Arranger یک فیلم مستقل دیگر است که وقت بازی کردن ندارم
پیدا کردن زمانی برای نشستن و بازی کردن این روزها دشوار است. زندگی کاری من ممکن است شامل نوشتن در مورد آنها به طرق مختلف باشد، اما شما اشتباه می کنید که فکر می کنید تنها کاری که من در وقت خود انجام می دهم بازی های ویدیویی است. ای کاش همه چیز به همین سادگی بود، اما اینطور نیست. همگام بودن با همه چیز مستلزم این است که بخشهایی از عصر خود را برای بازی کردن، خواندن ویژگیهای سایر رسانهها، یا سوق دادن عادات بازیام به افقهای جدید انجام دهم. زمانی که به جواهرات کوچک و بامزه ای مانند Arranger برخورد می کنم، خسته کننده است، اما در عین حال لذت بخش است.
Axel Bosso خودمان قبلاً یک بررسی عالی نوشته است و توضیح می دهد که گیج درباره چیست، اما من تا زمانی که خودم وارد آن نشدم متوجه میزان دوست داشتنی آن نشدم. تو جما هستی، دختری جوان با قلبی طلایی که هر جا که می رود نمی تواند هرج و مرج ایجاد کند. و او همچنین امروز شهر را ترک میکند و در حالی که برای در آغوش گرفتن دنیای بیرون آماده میشود، با خانهی جذاب و در عین حال محدود خود خداحافظی میکند. یک چیدمان بسیار معمولی، اما این است که چگونه Arranger مکانیک های خود را در روایت قرار می دهد که آن را بسیار جادویی می کند.
این زمان برای چا، اسلاید چا است
اولین مقایسه من سرداب نکرودانسر بدون موسیقی بود، زیرا جما – و هر شخصیت و شی دیگری، یک کاشی منحصر به فرد در جهان را اشغال می کند. او را در جهت درست حرکت دهید، و او یا به طرف دیگر صفحه تله پورت می کند یا به هر مانع یا شخصیتی که جلوی او می نشیند ضربه می زند. اما هر طور که شما حرکت کنید، جهان با شما حرکت می کند.
هنگامی که در دقایق اولیه هنوز مشغول کنترل کنترل بودم، به یکی از دوستانم در شهر برخورد کردم و آنها را فرستادم که از نردبان پایین بیایند و مستقیماً روی زمین بیفتند و تمام وسایلشان را در آن مکان پراکنده کردند. آنها به من سرزنش کردند و من مستحق آن بودم، و صحنه کوچکی مانند این به من گفت که در حالی که Arranger در دنیایی عجیب و غریب و بدون توجه به قوانین فیزیک اتفاق میافتد، اما همچنان از قوانین اخلاقی و واقعگرایی تبعیت میکند. و همینطور، من اهمیت دادم.
به نفع من، همچنین به من گفته شد که Arranger تنها چند ساعت طول میکشد تا ضرب شود، و همچنین با چند گزینه کمکی و حتی توانایی رد کردن پازلهایی که شما را دچار مشکل میکنند، ارائه میشود. برخی ممکن است استدلال کنند که این هدف یک بازی پازلی مانند این را که مکانیک آن در ظاهر ساده است، اما به طور مداوم با هر مرحله جدید تکامل مییابد، شکست میدهد، اما اگر اینطور است که ترجیح میدهید از بازیای لذت ببرید که داستان خوبی برای گفتن دارد، پس چکمه هایت را پر کن
در مورد من، با تعداد زیادی فیلم پرفروش سهگانه و هندی که از سراسر اتاق به من چشم بدبو میدهد، هر چه سریعتر بتوانم از چیزی عبور کنم، بهتر است. مواقعی وجود دارد که دوست دارم وقت بگذارم، اما با Arranger، تجربه کوتاهی است که از آن لذت می برم و پشت سر خواهم گذاشت.
هند خیلی زیاد، زمان خیلی کم
فقط برای سرگرمیها، در اینجا لیستی از ایندیها از امسال وجود دارد که هنوز باید آن را تمام کنم و/یا بازی کنم:
- تا آن موقع
- هنوز عمیق را بیدار می کند
- لورلی و چشم های لیزری
- بالاترو
- پاسیفیک درایو
- چاه حیوانات
- 1000 برابر مقاومت کنید
- کشور کلاغ
حتی موارد بیشتری در این لیست وجود دارد، اما من نمیخواستم به شانس خود فشار بیاورم، اما وقتی آنها را با یک جریان معمولی از بازیهای سطح بالاتر ترکیب میکنید، میتوانید ببینید که نگه داشتن در بالای همه چیز تقریباً غیرممکن است. داشتن این یک مشکل بزرگ است، اما همچنین ناامید کننده است. ای کاش راهی برای توقف زمان و تجربه تمام چیزهایی که از دست داده ام وجود داشت. هی، کسی باید کاملاً یک بازی مستقل در مورد آن بسازد!
از طرف دیگر، ندیدن همه چیزهایی که دنیای مستقل ارائه می دهد، احساس رضایت می کند، زیرا چیزهایی را که من می بینم بسیار ارزشمندتر می کند. در چند سالی که زندگی من در جای دیگری قرار می گیرد و زمان زیادی برای وقت گذاشتن دارم، می توانم در کارهای عقب مانده ام غوطه ور شوم و تحت تاثیر بازی ای قرار بگیرم که همیشه به آن چشم دوخته بودم، اما واقعیت تلخ موجود یعنی از من گذشت این فقط یکی از عواملی است که عادات بازی من را در کنار کار روزانهام، دیگ دوست داشتنی ADHD و OCD و احساس گناهی که از ندیدن همه چیز ناشی میشود، تعریف میکند. اما احساس اینکه باید در بالای هر بازی موجود باقی بمانید راهی برای زندگی نیست.