برنامه نویسی

10 سال در اینترنت: تاملی در زندگی دیجیتالی من

مقدمه: سفر من با اینترنت

با نگاهی به سفر 10 ساله ام با اینترنت، نمی توانم احساس نوستالژیک نکنم. شگفت انگیز است که چقدر اینترنت از زمانی که من در کودکی با آن آشنا شدم، تکامل یافته است. از دانلودهای آهسته آهسته و نرخ گران داده تا اتصالات 4G سریع و برنامه های مقرون به صرفه، بسیار کارآمد بوده است.

هر چند همه چیز عالی نبوده است. اینترنت همچنین جنبه های منفی زیادی را به همراه داشته است. بخوانید تا متوجه منظور من شوید.

من با اینترنت آشنا شدم

معرفی کرد

وقتی من بودم 1st Grade، با اینترنت آشنا شدم. اعتراف می کنم که اصلاً نمی دانستم چه چیزی در حقیقت بود (توجه داشته باشید من فقط 6 سال داشتم). اما من این ایده را داشتم که می توانید هر چیزی را که می خواهید در اینترنت جستجو کنید.

منظورم تا حدی درست است؟

کلکسیونی گران قیمت

در آن زمان اینترنت (در هند) واقعاً گران بود. و یک کالای لوکس بود.

در اینجا برخی از نرخ ها را به یاد دارم:

توجه داشته باشید: 1 دلار = 67 روپیه (در سال 2015)

 103 = 100 MB for 30 days
 750 = 1 GB for 30 days
وارد حالت تمام صفحه شوید

از حالت تمام صفحه خارج شوید

این نرخ ها در مقایسه با امروز به طرز چشمگیری گران است.

من وارد اینترنت شدم

من در سال 2015 کاربر ثابت اینترنت شدم. یادم می‌آید که می‌خواستم دی‌جی و تهیه‌کننده موسیقی باشم، بنابراین با هنرمندان مختلف در Soundcloud ارتباط برقرار می‌کردم. من FL Studio را دانلود کردم و سعی کردم اعجوبه بعدی باشم. دانلود هر آهنگ 5 مگابایتی در یک روز خوب حدود 10 دقیقه زمان می برد.

دی جی

همچنین در این مدت بود که من وارد رسانه های اجتماعی شدم (برای ناراحتی خانواده ام 😂). هر بار که به کسی می گفتم که در فیس بوک هستم، آنها عادت داشتند که عصبانی شوند (توجیه می شد که من 10 ساله بودم). امروزه تقریباً هر نوجوانی در رسانه‌های اجتماعی حضور دارد، اما در آن زمان حضور یک نوجوان در رسانه‌های اجتماعی بسیار مهم بود.

به یاد دارم که من این تلفن صفحه کلید کوچک را نیز داشتم که اپرا داخلی داشت. بنابراین من عادت داشتم با استفاده از آن کلیدهای کوچک فیس بوک را با دردناکی در آن مرور کنم.

میل من برای تبدیل شدن به یک دی جی مشهور جهان بعداً کم رنگ شد، همان طور که پول جیبی ام برای خرید اینترنت از بین رفت. 😔

اوضاع تغییر کرد

در طول سال‌ها اینترنت بسیار ارزان‌تر و سریع‌تر شد (به لطف اینترنت 4G). من هنوز در رسانه‌های اجتماعی پست می‌گذارم، اگرچه محتوای من به اندازه گذشته ارزشمند نیست. همچنین باید اعتراف کنم که من مقدار زیادی گیگابایت را صرف تماشای محتوای نه چندان مناسب خانوادگی کردم (اگر می دانید، می دانید). من هنوز هم زیاد به موسیقی گوش می‌دادم، اگرچه این تمایل برای تبدیل شدن به دی‌جی از بین رفت.

سال های 2016-2019 بهترین سال های زندگی من بود. من زمان زیادی را آنلاین سپری نکردم. من مشغول انجام کارهای معمول دبیرستان بودم (می‌دانید، کلاس‌های تختخواب‌شو، قلدری نوجوانان، خوشگذرانی با دوستان، چیزهای معمولی). من در سال 2019 یک گوشی هوشمند گرفتم و مطمئناً بر زندگی من تأثیر گذاشت. اعتراف می کنم که زندگی قبل از من بهتر بود و همه دوستانم یکی داشتند.

2020 (و 1 قفل) بعد، من اکنون یک توسعه دهنده خودآموز هستم. من در دوران تعطیلی برنامه نویسی زیادی یاد گرفتم. در حالی که از سال 2018 به کدنویسی پرداخته بودم، در طول قرنطینه آن را جدی‌تر گرفتم. من توسعه وب، مقداری اتوماسیون، چیزهای معمولی را یاد گرفتم…

توسعه دهنده

شما من را دارید، اکنون یک جوان کاملاً گیج و بالغ (اما هنوز کودکانه). این سفر 10 ساله من در اینترنت بود.

چیزهایی که دوست ندارم

به همان اندازه که من عاشق اینترنت هستم، از چیزهایی متنفرم.

  • اولاً، رسانه های «اجتماعی» هیچ ربطی به اجتماعی بودن ندارند. در سال های جوانی من، مردم سرگرم تفریحات چهره به چهره بودند. امروزه، رسانه های اجتماعی همه چیز را غیرطبیعی جلوه داده اند و دیگر هیچ چیز خامی وجود ندارد.

  • تلفن همراه در همه جا. آیا واقعاً باید در این مورد توضیح بیشتری بدهم؟ هر جا که بروید افرادی را خواهید دید که تلفن هایشان بیرون است. هیچ کس دیگر نمی خواهد در فعالیت ها شرکت کند. بازی‌ها، سرگرمی‌ها سرگرم‌کننده هستند تا زمانی که پیر شوید و متوجه شوید چیزهای زیادی را از دست داده‌اید.

  • فیلمبرداری. همه می خواهند برای نمایش ضبط کنند اما هیچ کس نمی خواهد برای خاطرات ضبط کند. شما به هر کنسرت یا مکان های دیگری می روید که افرادی را می بینید که در حال ضبط هستند تا با دیگران ارتباط برقرار کنند. این فقط لحظه را خراب می کند.

نتیجه

با نگاهی به سفر 10 ساله‌ام با اینترنت، نمی‌توانم از همه تجربیات فوق‌العاده‌ای که در زندگی من به ارمغان آورده، سپاسگزار باشم. از کشف اشتیاق من به موسیقی و سایر سرگرمی‌ها تا تبدیل شدن به یک توسعه‌دهنده خودآموخته، اینترنت کاتالیزوری برای رشد شخصی من بوده است.

اما به همان اندازه که عاشق اینترنت هستم، نمی‌توانم حس نوستالژی برای زمان‌های ساده‌تر نداشته باشم. دهه 80 بهترین زمان برای زنده ماندن بود، جایی که تعاملات چهره به چهره معمول بود و مردم خاطرات را در قلب خود ثبت می کردند، نه در گوشی های هوشمندشان.

شما چی فکر میکنید؟ در نظرات به من اطلاع دهید

در اصل در وبلاگ من acidop.codes ارسال شده است

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا