برنامه نویسی

چگونه سفری که حدود 4000 دلار از من دزدیدند یکی از بهترین سفرهای زندگی من شد

وقتی به خانه برمی گردم، هزاران احساس شروع به شکل گیری می کنند. این 4 روز گذشته یک ترن هوایی از وقایع بود که هرگز آرزوی تجربه کردنشان را نداشتم. اما بگذارید از همان ابتدا به شما بگویم که من در مورد آن صحبت می کنم، امسال اولین رویداد جوامع زنان AWS در LATAM برگزار شد، اولین رویداد در نوع خود در تاریخ که توسط زنان و برای زنان سازماندهی شد و گویی این کافی نبود. همچنین اولین رویداد حضوری من در زندگی ام بود که در آن شرکت کردم… هه به همین دلیل است که فکر می کنم اتفاقات غیرمنتظره زیادی داشتم.

اما هی، من خانه را ترک کردم و شوهرم، دو فرزندم و مادرم را پشت سر گذاشتم. حمل چمدان پر از رویاها و توقعاتی که به اندازه چمدانم کوتاه بود با همه چیزهایی که باید می آوردم.

من در گواتمالا زندگی می کنم و رویداد در بوگوتای کلمبیا بود (که من هم نمی دانستم) همه چیز جدید بود.

همه چیز خوب شروع شد، اگرچه در طول توقف من در پاناما به دلیل آسیب مکانیکی مجبور شدند هواپیمای مرا عوض کنند، اما من رفتار خوبی داشتم، آن جزئیات کوچک روی بقیه سفر تأثیری نداشت، بنابراین دیر رسیدم، اما این اتفاق افتاد. مهم نیست وقتی به بوگوتا رسیدم آنها منتظر من بودند. همکاران من از جامعه شیلی که من شخصاً آنها را نمی شناختم، بلکه به صورت مجازی آنها را می شناختم و این باعث ایجاد اعتماد به نفس در شما می شود.

روزهای بعد پر از وعده‌های غذایی گروهی با دخترانی از تقریباً تمام آمریکای لاتین بود، دوستان زیادی پیدا کردم و متوجه شدم که احساس طرد شدنی که در تمام عمرم با آن کار کردم در حوزه فناوری کمتر شده بود. من یک گیک معمولی نبودم، من یک گیک جامعه بودم هه. هیچ کلمه ای وجود ندارد که به طور کامل احساس پیدا کردن افرادی را که به همان چیزی که شما علاقه مند هستند، توصیف کند.

و به این ترتیب روز رویداد فرا رسید که در آن کارگاهی + مصاحبه + حمایت از انجام مصاحبه به من محول شد. یک شب قبل از آن تا سحر در حال مطالعه ماندم زیرا احساس کردم آماده نیستم (که متوجه شدم درست نیست). ). من خیلی زود از خواب بیدار شدم و به اتفاق دو نفر از همکاران به مراسم رفتیم، وارد شدیم و با همه چیزهایی که شروع به حمایت کردیم، هزار و یک کار انجام می دادم زیرا کارگاه من حدود یک ساعت از شروع کار مانده بود که آمدند تعریف کنند. من که کسی وسایلم را دزدیده است.. واکنش با فکر “ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه” از من صحبت کردم لپ تاپم دزدیده شد، تمام پولی که همراه داشتم، کابل ها و کانکتورهایی که فقط یک گیک ارزش آن را درک می کند و اشیایی که من به عنوان بخشی از aws Community Builder و UG Leader بودن به دست آورده ام و دارای ویژگی های بسیار خوبی هستند. ارزش عاطفی برای من، کارت‌های اعتباری و بدهی‌ام بزرگ است. و غم انگیزترین چیز از همه، پاسپورت من یک روز دور از بازگشت به خانه نزد خانواده ام با همه کارهای دیگری که اکنون باید انجام می دادم، نمی دانستم می توانم برگردم یا نه، نمی دانستم کجا بروم یا با چه کسی تماس بگیریم

توصیف همه چیزهایی که در آن لحظه در ذهنم گذشت دشوار است، آنچه می توانم به شما بگویم این است که تمام ناامنی های من در مورد صحبت ها، مصاحبه ها و خود رویداد به پس زمینه رفت و من از این که نمی دانستم چگونه پیش می روم ناراحت بودم. برای رسیدن به بازگشت نکته خنده دار این بود که در کشور من وقتی از شما دزدی می کنند همه چیز را می برند و برنمی گردند در این مورد اینطور نبود، نیم ساعت بعد از وقوع سرقت، جنایتکاران یک تاکسی با مدارک من و آن ها فرستادند. از همکاران من که اکنون به عنوان همکارهای دزدی هه شناخته می شوند. و دوباره چیزی در تغییرم احساس آرامش کردم از اینکه می توانم به خانه برگردم گرچه بدون پول یا چیزهایی اما خوشحالم که می توانم برگردم و در این لحظه، هر چند عجیب به نظر می رسد، احساس آرامش کردم، احساس آمادگی برای صحبت و صحبت کردم. با فعالیت های روز و غیره روبرو شو. من این کار را انجام دادم. اولین صحبت رو در رو بین المللی خود را داشتم و می دانید چیست؟ عالی بود! از شنیدن سؤالات حاضران احساس خوشحالی و هیجان داشتم و احساس می کردم که می توانم پاسخ دهم. باورنکردنی بود، احساس می کردم کامل شده ام، مثل اینکه بالاخره بعد از مدت ها چیزی را که به آن علاقه دارم پیدا کردم. می دانم که خیلی ها فکر می کنند که این یک احساس اغراق آمیز است، اما افرادی که از آنچه من از سر گذرانده ام، با این احساس همذات پنداری می کنند.

روز گذشت و پر از عکس، لبخند و حمایت بود.

کارگاه توابع مرحله ای

در نهایت چیزی فراتر از دانش در جامعه یافتم، دوستی، صدای بلند و حمایت پیدا کردم. آنها به من کمک کردند تا بتوانم بعد از مراسم برگردم، کسی که به من پول نقد بدهد تا بتوانم حرکت کنم، غذا برای غذا دادن به من تا زمان پرواز برگشت و حتی سوغاتی برای آوردن فرزندانم کم نداشتم. از همه طرف پیدا نشد، من در مشکل بودم و همه به من کمک کردند و از این بابت بسیار متشکرم! آنها مرا به سلامت به خانه آوردند.

اکنون به عقب برمی گردم و باید آنچه را که از این سفر آموخته ام به اشتراک بگذارم:

  1. هنگام خروج از هتل در یک کشور ناشناخته هرگز پاسپورت خود را همراه نداشته باشید.
  2. به خود اعتماد کنید، ناامنی های شما می تواند بسیار بزرگ باشد و بدترین دشمن شما خواهند بود، اما در نهایت این به شما بستگی دارد که آنها را شکست دهید. نترس. تو متوجهش شدی!
  3. شما تنها نیستید، اگرچه گاهی اوقات چنین احساسی دارید، اما نیستید، فقط به دنبال چیزی است که به آن علاقه دارید و در تعامل هستید. دختران گیک بیشتری وجود دارند که می توانید از آنها یاد بگیرید و به اشتراک بگذارید.
  4. مهمترین چیز مواد نیست، من 4000 دلار از دست دادم و خوشحالم که در ازای آن درآمد بسیار بیشتری به دست آوردم، دوستی پیدا کردم، امنیت به دست آوردم و چیز ارزشمندی به دست آوردم که اعتماد به نفس است اگر این اتفاق نمی افتاد، من این کار را نمی کردم. متوجه شده ام که همه چیزهایی را که برای صحبت کردن در جمع نیاز داشتم از قبل داشتم.
  5. یک چمدان بزرگ بیاورید، به آن نیاز خواهید داشت، و یک کوله پشتی ذخیره هم همراه داشته باشید (در صورتی که برای چمدانی که حمل می کنید اتفاقی بیفتد) ههه

این تجربه من در اولین اجلاس زنان در LATAM است، ناگفته نماند که دیدن این که بیش از 350 نفر آمدند و این رویداد یک موفقیت چشمگیر بود و من نمی‌توانستم بیشتر از این به اینکه بخشی از این اجلاس بوده‌ام افتخار کنم، قابل توجه است. و منتظر باشید تا سال دیگر بزرگتر شود!

چمدان پر از رویا بود و با نشانه هایی از محبت و پذیرش و انگیزه برمی گشت. چه سفر خوبی است و من واقعاً امیدوارم که اولین سفر از بسیاری باشد و همه آنها مرا دزدی نکنند هههه اما اگر بتوانم به یادگیری و آموزش هر چه بیشتر افراد ادامه دهم

AWSome Women Summit

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا