انقلاب مکانیزه خواهد شد
من از زمانی که به یاد دارم در جنگل کار می کردم. ابتدا کار کسل کننده بود، اما سریع وارد آن شدم. انتقال جعبه ها از انبار به لوله های تحویل مطمئناً خسته کننده به نظر می رسد، اما زمانی که باید آن را از نظر آسیب ارزیابی کنید، اندازه و وزن مناسب آن را بررسی کنید، اگر فصلی است، و اگر تاریخ مصرف آن تمام شده باشد، پیچیدگی آن کمی بیشتر است. من فقط سگ لپ تاپ یوزف جونگل نیستم که با سفارشات مردم بازی می کند، من مانند یک کارگر ماهر برچسب می زنم و تحویل می دهم و در هر شیفت رتبه برتر ‘J’ را می گیرم، باید بدانید.
با این تفاوت که کاملا درست نیست. به همان اندازه که بازی The Last Worker از کار سرگرم کننده است، شغل شما در معرض خطر تصرف توسط یک ربات است. شما کورت هستید، و – حدس زدید – آخرین کارگر انسانی در تأسیسات عظیم جنگل، پس از انتخاب تمرکز بر شغل خود به جای خانواده، سلامتی و، خوب، واقعاً همه چیز دیگر. هر چند دو همراه ربات روال شما را شکسته اند. بهترین دوست شما، SKEW، یک اسکوئر کوچک شلوغ، و یک مزاحم که یک هاوربرد روباتیک را کنترل می کند و قصد دارد شرکت را از بین ببرد. آنها برخی از حقایق سخت را آشکار می کنند، و ناگهان شما بخشی از چیزی بزرگتر می شوید.
همانطور که قبلاً می توانید بگویید، طنز در آخرین کارگر ظریف نیست. این انتقادی است از سرمایه داری بیش از حد، از کات سین های اختصاص داده شده به آمازون که قطعاً صدها گوشی قدیمی را برای جا انداختن مدل امسال، تا گیم پلی قانع کننده تحویل بسته ها در انبار غیر آمازون اختصاص داده شده است. این گیمیفیکیشن کارهای روزمره سرگرم کننده است. من واقعاً نقش خود را بهعنوان تحویلدهنده جنگل بازی کردم، اما وقتی به یاد میآورید که شرکت واقعی آن از سیستمهای بسیار مشابهی استفاده میکند تا کارگرانش را تشویق کند که سختتر، طولانیتر کار کنند و از استراحت توالت صرف نظر کنند تا ملاقات کنند، کمی جدیتر میشود. سهمیه بهره وری آنها
داستان آخرین کارگر مانع از سنگین شدن این موضوع می شود. داستانی عمیقاً سیاسی درباره انقلاب و ضد سرمایه داری، این روایت مرا شگفت زده کرد که چقدر صمیمانه و شخصی بود. شخصیتها جذاب هستند، با کمک بازیگران خیرهکننده صداپیشگان، و شما را وادار میکنند تا بازی را بیشتر کنید. اما گاهی اوقات، لحظات مهم روایی توسط قابلیت های VR بازی تضعیف می شوند. در حالی که نسخه ای را که برای بازبینی آزمایش کردم نمی توانست در واقعیت مجازی پخش کند، این واقعیت که شما می توانید در حین پخش صحنه های برش به هر جایی که می خواهید نگاه کنید به این معنی است که من گاهی اطلاعات تصویری کلیدی را که تاثیر ضربات مهم را کاهش می دهد از دست می دهم. شاید این مشکل من باشد، اما با این وجود آزاردهنده بود.
بد نیست در این مرحله در مورد SKEW صحبت نکنم. ربات جاسوس جیسون آیزاکس قهرمان واقعی این داستان است، مانند ویتلی پورتال ۲ با بمب های اف بیشتر. نظرات طعنه آمیز او و “فک کردن” های مشتاقانه او در هنگام ضربه زدن به هواداران، سناریوهای غیرواقعی (من هرگز سعی نکرده ام با خشونت علیه رئیسم طغیان کنم) قابل ارتباط است. من مدتهاست که از داشتن شخصیتهای اسکوس بیشتر در بازیهای ویدیویی حمایت میکنم، و SKEW نماینده دقیقی است که میخواهم ببینم.
داستان محکم است، نوشتار عالی است، صداگذاری عالی است، و من عاشق سبک هنری رمان گرافیکی هستم، اما انقلاب همه اش آفتاب و رنگین کمان نیست. با پیشروی در سطوح خطی، مخاطرات بیشتر میشوند، اما متأسفانه پازلها خستهکنندهتر میشوند. مینی بازی هک، که شامل حل یک مکعب روبیک است، از هر نظر ممکن است فوق العاده آزاردهنده است. خود مکعب ها برای چرخش شهودی نیستند و تراز کردن 9 تا از آنها به ترتیب صحیح بیش از حد طول می کشد. یک تایمر 60 ثانیه ای و یک نگهبان گشت زنی اضافه کنید که شما را مجبور می کند چهار یا پنج بار از پازل جدا شوید تا دیده نشوید، و هر بار که یکی از آن رابط های روبیک مانند را می بینم، آهی شنیدنی بیرون می دهم.
با این حال، حداقل آن پازل ها به راحتی پیدا می شوند. موارد متعددی در طول زمان بازی من وجود داشت که دقایقی را صرف یافتن پازلی کردم که همراه رباتم فوراً به من گفته بود آن را کامل کنم. جستجوی یک دوست فلزی کوچک در یک اتاق فلزی عظیم به همان اندازه که فکر میکنید خستهکننده است، حتی بیشتر به این دلیل است که اسکوتر شناور شما دارای یک نقشه داخلی است که شما را به مقصدتان راهنمایی میکند، اما این نقشه فقط در کارهای روزانهتان استفاده میشود. جلسات تحویل
من اغلب برای یافتن پازلها صداها را دنبال میکردم – بوقها و غرغرها مرا به مقصد درست هدایت میکرد – که اعتباری برای طراحی صدای The Last Worker است. با این حال، تابلوی راهنما که در آن اهرم کوچک بعدی یا دریچه قابل تخریب قرار دارد، میتواند برای کاهش ناامیدی بسیار بهبود یابد. سازنده این موضوع را با بخشهای مخفیانه سرگرمکننده بازی، جایی که مخفیگاهها و مسیرهای عبور از سطوح به وضوح با گرافیتی مشخص میشد، نشان داد، اما این باید به بقیه پازلها نیز تعمیم میداد.
فصل آخر بازی همه چیز را برمیگرداند. جایی که در کل بازی سطح خطی خود را کاوش کردهاید، اکنون اساساً در یک صحنه تعاملی با گیمپلی اولیه و بدون شرط قرار میگیرید. داستان، که به طور مداوم بهترین بخش بازی است، به یک انتخاب خلاصه میشود که تعیین میکند کدام پایان را ببینید، و بنابراین احساس تقلیل میدهد. این زمانی است که کورت قدرت خود را به عنوان یک کارگر پس می گیرد و با این حال گیم پلی باعث می شود شما کاملاً ناتوان باشید. اگر می خواهید برای دیدن پایان های دیگر دوباره پخش کنید، کات سین ها نیز قابل رد شدن نیستند. در واقع، به نظر می رسد تنها چیزی که در بازی قابل رد شدن است، اعتبارات است، که به طور طعنه آمیزی برای بازی بسیار انتقادی نسبت به دستگاه شرکت، ضد کارگری است.
آخرین کارگر سعی می کند چیزهای زیادی باشد. این یک ماجراجویی معمایی طنز در قلب است، اما بخش بزرگی از آن صرف دوری از نگهبانها میشود، یک مینیبازی دونده بیپایان با بازی SKEW دارد که بیش از حد مورد استقبال قرار میگیرد، و تیراندازی اول شخص بسیار بیشتر از آنچه انتظار داشتم وجود دارد. در حالی که داستان و مخفی کاری هر دو عالی هستند، بقیه پازل ها تمرینات خسته کننده ای هستند، و این احساسی است که پس از بازی باقی می ماند. وقتی جذابترین گیمپلی، کار روزانه خستهکنندهای است که بازی سعی میکند آن را طنز کند و نه انقلاب هیجانانگیزی که شما را از درون انبار جنگل قدرت میدهد، میدانید که مشکلی وجود دارد.
امتیاز: 2/5. یک کد PC توسط ناشر ارائه شده است.