بازی

رومولوس نیازی به بازگرداندن یان هولم نداشت

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
Alien: Romulus ورود دیگری به روند آزاردهنده مدرن بازگرداندن بازیگران مرده از طریق جادو (بخوانید: دیستوپیایی، ضد هنر، نکرومانسی دیجیتال) CGI است. ایان هولم که در اولین فیلم بیگانه نقش افسر علوم مصنوعی Ash را بازی می کرد، برای حضور در آخرین فیلم به عنوان شخصیت جدید روک، زنده شد. با کنار گذاشتن عواقب امتناع از مرده ماندن مردگان با ادامه استفاده از شباهت آنها بدون رضایت آنها به دنبال سود آشکار، چه چیزی اضافه می کند؟

Alien در اصل یک اسلشر در فضا است. یک هیولای بزرگ گروهی از مردم را در محیطی دور افتاده شکار می کند و آنها را یکی یکی می کشد تا اینکه دختر آخر با پوست دندانش زنده می ماند. بسیاری از مضامین تکان دهنده و جهان سازی باورنکردنی در سراسر مجموعه وجود دارد، حتی در ورودی های بدخیم و تفرقه انگیز، اما فرمول barebones بسیار ساده است. برای ساخت این فیلم‌ها به شخصیت‌های قدیمی نیازی ندارید، چه رسد به بازیگران متاخر – گروهی از مردم که توسط یک زنومورف تعقیب می‌شوند، هر طرفدار بیگانه را بدون توجه به اینکه آن افراد چه کسانی هستند، جذب می‌کنند. به همین راحتی است.

فیلم‌های اصلی به دنبال الن ریپلی با بازی سیگورنی ویور بودند، در حالی که دنباله‌های میراثی مانند بازی ویدیویی Alien: Isolation داستان دخترش، آماندا را روایت می‌کرد. اما در سال های اخیر، ریپلی بازنشسته شده است. Prometheus and Covenant، دو پیش درآمد که با یک بازیگر کاملاً جدید به ریشه های زنومورف می پردازند، به ما نشان دادند که Alien می تواند بدون لایروبی چهره های قدیمی کار کند.

به همین ترتیب، با رومولوس، روک نیازی به بازی هولم نداشت. او یک شخصیت جدید است، ارتباط این است که او همچنین یک شخصیت مصنوعی است. تنها دلیل بازگشت نابهنگام او به جای بازیگری جدید، آویزان کردن کلیدهای براق در مقابل تماشاگرانی است که مشروط شده اند این کامئوهای بی معنی بازیگران عزیز درگذشته را در حالی که در واقع سطحی هستند، به عنوان هر چیزی نگاه کنند. ، علوفه بی معنی. رومولوس ممکن است فیلم خوبی باشد، اما این ظاهر هولم لکه‌ای است که تمام وجودش را خدشه‌دار می‌کند.

خانواده ایان هولم این را می خواستند، اما آن را توجیه نمی کند
بسیاری از مردم به‌طور باورنکردنی از این قبیل فیلم‌ها خشمگین هستند. اما تماشاگر معمولی شما آنها را ناراحت می کند. آنها به بیرون نگاه می کنند و بیش از حد به دره عجیب و غریب منحرف می شوند. ما آن را با Rogue One دیدیم که پیتر کوشینگ را در نقش گرند موف تارکین بازگرداند – او شبیه یک مجسمه مومی ذوب شده بود. «شکارچیان ارواح: زندگی پس از مرگ» اخیراً هارولد رامیس فقید را در نقش یک روح به نمایش گذاشته است که شبیه چیزی است که مستقیماً از قطار سریع السیر قطبی خارج شده است. و البته، ما فلش و ابرقهرمانان احیا شده مختلف آن را داشتیم. این کامئوها عصبی هستند، پس چرا این کار را می کنند؟

همانطور که معلوم شد، خانواده هولم با گنجاندن او در رومولوس موافقت کردند و گفتند که “دوست دارند دوباره شبیه او را ببینند”. با نادیده گرفتن اینکه خانواده شما نمی توانند از طرف شما رضایت دهند، به خصوص اگر شما مرده باشید، حتی خود کارگردان، فده آلوارز نیز گفت که هولم احتمالاً به هر حال Rook را مانند انیمیشن CGI با صدای مولد هوش مصنوعی بازی نمی کرد. اگر هولم در حال ایفای نقش شخصیت جدیدی با چهره ای رندر شده توسط CGI، صدایی جعل شده، و اجرایی است که حتی کارگردان می داند با استعداد او همخوانی ندارد، پس چرا کسی این را پیشنهاد کرده است، چه رسد به تایید آن؟

بیوه او به آلوارز گفت که «این احساس را داشت [Holm] هالیوود در سال‌های آخر زندگی‌اش او را تحمل کرد» و اینکه «دوست داشت بخشی از پروژه‌های بیشتری باشد»، اما تنها پس از مرگ به خاطر نوستالژی‌های ارزان ارزشش به سختی احساس می‌کند که به میراث او احترام بگذارد.

این کامئوهای نکرومانتیک روشی فوق‌العاده سرد و خالی برای مشاهده بازیگری هستند. اعتقاد بر این است که کسانی که در گذشته چنین اجراهای بزرگی را ارائه کرده اند، می توانند بارها و بارها از طریق ترکیبی از شاهکارهای بی روح تکنولوژیک بازگردانده شوند. بازیگری خیلی بیشتر از خواندن ردیف است. زمینه‌ای که یک اجرا در آن اتفاق می‌افتد و اینکه چگونه یک بازیگر وارد ذهن شخصیت‌هایش می‌شود و با آن‌ها و موقعیت‌شان همدلی می‌کند، برای شروع به نمایش‌های نمادینی مانند هولم منجر می‌شود. اینکه فکر کنید می‌توانید حتی کسری از آن را با قطعات فرانکشتاین که از طریق یک برنامه کامپیوتری اجرا می‌شوند، ثبت کنید، صراحتاً توهین‌آمیز است.

آلوارز اعتراف کرد که فیلمبرداری یک صحنه «روش بسیار گران‌تری» است و نیاز به یک تیم اختصاصی از افراد برای انجام آن دارد. پس چرا زحمت میکشی؟ تعبیر مبهمی از هولم که در رومولوس به دست آوردیم توسط یک هنرپیشه واقعی بهتر اجرا می شد و شاید حتی به یک مجری جدید و آینده در صنعت این فرصت داده می شد تا کارهای خود را نشان دهد و به اندازه خود هولم محبوب شود.

این درِ چرخانِ همان چهره‌ها، چه نام‌های بزرگ هالیوود که همیشه می‌بینیم یا مردگان واقعی، فرصت‌ها را محدود می‌کند و صنعت را چنان کوچک می‌کند که راکد می‌شود، همه به خاطر تعقیب چاهی از نوستالژی که خشک شده است. سال پیش

Alien: Romulus ورود دیگری به روند آزاردهنده مدرن بازگرداندن بازیگران مرده از طریق جادو (بخوانید: دیستوپیایی، ضد هنر، نکرومانسی دیجیتال) CGI است. ایان هولم که در اولین فیلم بیگانه نقش افسر علوم مصنوعی Ash را بازی می کرد، برای حضور در آخرین فیلم به عنوان شخصیت جدید روک، زنده شد. با کنار گذاشتن عواقب امتناع از مرده ماندن مردگان با ادامه استفاده از شباهت آنها بدون رضایت آنها به دنبال سود آشکار، چه چیزی اضافه می کند؟




Alien در اصل یک اسلشر در فضا است. یک هیولای بزرگ گروهی از مردم را در محیطی دور افتاده شکار می کند و آنها را یکی یکی می کشد تا اینکه دختر آخر با پوست دندانش زنده می ماند. بسیاری از مضامین تکان دهنده و جهان سازی باورنکردنی در سراسر مجموعه وجود دارد، حتی در ورودی های بدخیم و تفرقه انگیز، اما فرمول barebones بسیار ساده است. برای ساخت این فیلم‌ها به شخصیت‌های قدیمی نیازی ندارید، چه رسد به بازیگران متاخر – گروهی از مردم که توسط یک زنومورف تعقیب می‌شوند، هر طرفدار بیگانه را بدون توجه به اینکه آن افراد چه کسانی هستند، جذب می‌کنند. به همین راحتی است.

فیلم‌های اصلی به دنبال الن ریپلی با بازی سیگورنی ویور بودند، در حالی که دنباله‌های میراثی مانند بازی ویدیویی Alien: Isolation داستان دخترش، آماندا را روایت می‌کرد. اما در سال های اخیر، ریپلی بازنشسته شده است. Prometheus and Covenant، دو پیش درآمد که با یک بازیگر کاملاً جدید به ریشه های زنومورف می پردازند، به ما نشان دادند که Alien می تواند بدون لایروبی چهره های قدیمی کار کند.


به همین ترتیب، با رومولوس، روک نیازی به بازی هولم نداشت. او یک شخصیت جدید است، ارتباط این است که او همچنین یک شخصیت مصنوعی است. تنها دلیل بازگشت نابهنگام او به جای بازیگری جدید، آویزان کردن کلیدهای براق در مقابل تماشاگرانی است که مشروط شده اند این کامئوهای بی معنی بازیگران عزیز درگذشته را در حالی که در واقع سطحی هستند، به عنوان هر چیزی نگاه کنند. ، علوفه بی معنی. رومولوس ممکن است فیلم خوبی باشد، اما این ظاهر هولم لکه‌ای است که تمام وجودش را خدشه‌دار می‌کند.



خانواده ایان هولم این را می خواستند، اما آن را توجیه نمی کند

بسیاری از مردم به‌طور باورنکردنی از این قبیل فیلم‌ها خشمگین هستند. اما تماشاگر معمولی شما آنها را ناراحت می کند. آنها به بیرون نگاه می کنند و بیش از حد به دره عجیب و غریب منحرف می شوند. ما آن را با Rogue One دیدیم که پیتر کوشینگ را در نقش گرند موف تارکین بازگرداند – او شبیه یک مجسمه مومی ذوب شده بود. «شکارچیان ارواح: زندگی پس از مرگ» اخیراً هارولد رامیس فقید را در نقش یک روح به نمایش گذاشته است که شبیه چیزی است که مستقیماً از قطار سریع السیر قطبی خارج شده است. و البته، ما فلش و ابرقهرمانان احیا شده مختلف آن را داشتیم. این کامئوها عصبی هستند، پس چرا این کار را می کنند؟

همانطور که معلوم شد، خانواده هولم با گنجاندن او در رومولوس موافقت کردند و گفتند که “دوست دارند دوباره شبیه او را ببینند”. با نادیده گرفتن اینکه خانواده شما نمی توانند از طرف شما رضایت دهند، به خصوص اگر شما مرده باشید، حتی خود کارگردان، فده آلوارز نیز گفت که هولم احتمالاً به هر حال Rook را مانند انیمیشن CGI با صدای مولد هوش مصنوعی بازی نمی کرد. اگر هولم در حال ایفای نقش شخصیت جدیدی با چهره ای رندر شده توسط CGI، صدایی جعل شده، و اجرایی است که حتی کارگردان می داند با استعداد او همخوانی ندارد، پس چرا کسی این را پیشنهاد کرده است، چه رسد به تایید آن؟


بیوه او به آلوارز گفت که «این احساس را داشت [Holm] هالیوود در سال‌های آخر زندگی‌اش او را تحمل کرد» و اینکه «دوست داشت بخشی از پروژه‌های بیشتری باشد»، اما تنها پس از مرگ به خاطر نوستالژی‌های ارزان ارزشش به سختی احساس می‌کند که به میراث او احترام بگذارد.

این کامئوهای نکرومانتیک روشی فوق‌العاده سرد و خالی برای مشاهده بازیگری هستند. اعتقاد بر این است که کسانی که در گذشته چنین اجراهای بزرگی را ارائه کرده اند، می توانند بارها و بارها از طریق ترکیبی از شاهکارهای بی روح تکنولوژیک بازگردانده شوند. بازیگری خیلی بیشتر از خواندن ردیف است. زمینه‌ای که یک اجرا در آن اتفاق می‌افتد و اینکه چگونه یک بازیگر وارد ذهن شخصیت‌هایش می‌شود و با آن‌ها و موقعیت‌شان همدلی می‌کند، برای شروع به نمایش‌های نمادینی مانند هولم منجر می‌شود. اینکه فکر کنید می‌توانید حتی کسری از آن را با قطعات فرانکشتاین که از طریق یک برنامه کامپیوتری اجرا می‌شوند، ثبت کنید، صراحتاً توهین‌آمیز است.


زن بیگانه رومولوس در حال قدم زدن در راهروی نارنجی رنگ در یک سفینه فضایی

آلوارز اعتراف کرد که فیلمبرداری یک صحنه «روش بسیار گران‌تری» است و نیاز به یک تیم اختصاصی از افراد برای انجام آن دارد. پس چرا زحمت میکشی؟ تعبیر مبهمی از هولم که در رومولوس به دست آوردیم توسط یک هنرپیشه واقعی بهتر اجرا می شد و شاید حتی به یک مجری جدید و آینده در صنعت این فرصت داده می شد تا کارهای خود را نشان دهد و به اندازه خود هولم محبوب شود.

این درِ چرخانِ همان چهره‌ها، چه نام‌های بزرگ هالیوود که همیشه می‌بینیم یا مردگان واقعی، فرصت‌ها را محدود می‌کند و صنعت را چنان کوچک می‌کند که راکد می‌شود، همه به خاطر تعقیب چاهی از نوستالژی که خشک شده است. سال پیش


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا