احساس ترس را از پیچیدگی متوقف کنید

بگذارید نتیجه گیری را به شما بگویم: پیچیدگی ذاتاً بد نیست. عوارض دشمن واقعی است.
آن را آرزو می کنید ، اما من هرگز از پیچیدگی مرعوب نشده ام. در واقع ، من آموزش دیده بودم که در طول تحصیلات و کارهای دانشگاهی خود را در آغوش بگیرم.
این امر نه تنها در مورد علوم کامپیوتر یا برنامه نویسی بلکه در مورد علوم اجتماعی نیز صدق می کند. به عنوان مثال ، این ایده که سیستم های اقتصادی پیچیده و غیرخطی هستند ، برای من واقع بینانه تر و هیجان انگیز تر از مدل های تعادل اقتصاد است.
اولین مورد نیاز به یک دانش و روش های کاملاً جدید ، حتی از رشته های به ظاهر نامربوط ، و نحوه بازی آنها با هم ، در حالی که مورد دوم فقط مجموعه ای از معادلات است. من دیده ام که چگونه می توان یک کل اقتصاد را با استفاده از محل های اساسی اقتصاد مدل سازی و شبیه سازی کرد ، و چگونه می توان از نتایج برای توضیح پدیده هایی استفاده کرد که به راحتی توسط مدل های تعادل توضیح داده نمی شوند. این یک سفر سرگرم کننده بود و خوشحالم که در آن شرکت کردم.
من از پیچیدگی استقبال می کنم این پیچیدگی نیست که ما را تخلیه می کند – این عوارض غیر ضروری است که ما ایجاد می کنیم.
پیچیدگی و عوارض در یک زمین
پیچیدگی در مورد جوهر مسئله است. واقعی است برخی از مشکلات ذاتاً پیچیده هستند. زندگی پیچیده است ، سیستم های آب و هوایی پیچیده هستند ، همزمانی پیچیده است ، نسخه های عملیاتی نسخه پیچیده و غیره است. آنها حقایق هستند و هر راه حلی که واقعاً حل چنین مشکلاتی باید به طور شایسته با پیچیدگی مقابله کند.
از طرف دیگر عوارض مصنوعی هستند. ما آنها را با انتخاب ، غالباً ناآگاهانه ایجاد می کنیم. آنها نتایج تصمیمات و اقدامات ضعیف ما هستند: جهل ، آنالیز ، تجزیه و تحلیل بیش از حد ، عدم برقراری ارتباط ، مستندات ناهماهنگ ، تخصیص منابع اشتباه ، عدم تطابق ابزار و غیره. سرزنش پیچیدگی مشکل اغلب بهانه ای است ، راهی برای پوشش دادن به انتخاب های ضعیف یا تفکر کم عمق ما.
پیچیدگی اولین شهرک در روستا است. عوارض محله هایی است که در اطراف آن ساخته ایم. یک روز ، ما در یک شهر درهم و برهم بیدار می شویم ، جایی که به سختی اثری از شهرک اول را پیدا می کنیم.
پیچیدگی سادگی
نحوه برخورد با پیچیدگی ، تجزیه و تحلیل آن در قسمت های ساده تر است ، تا اینکه به آن برسیم ناچیزبشر حل کردن ناچیز چیزی است که در نهایت مشکل را حل می کند. بنابراین ، جوهر سادگی در متن ما این است سخت وت عمیقبشر
تحلیلی که بیشتر موارد لبه را به خود اختصاص می دهد سادهبشر ما به پیچیدگی واقعی مشکل نمی پردازیم ، بلکه معمولاً علائم آن است. حدس بزنید بعد چه اتفاقی می افتد؟ سپس هر مورد لبه یک مشکل جدید برای حل – توسط ما یا دیگران است.
از طرف دیگر ، تحلیلی که تولید می کند ناچیز قطع از مشکل اصلی در نهایت زائد است. این منجر به راه حل های بسیار قدرتمندی می شود که باید حفظ شوند – دوباره ، توسط ما یا دیگران.
بزرگترین منبع عوارض: اعتقادات
چگونه می دانیم که تجزیه و تحلیل ما از مشکل صحیح ، کافی و کامل است؟
من جواب بزرگی برای ارائه ندارم. اما ، من دو پیشنهاد بزرگ را ارائه می دهم که خودم را تکرار می کنم.
اولا ، ما برای تجزیه و تحلیل مشکل به ابزارهای مناسب نیاز داریم.
ممکن است فکر کنید این فقط عقل سلیم است. توجه داشته باشید ، من نگفتم ، “ابزارهای مناسب برای حل مشکل”. مگر اینکه قسمت پایین تحلیل را ببینیم ، حتی نباید شروع به فکر کردن در مورد راه حل ها کنیم.
در اینجا یک خطر بزرگ وجود دارد. من به ندرت با یک برنامه نویس ملاقات کرده ام که در مورد ابزارها نظر داده نمی شود. نظرات نتیجه اعتقادات است. اعتقادات می توانند بیش از حد قوی باشند که به چالش کشیده شوند ، حتی بیشتر توسط خود مؤمن. من از این امر مصون نیستم.
ثانیا ، ابزارهایی را انتخاب کنید که از شما زنده بماند.
ما هر بار که با یک مشکل جدید روبرو می شویم ، لوکس برای انتخاب و یادگیری ابزارهای جدید نداریم. از همه بدتر ، ما ممکن است مجبور شویم راه حل هایی را ارائه دهیم که حتی ابزارهای جدیدتری را نیز می طلبد. این یک چرخه شریر و انرژی زا است.
اعتقادات خود را در مورد ابزارهایی که استفاده می کنید آزمایش کنید. ابزارهای شما ممکن است از مشکل بعدی زنده نماند – یعنی اعتقادات شما ممکن است در نهایت شما را شکست دهد.
پایان
هرچند ممکن است این موضوع خشک یا کسل کننده باشد ، من به چالش های جدیدی می پردازم که مرا به کشف ایده ها و ابزارهای جدید در مورد کار بر روی مشکلات پیچیده و جلوگیری از عوارض تحریک می کند.
به عنوان مثال ، من می توانم از تجربه ای برای شما تعریف کنم که تراز کردن ابزارهای ما برای تجزیه و تحلیل مشکلات با افراد برای حل آنها دشوار است ، اما ارزش این تلاش را دارد.
از کجا شروع می کنیم؟
اجازه دهید ما از نظر پیچیدگی ، توسط کسانی که از آن قدردانی می کنند ، و ابزارهایی که از آنها استفاده می کنند ، احساس مرعوب کنیم.