کنم. در حال حاضر واقعاً نیازی به فتح کل کوه نیستم، بلکه فقط باید نگران برداشتن قدم بعدی باشم. برداشتن گام بعدی نسبت به بالا رفتن از کل کوه بسیار ترسناک تر است. ضرب المثلی داریم که می گوید: «بهترین راه برای خوردن فیل، یک تکه در یک زمان است». ما کم کم پیش می رویم و قبل از اینکه بدانیم، بسیار فراتر از آن چیزی که قبلاً فکر می کردیم، رفته ایم.
اگر احساس ناراحتی می کنید و مطمئن نیستید که می توانید ادامه دهید، نگران نباشید. شخص دیگری را پیدا کنید. به آنها بگویید که در چه شرایطی هستید. به این چیزهای مختلف فکر کنید و به یاد داشته باشید که فردا روز جدیدی است.