بازی

Dreamcore اولین تجربه وحشتناک من در سال بود

فضاهای لیمینال، نواحی انتقالی (راهروها، اتاق‌های پشتی، راه پله‌ها و غیره) یا مکان‌هایی هستند که مدت‌هاست رها شده‌اند و حس نوستالژی، بی‌قراری یا بودن در رویا را برمی‌انگیزند.

این می تواند جایی از زندگی روزمره شما باشد، مانند پله های آپارتمان، دفتر کار، مدرسه، بیمارستان یا حتی محله شما، اما در غیر این صورت خالی از زندگی باشد. هیچ موجود زنده ای پیدا نمی شود، و احساس موذیانه ای وجود دارد که چیزی خاموش است.

6:25

مرتبط

10 بازی ترسناک 20 ساله در سال 2025

20 سال زمان زیادی است، اما این بازی های باورنکردنی هنوز هم به طرز باورنکردنی خوب عمل می کنند!

Dreamcore که توسط استودیو Montraluz ساخته شده است، یک بازی ترسناک است که بر اساس این فرضیه ویروسی ساخته شده است. با یک سبک بصری VHS، سناریوهایی را بررسی خواهید کرد که ممکن است در ابتدا عادی به نظر برسند، اما هر دقیقه که می گذرد به تصورات خود از امور عادی و روزمره شک خواهید کرد.

فرو بردن انگشتان پا در آب های اونیریک

Dreampools، یکی از دو سطح موجود در هنگام راه‌اندازی، در استخری سرپوشیده به نظر می‌رسد. شما از خروجی یک سرسره آبی می‌رسید، بدون هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه چه کسی هستید، کجا هستید یا چه کاری باید انجام دهید. قبل از بارگیری در سطح، یک پیام کوتاه با این مضمون: «محیط را فقط با کنجکاوی کاوش کنید. شکیبایی و مشاهده کلید هستند،» تنها سرنخ شماست.

Dreamcore سه سناریو دیگر را در طول این سال و سال آینده دریافت خواهد کرد. به نظر می رسد یکی مدرسه یا مهدکودک باشد… من مشتاقانه منتظر آن یکی نیستم.

سفرم را با نگاه کردن به اطراف، دیدن دیوارها، سقف‌ها، کف‌ها و ستون‌هایی که از مربع‌های کوچک سفید ساخته شده‌اند آغاز می‌کنم. یک گیاه در گوشه سمت چپ من وجود دارد، در حالی که تنها مسیر در دسترس من در سمت راست است. من با فاصله‌ای که می‌توانم ببینم بازی می‌کنم، زیرا به نظر می‌رسد شخصیت من از دوربینی استفاده می‌کند که به من اجازه بزرگ‌نمایی و بزرگنمایی را می‌دهد. گام‌های من نیز به نوعی خنده‌دار به نظر می‌رسند، گویی بین حرکت و صدایی که باید منتشر کنند تاخیری وجود دارد، در حالی که دویدن باعث می‌شود احساس سنگینی غیرعادی کنم. برخی از موسیقی های دلپذیر در جایی پخش می شود، اگرچه من نمی توانم منبع آن را پیدا کنم. هیچ چیز درست نیست.

منطقه شروع Dreampools، سطحی در Dreamcore که بیشتر دیوارهای سفید را نشان می دهد.

همانطور که از اولین پلکان برای پایین آمدن استفاده می کنم، اولین استخر جلوی من است. خیلی عمیق نیست، احتمالاً به زانوهایم هم نمی رسد. من با سرعت کمی آهسته‌تر راه می‌روم زیرا نمی‌توانم در اینجا با سرعت دوی دویدم. اگر واقعاً در این مکان عجیب تنها نباشم، احتمالاً بهترین نقطه برای فرار از چیزی نیست.

بیرون از آب، در سمت راست، دری باز می بینم که یک علامت ساده در کنارش دارد: «توجه: اینجا چراغ قوه نیاز است». جرأت می کنم قبل از غرق شدن در تاریکی مطلق، چند قدم به داخل بروم. قبل از اینکه برگردم و به کاوش از کجا آمده ام با خود می گویم: «شاید بعداً».

چهره های خندان (نه) دوستان شما هستند

پلکان حلزونی که از روی حوض آب و در کنار مسیری مبهم به شکل نیم دایره شروع می شود.

موسیقی دلپذیر شروع به صدای سبک تر می کند. یک نویز ثابت دائمی بلند می شود، نه آنقدر بلند که آزاردهنده باشد، اما آنقدر زیاد است که باعث شود همیشه به آن فکر کنم. هر اتاق جدید همان دیوارهای سفید را با شکل‌ها و اندازه‌های جدید ارائه می‌کند، گاهی اوقات با استخرهای بیشتر، و من شروع به تعجب می‌کنم که آیا گیاهانی که همیشه می‌بینم دقیقاً همان مدلی هستند که من نمی‌توانم آن‌ها را ببینم. درک کنند.

یک در به جایی می رسد که به نظر می رسد بن بست است، با نرده هایی که نمی توانم از روی آن بپرم. وقتی نزدیکتر می‌شوم و به پایین نگاه می‌کنم، گروهی از چهره‌های زرد غول‌پیکر خندان را می‌بینم، مانند آنهایی که چند دهه پیش روی حلقه کلید خود می‌کردید. متأسفانه، من نمی توانم کاری با آنها انجام دهم، بنابراین دوباره به جایی که از آنجا آمده ام برمی گردم.

گروهی متشکل از پنج چهره بزرگ زرد و خندان که در طبقه پایینی به یکدیگر نگاه می کنند.

چند دقیقه بعد متوجه می شوم که تقریباً هر اتاقی که پیدا می کنم بیش از یک مسیر ممکن دارد و هر بار که یکی را انتخاب می کنم هرگز به اتاق قبلی بر نمی گردم. من شروع به تعجب می کنم که این مکان چقدر طولانی است، و این نگرانی ظریف که هر بار که از اتاقی خارج می شوم مسیر تغییر می کند. آیا بازی با تصمیمات من سازگار است؟ آیا این واقعاً جایی است که بتوانم از آن فرار کنم؟ چرا احساس می کنم تحت نظر هستم؟

برخی اتاق های خاص توجه من را جلب می کند. یک قبر بزرگ با سوراخ هایی در دیواری غیرقابل دسترس شبیه به مقبره های زیرزمینی وجود دارد. یک راه پله طولانی به دری منتهی می شود که چهره ای خندان آن را پوشانده است، که با نزدیک شدنم ناگهان دور می شود. اسلایدهای بیشتری از رنگ‌های مختلف زمانی ظاهر می‌شوند که اصلاً انتظارشان را ندارم – از کجا می‌آیند؟ چهره های خندان غول پیکر در همه جا ظاهر می شوند. گاهی مستقیم به من نگاه می کنند.

در نهایت، یک نور (کوچک) در انتهای تونل

چراغ قوه‌ای را می‌بینم که روی میزی در اتاقی کمی روشن نشسته است. به دری کشیده روی دیوار اشاره می کند که علامت هشدار دارد. شاید همون در از اول باشه؟ متأسفانه، نمی دانم چگونه از جایی که آمده ام، برگردم، بنابراین به دنبال مسیرهای جدید هستم. اما نه قبل از روشن کردن چراغ قوه و پیدا کردن چهره خندان دیگری در گوشه ای از اتاق که قبلا در تاریکی پنهان شده بود. گذاشتم و ادامه دادم

یک میز شب کوچک با رادیو روی آن، در کنار دیواری که نقاشی در باز و علامت هشدار دارد.

به نظر می رسد یک ساعت است که در Dreampools پیمایش کرده ام، اما جرات بررسی زمان را ندارم. کم کم احساس می کنم که آنجا نیستم، نه در بازی و نه در اتاق نشیمن.

در یک نقطه، چیزی را پیدا می کنم که شبیه یک راه پله بی پایان است. شروع به فرود می کنم و دقایقی طول می کشد تا به طرف دیگر برسم. این به وضوح یک منطقه جدید است، زیرا اتاق های روشن قبلی اکنون در تاریکی غوطه ور هستند. چراغ قوه من هم زیاد کمک نمی کند. گیاهان از بین رفته اند، اکنون من گوی های بتنی کاملی را می بینم که در کنار هم قرار گرفته اند و یک آدم برفی مرمرین را شبیه سازی می کنند.

من شروع به شنیدن صدای جدیدی می کنم، نمی توانم منبعی را پیدا کنم. به نظر می رسد کسی هر چند ثانیه یک بار دکمه ای را لمس می کند. سرم به من می‌گوید که بازی را متوقف کنم، اما به راهم ادامه می‌دهم. استخرهای غول پیکر، طولانی ترین راهروهای تاریک تا کنون، و فضاهایی که نمی توانم یکباره به طور کامل درک کنم، مناظر رایج من هستند. من مطمئن هستم که کسی یا چیزی بیرون خواهد آمد و باعث ترس جانم می شود. همه چیز کمی زیاد است تا زمانی که شروع به راه رفتن در مسیری با طبقات متعدد کنم که به نظر می رسد سقوط آزاد در یک گودال در طرفین دارد، اما همچنین چراغ سبزی که خروجی را در طبقه پایین نشان می دهد.

به سرعت محاسبه می‌کنم که کجا باید بروم، از چند طبقه پایین می‌روم، از نردبان استفاده می‌کنم، و بر روی حوضچه‌های بی‌پایانی آبی که دیگر نمی‌توانم آن‌ها را تحمل کنم راه می‌روم. صدای کسی که دکمه ای را فشار می دهد نزدیک تر می شود. در خروجی را می بینم، اما به اتاق بزرگ دیگری پر از آب منتهی می شود که در انتهای آن یک نور کوچک وجود دارد. در نهایت، من یک آسانسور را می بینم – این اینجا چه می کند؟ – و من از کابوس آبی خود فرار می کنم.

پس از دیدن تیتراژ و بازگشت به منوی اصلی، متوجه سناریوی دیگری به نام “حومه ابدی” شدم. به نظر می رسد این منطقه پر از خانه های کوچک در یک چمنزار است که من را به یاد تم کلاسیک ویندوز XP می اندازد. با صدای بلند می گویم: “شاید این یکی آنقدرها هم بد نباشد.”

در حالی که اکنون مدت هاست مورد مطالعه قرار گرفته است، فضاهای مرزی همچنان موضوع مورد علاقه و رمز و راز بسیاری از مردم هستند. پاسخ قطعی در مورد اینکه چه چیزی آنها را تا این حد جذاب می کند، یا اینکه چرا برخی می توانند در آنها منبعی برای آرامش و آرامش بیابند، وجود ندارد، در حالی که دیگران، مانند من، می توانند در هنگام قدم زدن در این مناطق احساس ترس وجودی کنند. اگر می‌خواهید ببینید آیا این برای شما مناسب است، می‌توانید یک نسخه آزمایشی رایگان از Dreamcore را در Steam امتحان کنید.

بعدی

موردانتظارترین بازی ترسناک TheGamer Staff که در سال 2025 عرضه می شود

در اینجا بازی های ترسناکی است که کارکنان TG امیدوارند در سال 2025 از آنها بترسند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا