4 روش مختلف که من از راه دور کار کرده ام

مانند بسیاری از ما، من از ابتدای همه گیری از راه دور کار کرده ام. من اساساً در 16 مارس 2020 از دفتر به خانه فرستاده شدم. به یاد دارم که احتمالاً 3 نفر در دفتر مانده بودیم: دو نفر از ما نمی خواستیم از خانه کار کنیم و مدیر طبقه. اکثریت قریب به اتفاق هفته ها از خانه کار می کردند. شب قبل، رئیس جمهور مکرون در تلویزیون گفت که از آن به بعد ادامه دارد به شدت توصیه می شود برای کار از خانه
من یک مهندس نرم افزار هستم. قرار است یک موجود منطقی باشد. من «اکیداً مستحب» را به «لا اجباری» تعبیر کردم. هنوز فکر می کنم حق با من بود.
با این وجود، با مدیر طبقه مخالفت کردیم و من را از دفتر بیرون کردند.
از آن زمان سفر راه دور من متوقف نشده است و می توانم آن را به 4 قسمت مجزا تقسیم کنم.
- کار از راه دور برای تیم راه دور که قبلاً می شناختم
- کار از راه دور برای تیم هیبریدی که قبلاً می شناختم
- کار از راه دور برای یک تیم جدید (هیبرید) در شرکتی که می شناختم
- کار از راه دور برای یک تیم عمدتاً توزیع شده در یک شرکت کاملاً متفاوت
کار از راه دور برای تیم راه دور که قبلاً می شناختم
همانطور که قبلاً توضیح دادم، در ابتدا، همه ما به خانه فرستاده شدیم، بنابراین می توان گفت که یک تیم کاملاً از راه دور بودیم. هیچ استخدام جدیدی وجود نداشت و همه کسانی که در ماه های آینده رها نشدند از داشتن شغل خوشحال بودند. هیچ چهره جدیدی وجود نداشت، ما همدیگر را می شناختیم.
با وجود این که به دلیل پهنای باند شبکه از ما خواسته شد که دوربین هایمان را به ندرت روشن کنیم، کار با هم آسان بود. از آنجا که بخش بزرگی از تیم در بنگلور و بعداً در اوکراین مستقر بودند، کار از راه دور برای ما کاملاً جدید نبود.
برای تعاملات غیرمرتبط با کار، از اتاقهای گفتگو و پیامهای مستقیم استفاده میکردیم، و وقتی با ۲ تا ۳ شرکتکننده تماس داشتیم، اغلب برای چند دقیقه در مورد زندگی، درباره یکدیگر صحبت میکردیم. همانطور که از قبل همدیگر را می شناختیم، کاملا طبیعی بود.
شاید تنها چیزی که از دست دادم تخته سفید دفتر بود. ما ابزارهای مختلفی را امتحان کردیم، اما هیچ کدام واقعا خوب نبودند.
به طور کلی، در حالی که در سطح شخصی سخت بود که در آپارتمان ما گیر کنیم – ورزش در فضای باز به یک ساعت در روز محدود می شد! – مخصوصاً برای کسانی که به تنهایی زندگی می کنند، از نظر کاری نسبتاً آسان بود. بدون وقفه در “میز” ما، که شبیه بهشت بود. همچنین نداشتن جلسات ترکیبی عالی بود، من اغلب احساس میکردم که عده معدودی که گاهی اوقات از خانه کار میکنند، از جلسات ما جدا شدهاند – تقصیر آنها نیست! از اینکه در جلسات بزرگتر از من خواسته نشد دوربینم را روشن کنم خوشحال بودم.
به دلیل کمبود کلوچه هایی که همه به مطب آورده بودند، حتی شروع به کاهش وزن کردم.
کار برای همان تیم هیبریدی
در آن زمان، مردم به آرامی شروع به بازگشت به دفتر کردند. من نه. از نبود رفت و آمد و همچنین عدم وقفه در پشت میزم لذت بردم.
بازگشت به دفتر در سال 2021 اجباری شد و من برای شرکت در یک برنامه آزمایشی کامل از راه دور درخواست دادم.
من 2 دلیل منطقی برای حمایت از درخواستم داشتم. یکی عشق ذاتی کارکنان دولتی فرانسه و تمایل به اعتصاب است که برای والدین کاملاً مشکل ساز است. من درک می کنم که والدین – از جمله ما – قبلاً به نوعی این کار را انجام داده اند، اما هنوز یک دلیل است. و دلیل دیگر این بود که من قبلاً یک نقش کاملاً عرضی داشتم و اغلب از راه دور حتی از دفتر با مردم ملاقات می کردم.
«به نحوی مدیریت کن» نسبی است. ما مادر مجردی را دیدیم که گریه میکرد چون مجبور شد کارش را ترک کند، زیرا به سادگی نمیتوانست با اعتصابهای هر پنجشنبههای تصادفی به کارش ادامه دهد…
کارفرمای من قبلاً دفاتر مختلفی در چند کیلومتری یکدیگر داشت و اجاره می کرد. یک بار به یاد می آورم که آن شخصی که در نقش جانبی خود به او گزارش داده بودم، تعجب کرد که “اوه، ما فکر می کردیم شما از نظر فیزیکی می آیید”. چرا روی زمین این کار را می کردم؟ بدیهی است که من ماشین خودم را برای یک جلسه کاری نمی بردم (و همچنین جای پارک کمیاب را از دست نمی دادم). اگر با شاتل شرکت رفت و برگشت میرفتم، جلسه یک ساعتهام بیشتر به ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه میشد. نحوه کار من به وضوح به من زمان زیادی برای تلف کردن نمی دهد.
پس نه. کار از راه دور از خانه من انتخاب بهتری بود و بسیاری از تعاملات را از دست ندادم.
دلایل من پذیرفته شد، حداقل میتوانستم از گوشه اتاق نشیمنمان که در آن مشغول بودم به کار ادامه دهم – نه همیشه برای رضایت همسرم. اما کمک اضافی که میتوانستم به بچهها ارائه کنم و زمان اضافی که میتوانستیم با هم بگذرانیم ارزشش را داشت – بیشتر اوقات.
در بخش حرفه ای، هیچ چالشی احساس نمی کردم. دیگر به ندرت جلسات ترکیبی بود. حتی اگر مردم در دفتر بودند، در اکثریت قریب به اتفاق موارد از روی میز خود با احترام به دیگرانی که آنجا نبودند تماس می گرفتند.
در ابتدای تماس هایی که افراد زیادی در آن شرکت نداشتند، به بحث در مورد مسائل شخصی نیز ادامه دادیم. و در حالی که تغییراتی در تیم اتفاق افتاد، مردم آمدند و رفتند، اکثر ما همدیگر را می شناختیم و شناختن چند نفر جدید چندان سخت نبود. علاوه بر این، از آنجایی که دفتر نزدیک محل من بود و معامله همین بود، تقریباً ماهی یک بار می رفتم.
از آنجایی که در میان افراد با سابقه کار در این بخش بودم، هیچ مشکلی برای یافتن جایگاه خود در این وضعیت جدید نداشتم.
کار برای یک تیم هیبریدی جدید در همان شرکت
در ابتدای سال 2022، تیمم را عوض کردم. شرکت هم همینطور بود، بنابراین ابزارها و فرهنگ شرکت، دانش شرکت در کل مشکلی برای من نبود. اما با افراد مختلفی آشنا شدم و در تیم دیگری جا گرفتم. برای قرار گرفتن در تیمی که از قبل همدیگر را می شناختند.
شهرت من در شرکت به من کمک کرد، افرادی بودند که از ابتدا به طور فعال به دنبال تماس و حتی راهنمایی بودند.
در تیم جدید کمی تغییر نگرش دادم و همچنین سعی کردم حداقل بخشی از قهوه های مجازی را همراهی کنم. فقط بخشی از آنها، چون احساس میکردم آنها مرا از لحاظ زمانی عقب نگه میدارند. اما من قبلاً احساس می کردم که بیشتر از قبل تک به تک با هم تیمی ها و حضور فعال در جلسات ضروری تر است. من باید خودم را بخشی از یک تیم از قبل فعال می کردم.
اشاره کردم که از نظر زمانی از این فعالیت ها عقب مانده ام. چرا اینطوری گفتم؟ زیرا من به عنوان یک توسعه دهنده آزمایشی به آن پیوستم. من کارهای زیادی برای انجام دادن داشتم، قبلاً از من انتظار می رفت که ارائه دهم – و به درستی چنین بود. اما من به عنوان مهندس اصلی چمدان خودم را هم آوردم. من با کلین شیت شروع نکردم. من چیزهایی برای ادامه دادن و شروع کارهای جدید داشتم که مربوط به تیم جدیدم نیست، بلکه مربوط به بخش جدید یا سازمان بالاترم است.
در عین حال کوچکترین قصدی داشتم که یک دقیقه وقت اضافه کار کنم. بنابراین مدیریت زمان اهمیت بیشتری نسبت به قبل پیدا کرد.
خود تیم به دو معنا بسیار بین المللی بود. ما افرادی از 6-7 ملیت داشتیم و در 3-4 کشور مختلف مستقر بودیم – همکار استرالیایی ما بلافاصله پس از پیوستن من ما را ترک کرد. برخی از افراد مرتباً از اتاق جلسه تماس می گرفتند، اما از آنجایی که اکثریت نبودند، احساس نکردیم که کنار گذاشته شده ایم.
من به زودی رفتم و این ربطی به عدم تناسب من نداشت. آنجا به من خوش گذشت.
عضوی دوردست از یک تیم توزیع شده
اگر از خوانندگان همیشگی این وبلاگ هستید. احتمالا می دانید که پس از آمادئوس، من به Spotify پیوستم. برای من یک موقعیت کاملاً جدید بود. اول از همه، این یک موقعیت کاملاً از راه دور است بدون هیچ انتظاری برای رفتن به دفتر هر ماه یک بار، هر چند وقت یکبار.
اما حتی اگر بخواهم، امکان پذیر نیست زیرا نزدیکترین دفتر در فاصله 600 کیلومتری است و تنها دفتر داخل کشور من حدود 900 کیلومتر فاصله دارد.
و اتفاقا من با هیچکس از این دفاتر کار نمی کنم. افرادی که من با آنها کار کردم در بریتانیا، دور از دفتر لندن و در استکهلم مستقر هستند.
این بدان معناست که من به سازمانی پیوستم که فرهنگ و ارزشهای آن را نمیشناختم (بیشتر از آنچه در برخی از صفحات منابع انسانی خارجی ممکن است) و نمیتوانستم روی سفرهای اداری گاه به گاه برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد یکدیگر حساب کنم.
اولین چیزی که متوجه شدم این است که روزنامه ها نسبتا طولانی هستند و تماس های گروهی غیررسمی زیادی وجود دارد – بیشتر در مورد کار.
من همیشه سعی میکردم از روزانههای طولانی در زندگی ام اجتناب کنم. چنین وقت تلف می شود. در این مورد، من این احساس را داشتم که منطقی است آن نیم ساعت را فدا کنم و بخش هایی مانند «کلمه روز» و «استرس چک» را در بر بگیرد. به عبارت دیگر، ما فقط در مورد سه سوال ابدی یک استندآپ روزانه صحبت نمی کنیم، بلکه کمی سرگرم می شویم یا نشان می دهیم که به همدیگر اهمیت می دهیم.
3 سوال ابدی
دیروز چه چیزی به دست آوردید که به ما کمک کرد تا به تعهد اسپرینت خود عمل کنیم؟
امروز برای کمک به ما در انجام تعهد اسپرینت چه خواهید کرد؟
آیا هیچ مانع/نقطه مسدود کننده ای دارید که ما را از انجام تعهدات اسپرینت باز می دارد؟
دلیل تغییر عقیده من این است که آن را راهی خوب برای هماهنگی با مردم و یادگیری کمی بیشتر در مورد آنها می دیدم. این هنوز یک روش زمان بندی شده برای معاشرت است.
تماس های گروهی برنامه ریزی نشده – جمع شدن در اصطلاح Slack – یک مورد متفاوت است. این اغلب در مورد کار گروهی، بررسی کد جمعی، برنامه نویسی اوباش است. این چیزی بود که من در تیم های قبلی خود از آن دفاع می کردم – حتی قبل از اینکه از راه دور بروم.
بنابراین برای من، این مفهوم مربوط به کار از راه دور نیست. تنها اجرای این تکنیک از راه دور است. آنچه به نظر من مهم است این است که مردم بفهمند این تماسهای گروهی – اغلب موقت – در مورد چیست تا بتوانند تصمیم بگیرند که آیا میخواهند بپیوندند یا نه. بدون این درک، افراد یا تمایلی به پیوستن ندارند یا از ترک تحصیل می ترسند و وقت خود را در جلساتی که در آن مشارکت نمی کنند تلف می کنند.
من همیشه با ایده توسعه نرم افزار بسیار توزیع شده همدردی می کردم. اما من همچنین اعتراف می کنم که اگر به شرکتی بپیوندید که در آن XDSD ایده اصلی سازماندهی وظایف توسعه نیست، باید توجه داشته باشید که بخشی از تیم شوید. شما نه تنها مجبور نیستید وظایف خود را انجام دهید، بلکه باید مطمئن شوید که به دیگران کمک می کنید تا به اهداف خود دست یابند، باید در دسترس باشید و در تصمیم گیری های تیمی سهیم باشید. ابتدا با پرسیدن سوالات خوب و بیان نظر و سپس با ارائه راه حل.
این ممکن است ناراحت کننده باشد، به خصوص اگر درونگرا باشید. اما هنوز فکر می کنم برای موفقیت ضروری است. این احتمالاً شخصاً آسانتر است، از راه دور باید فعالتر باشید.
نتیجه
در این پست، چهار مرحله مختلف سفر کار از راه دور را با شما به اشتراک گذاشتم. مثل بسیاری از ما شروع شد، همه اعضای تیم من ناگهان خود را در خانه یافتند، سپس کم کم همه چیز در اطراف من تغییر کرد و من خودم را در یک شرکت جدید یافتم که شما می توانید از – تقریبا – در هر جایی کار کنید.
در حالی که در این محیط، باید کمی بیشتر حواسم به صرف زمان کافی برای معاشرت با هم تیمی های دورم باشد، هنوز فکر می کنم کاملاً ارزشش را دارد. فناوریهای امروزی، همکاری آنلاین را آسان میکنند، تقریباً انگار در همان مکان هستیم. در عین حال، پولی که با عدم نیاز به رفت و آمد به دفتر به دست میآورم قابل چشم پوشی نیست و زمانی که به دست میآورم باعث میشود تعادل بین کار و زندگی بهتری داشته باشم.
عمیق تر وصل شوید
اگر این مقاله را دوست داشتید، لطفا