Spirit Tracks یک پاک کننده عالی کام بعد از Legend Of Zelda: Echoes Of Wisdom است

در ذهن من، The Legend of Zelda: Spirit Tracks همیشه یک بازی بد زلدا بوده است. با این حال، این بر اساس تجربه واقعی من با آن نبود، زیرا من به سختی تجربه داشتم. وقتی برای اولین بار بازی DS را در سال 2010 هدیه گرفتم، فقط یک بار آن را بوت کردم. به لوکوموتیو لینک رفتم، برای رسیدن به قلعه هیرول به راه افتادم و بعد از اینکه اولین بازی خود را به پایان رساندم بلافاصله از گیم پلی مبتنی بر قطار ناامید شدم. من بازی را تنظیم کردم و هرگز حوصله برگشتن به آن را نداشتم.
خب، در واقع، چند سال پیش، بالاخره این کار را انجام دادم، فقط به همان میزان بازی کردم. این بار من واقعا منظورش بود برای بازی بیشتر، اما من برای یک جلسه طولانی وقت نداشتم و آن را با برنامه هایی برای بازگشت تنظیم کردم. من هرگز انجام ندادم.
ورود به روح (ردیابی)
این تعطیلات کریسمس، همه چیز را درست کردم. من همیشه از بازی های Zelda در زمان استراحت لذت می برم. آنها بازیهای مناسبی هستند که میتوانید زمانی که سعی میکنید در یک اتاق با خانواده خود باشید اما در واقع نمیخواهید کارهایی را با هم انجام دهید، انجام دهید. اینگونه بود که من Phantom Hourglass، نسخه های 3DS Ocarina of Time و Majora's Mask و بخش هایی از Breath of the Wild را بازی کردم. با رفتن به این وقفه، تصمیم گرفتم بالاخره زمان آن رسیده است که به Spirit Tracks یک تکان منصفانه بدهم.
به نظر می رسد این یک بازی عالی است. من هنوز کاملاً آن را تمام نکردهام – من فقط قسمت چهارم نقشه، قلمرو آتش را باز کردم – اما دهها ساعت وقت گذاشتهام و دقیقاً همان چیزی را که از آن میخواستم به دست میآورم. معلوم شد که چیزی که من هوس کرده بودم چیزی کاملاً متفاوت از Echoes of Wisdom بود.

مرتبط
آهنگ های روح همیشه شاهزاده زلدا مورد علاقه من را خواهند داشت
من دوست دارم پرنسس هایم اثیری و جسور باشند.
این دقیقاً به این معنی نیست که جدیدترین نسخه Zelda بد است. من باهاش خیلی خوش گذشت اما مکانیکی که آن را هیجانانگیزتر کرد – توانایی زلدا در احضار پژواک اشیاء و دشمنانی که با آنها برای رسیدن به اهداف یا مبارزه با جنگهایش تعامل داشته است – همچنین منجر به این شد که بازی بیشتر از قبل شود.
در ابتدا، یافتن پژواکهای جدیدی که میتوانستید در پلتفرمینگ یا دشمنان استیم رول استفاده کنید، هیجانانگیز بود. اما مگر اینکه شما به طور فعال استراتژی خود را تغییر دهید، استفاده از همان تعداد انگشت شماری از اکوها برای حل هر مشکلی، حتی در نیمه دوم، آسان بود. هنوز تلاشی قابل تحسین برای ترکیب رویکرد BotW/TotK برای بازی سیستمی با ساختار مبتنی بر سیاهچال زلدا دوبعدی بود، اما این سیاهچالها در نتیجه آزادی مکانیکی بیشتر، کمی بیاهمیت به نظر میرسند.

مرتبط
من آن را دوست دارم که خفاش ناخن سایلنت هیل 2 از شمشیر اصلی قدرتمندتر است
اسلحه های لینک از هم می پاشند، اما خفاش میخ جیمز به کامیون سوار می شود.
زلدا کلاسیک هنوز کلاسیک است
بازگشت به Spirit Tracks یادآور این است که گیم پلی کلاسیک 2D Zelda خراب نبوده و نیازی به تعمیر ندارد. هر سیاه چال جدید یک چالش جدید است زیرا لینک همیشه یک آیتم جدید برای بازی دارد. به عنوان مثال، من اخیراً یک سیاهچال را به پایان رساندم که در آن شما نیاز به استفاده از شلاق برای تاب خوردن از تیرها داشتید و از آن برای حل معماها با بیرون کشیدن شمشیر از دهان مجسمه های زنده استفاده می کردم. بسیار باحال بود و کاملاً متفاوت از معابد قبلی بود که در اطراف بومرنگ و گردباد ساخته شده بودند.
و برخلاف مدل قبلی خود Phantom Hourglass، بخش تکرارشونده بین سیاه چال ها نیز سرگرم کننده است. در آن بازی، لینک بارها و بارها به سیاهچالی به نام معبد Ocean King بازگشت و مجبور شد تمام بخشهای قبلی معبد را دوباره پخش کند تا به قسمت جدید پیشرفت کند. Spirit Tracks ایده مکان تکرارشونده را به عاریت می گیرد، اما به شما امکان می دهد هر بار مستقیماً به سطح جدید بپرید.
پس از Echoes of Wisdom، Spirit Tracks این احساس را دارد طراحی شده است. هر سیاه چال نیاز به راه حل خاصی با استفاده از یک آیتم خاص دارد. تا زمانی که مشکلات حل نشوند نمیتوانید فقط به آنها واکنش نشان دهید. این ممکن است بازی را قدیمی کند، اما مدرسه قدیمی همیشه چیز بدی نیست. تنها بخشی از طراحی آن که به نظر قدیمی می رسد این است که برای انجام همه کارها باید از قلم استفاده کنم و باعث گرفتگی دستم می شود. اما این بیشتر یک مشکل است من بد پیر شدن، نه بازی.

بعدی
نینتندو سوییچ 2 به مجموعه DS Zelda نیاز دارد
DS و 3DS چند بازی قدرتمند Zelda را به ما دادند، اما آنها نباید در آنجا گیر بیفتند.