بازی

نقد و بررسی The Legend Of Zelda: Tears Of The Kingdom

پرنسس زلدا پس از شکست کالامیتی گانون، مجموعه ای از یادبودهای رسمی را در سراسر Hyrule ساخته است. این تخته های سنگی تنها یک جمله و یک گل منفرد را در بالای سنگفرش نگه می دارند. با وجود ناچیز بودن، برخورد با این بناهای تاریخی در سفر، یادآور همه چیزهایی است که از دست رفته اند، و آنچه لینک و شرکت هنوز برای آن می جنگند.


اشک‌های پادشاهی بر دنیایی متمرکز است که در حال بهبودی است، در حالی که هرگز زخم‌های گذشته‌مان را فراموش نمی‌کنیم، و اینکه چگونه ما را به سمت سرنوشت‌هایی سوق می‌دهند که همزمان ناآگاهانه و امیدوارکننده هستند. به نوعی، نینتندو یک بازی ساخته است که با عظمت پیشین خود برابری می کند. شما در هر لحظه توسط کنجکاوی بمباران می‌شوید، و نمی‌دانید که تا چه حد می‌توان محدودیت‌ها را پیش از این که آغوش باز زلدا به جلو باز شود تا آن‌ها را خفه کند، کنار زد. من اعتقاد چندانی به دوبار برخورد صاعقه نداشتم و نمی‌توانستم از این که ثابت شود اشتباه می‌کنم خوشحال باشم.

گیمر ویدیوی روزبرای ادامه با محتوا، پیمایش کنید

مطالب مرتبط: تخریب سلاح زلدا مکانیک خوبی است و من در این تپه خواهم مرد

Tears of the Kingdom روایی ترین بازی Zelda سنگینی است که می توانم به یاد بیاورم. به‌عنوان دنباله‌ای مستقیم، شخصیت‌ها و نشانه‌های آشنا را دوباره تصور نمی‌کند، بلکه افراد و مکان‌هایی را که قبلاً می‌شناسیم گسترش می‌دهد. ما طبیعتاً با توقعات بیشتری وارد این موضوع می شویم، در کنار ترس از اینکه چیزهایی که اولین بار دوست داشتیم به طور کامل وجود نداشته باشند. در حالی که من بلافاصله قله حبابی کوه مرگ و شن‌های سوزان Gerudo را تشخیص دادم، تلاش‌هایی برای تغییر شکل هر محیط به شکلی متضاد برانداز با آنچه قبلا بود انجام شد.

پیوند برای نجات زلدا در Tears of the Kingdom

دهکده ریتو اکنون پوشیده از پتوهای ضخیم برفی است که ساکنانش را زمین گیر کرده است، در حالی که Zora’s Domain با لجن نفرت انگیزی برخورد می کند که آبشش های مردم ماهی را پر کرده و منبع آبی را که زمانی مقدس می دانستند کثیف می کند. اینها همه مشکلات جدیدی هستند که کار خیره کننده ای را در معرفی مجدد شخصیت های محبوب و هموار کردن راه برای شخصیت های جدید انجام می دهند. اکثر ما در حدس زدن اینکه چگونه افراد خاصی در غیاب لینک رشد کرده اند، چه از طریق ایجاد روابط جدید و چه از طریق تغییر اولویت ها در حضور یک فاجعه اضطراری، مشکل خواهیم داشت.

درست مانند Breath of the Wild، ساعات کار در مجموعه‌ای از جزایر و زیارتگاه‌ها صرف می‌شود که همگی برای ارائه قدرت‌های جدید شما طراحی شده‌اند. اینها نان و کره ای هستند که برای بیش از 70 ساعت آینده از آنها لذت خواهید برد، مانند Ultrahand، که می تواند تقریباً هر شی در محیط را با دیگری به هم بچسباند، یا Recall، که می تواند زمان را به عقب برگرداند و حرکت اشیا را معکوس کند. پیوند موجود باقی می ماند. فیوز سلاح ها و سپرهای شما را با انواع آیتم ها ترکیب می کند و پتانسیل در اینجا تقریباً نامحدود است. در نهایت، شما Ascend را دارید که به Link اجازه می دهد از هر محیطی با سقف عبور کند و درست در بالا ظاهر شود. در ابتدا می‌ترسیدم که این نیاز به پیمایش سنتی را از بین ببرد، اما در واقعیت بسیار ظریف‌تر است و به طور یکپارچه با پازل‌ها و کاوش لحظه به لحظه شیفته عمودی ترکیب می‌شود.

پیوند در حال سقوط به جزایر بزرگ آسمان

هیچ‌کدام از قدرت‌های قبلی شما اینجا نیستند، اما هیچ‌کدام از آن‌ها لازم نیست، با اشک‌های پادشاهی که من اکنون غیرقابل جایگزینی می‌دانم بر آنها تکرار می‌شود. بازگشت پس از این کار سخت و تقریباً محدود کننده خواهد بود.

لحظه ای که به شما آزادی داده می شود تا به سمت سطح حرکت کنید، مشخص می شود که این بازی واقعاً چقدر بزرگ است و حتی پس از آن اکتشافات بیشتری در زیر سطح در انتظار خواهند بود. اولین قدم‌های من به سوی زمین پرحرارت Hyrule مردد بود، اما به زودی احساس کردم که در کنار یک دوست قدیمی نشسته‌ام که پس از سال‌ها دوری داستان‌ها را عوض می‌کردم و متوجه عناصر بی‌شماری شدم که بعد از سال‌ها دوری به سمت بهتر شدن یا به روش‌هایی که باید انتظار داشت تغییر کرده بودند.

مناظر با انبوهی از مصالح ساختمانی پر شده است که قبلاً برای بازسازی قبل از ظهور یک آخرالزمان آینده‌نگر در نظر گرفته شده بود. اکنون می‌توانید از آن برای ساخت یا کمک به شهروندان برای بازیابی چرخ دستی‌های خود یا انجام یک کار عجیب و غریب استفاده کنید. اصطبل‌ها نیز مکررتر و پر جنب و جوش هستند، پر از ماموریت‌ها و مکالمه‌های اختیاری که همگی برای ایجاد حس اساسی‌تر بودن Hyrule ساخته شده‌اند. Red Dead Redemption 2 توسط نینتندو به‌عنوان الهام‌بخش اصلی برای Tears معرفی شد، و این در هر تعامل کوچکی که دارید می‌درخشد. Breath of the Wild احساس می‌کرد که با تنهایی خودش ازدواج کرده است، در حالی که دنباله آن مشتاق است نشان دهد که لینک دیگر تنها نیست و متحدانی دارد که باید با آنها تماس بگیرد. هنوز چندین نمونه از تنهایی ارزشمند وجود دارد که باید در آن غوغا کرد، اما اکنون دوستان و غریبه ها برای کمک به آنجا هستند.

زلدا شمشیر استاد را در دست دارد

زیارتگاه‌ها برگشته‌اند، با این تفاوت که اکنون ردیابی آنها آسان‌تر است و در پازل‌ها و رویارویی‌های جنگی بسیار متنوع‌تر شده‌اند. بیشتر آنها پیرامون محیط‌هایی که در آن یافت می‌شوند موضوع‌بندی می‌شوند، در حالی که برخی از آنها در وهله اول برای رسیدن به آنها پاداش‌هایی دارند. آنهایی که قبلاً مملو از دشمنانی بودند که هیچ چالشی فراتر از یک نوار بهداشتی مضحک ارائه نمی‌دادند، با نبردهای هوشمندانه‌ای جایگزین می‌شوند که در آن لباس‌ها، سلاح‌ها و آیتم‌های لینک برداشته می‌شوند و او را مجبور می‌کنند که فقط با قدرت‌هایش و هر آنچه در میدان می‌نشیند، نبرد کند. . من در این موقعیت‌ها برای پیروز شدن مشکل داشتم، و تنها به این دلیل که باید روشی خلاقانه برای جلوگیری از آسیب‌دیدگی و ضربه زدن به دشمنانم با حداکثر اثربخشی ایجاد می‌کردم.

پازل‌ها در جزایر آسمان می‌توانند از چالش‌های چتربازی و نبردهای حماسی با باس‌ها تا شاهکارهای ساختن قدرت که در آن لینک باید یک کریستال درخشان را به پرتوی نور در منبع انتقال دهد، متغیر باشد. در اکثر این سناریوها هیچ راه حل مشخصی وجود ندارد، نینتندو به شما اعتماد می کند که از تخیل خود استفاده کنید و بفهمید که چگونه می توان محیط را به یک ابزار غیرمتعارف پیشرفت تبدیل کرد. در اوایل، با نادیده گرفتن دستورالعمل‌های واضحی که برای ساختن یک قایق شیک به من داده شد، احساس می‌کردم باهوش‌ترین فرد روی کره زمین هستم و در عوض طولانی‌ترین پل چوبی جهان را ساختم و روی آن والسی زدم. من تقریباً مطمئن هستم که این هدف نبوده است، اما من همچنان به خاطر تفکر خارج از چارچوب پاداش دریافت کردم. شما همیشه هستید و این موضوع Tears of the Kingdom را یک پله بالاتر از هر دنیای باز دیگری قرار می دهد. زلدا قبلاً آنقدر با سنت عجین شده بود که از تغییر می ترسید، در حالی که اکنون ابزارها را در اختیار ما قرار می دهد و به ما آزادی می دهد تا با رضایت قلبی خود آزمایش کنیم.

با هیلین ها، گرودوها و گورون ها با دژ هیولاها مبارزه کنید

اشک‌های پادشاهی زمانی ضعیف‌تر است که به سنت‌هایی پایبند باشد که بسیاری از ما در برابر آزادی بی‌بند و بار سلف خود التماس کرده‌ایم. معابد برمی گردند و جانوران قطبی کننده الهی را از Breath of the Wild جایگزین می کنند. در حالی که دومی مانند هزارتوهای معمایی هوابردی بود که زندگی می‌کردند و نفس می‌کشیدند، معابد این بار با اسطوره‌شناسی و کاراکترهای ستاره‌ای تعریف می‌شوند، اما در غیر این صورت با طراحی فرمول‌واره‌اند.

شما چهار معما را در یک مکان وسیع حل می کنید تا دری را باز کنید، با رئیس بجنگید، و قبل از جمع آوری یک ظرف قلب برای مشکل خود، داستان را پیش ببرید. این Zelda کلاسیک است و ما را به روش‌هایی راهنمایی می‌کند که همیشه با هویت آزاد بازی سازگار نیست. کاوش در این مکان ها هنوز هم برایم لذت بخش بود، اگرچه من تایتان هایی را که در دنیا زندگی می کردند، ترجیح می دادم. در هر صورت، سفرهای زیارتی به سمت معابد بسیار برتر است، زیرا شما با متحدان جدیدی متحد خواهید شد، که هر کدام دارای قدرت هایی هستند که Link می تواند از آنها برای پرواز در مسافت های بالاتر، محافظت از خود، یا باران صاعقه بر دشمنانش استفاده کند. به طور یکپارچه با دنیای باز ترکیب می شود و در مقیاس و شرایط کاملاً حماسی به نظر می رسد. به آسمان ها خواهید رسید، در زیر زمین نقب خواهید زد و روی سطح معطل خواهید شد – به طور یکپارچه بین آنها حرکت می کنید، به گونه ای که سوئیچ را به دورتر از هر کاری که می خواهد پیش ببرد.

اشک پادشاهی

Tears of the Kingdom بزرگ، زرق و برق دار و به طرز وحشتناکی عظیم است. پس از 80 ساعت، هنوز کل شهرها و خطوط جستجویی وجود دارند که من شروع نکرده‌ام، با بیش از 50 زیارتگاه که هنوز در آنجا پنهان شده‌اند و منتظرند کشف شوند. همه چیز زنده‌تر و قابل توجه‌تر به نظر می‌رسد، یک پیشرفت مطمئن و مطمئن نسبت به یک تجربه جهان باز که قبلاً بازی را تغییر داده بود، و اکنون مسلماً این کار را دوباره تکرار می‌کند. بازدید مجدد از مکان‌های گذشته و ملاقات با دوستان قدیمی تنها بخشی از این بسته است، و اغلب به نظر می‌رسد که برای اولین بار دوباره این دنیا را کشف می‌کنید. مکانیک های اساسی بازی میل کودکانه ما را به آشفتگی و کشف کردن دعوت می کند. چیزهای زیادی وجود دارد که من ذکر نکرده ام، و حتی بیشتر از آن هنوز برای خودم پیدا نکرده ام. سال‌ها بعد، ما هنوز در حال کشف این موضوع هستیم که چه چیزی باعث می‌شود این بازی به خوبی انجام شود.

ما چندین دهه است که لینک و زلدا را در نقش‌های شاهزاده خانم و نایت تماشا کرده‌ایم، و این داستان به آنها فرصتی می‌دهد تا معنای خدمت به سرنوشت و گرفتن قدرت را در دستان خود برای تغییر اوضاع بازپس بگیرند. زلدا در اینجا قابل بازی نیست، و ای کاش می شد، اما با توجه به تمام خاطرات قابل کشف پراکنده در سراسر جهان باز که روی قوس او متمرکز شده اند، همچنان به او فضایی برای درخشش داده می شود و در جذب متحدان جدید و آماده کردن صحنه توانایی جستجوگری دارد. برای یک بار برای همیشه پیوند به غلبه بر شر. رفتار ساکت لینک گویای همه چیز است و اندوه و امید را در جستجوی اتهام خود بیان می کند. وقتی صحبت از این سریال به میان می‌آید، هیچ‌یک تا به حال اینقدر روی داستان سرایی نگذاشته‌اند و به زیبایی کار می‌کند.

The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom شاهکاری است که نه تنها با آنچه قبلاً آمده برابری می کند، بلکه تمام تلاش خود را می کند تا از آن پیشی بگیرد. حتی در حالی که امکانات بی پایانی را برای من فراهم می کند تا در پتانسیل خلاقانه خود غرق شوم و به آن کمک کنم، همه اینها به سنگ قبرهای صمیمی یا گفتگوهای اضافی برمی گردد که دنیای آن را زنده می کند. یادبودهای محو شده و گل‌های تنها، فقدانی را که این بینش Hyrule احساس کرده است، تثبیت می‌کند، و مسیر غیرقابل پیش‌بینی من مصمم است که همه آن را دوباره به هم برگردانم.

کارت بررسی اشک های پادشاهی

بعدی: در دفاع از Breath Of The Wild’s Voice بازیگری

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا