برنامه نویسی

فراتر از اهمال کاری: دلایل شناختی پشت پروژه های ناتمام

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
از سندروم فریبنده تا اضافه بار شناختی – تسلط بر نیروهای نامرئی که مانع موفقیت پروژه می شوند

مقدمه

این حس را به خاطر بسپارید: در ذهن شما، یک ایده پروژه درخشان جدید جرقه می زند، شما در هیجان می سوزید و 200% درگیر کار هستید، تا زمانی که … پروژه/چارچوب/فناوری دیگری به شما اشاره می کند. و من کاملاً آن را درک می کنم – از طرف دیگر همیشه سبزتر است. نوت بوک ها مملو از مفاهیم نیمه کاره هستند، مخازن Github با شروع های بلندپروازانه ای که هرگز به مرحله نهایی خود نمی رسند، چند برابر می شوند. آنچه به عنوان خلاقیت پرشور شروع می شود، اغلب به انباری از پتانسیل ناتمام تبدیل می شود، انباشته ای از پروژه های نیمه ساخته شده. آشنا به نظر می رسد، اینطور نیست؟ خوب، این فقط شما نیستید. در واقع، کاملاً رایج است.

رابطه ما با کار ناقص است بسیار ظریف تر از به تعویق انداختن ساده. این رابطه پیچیده ای از خلاقیت، سیستم های پاداش عصبی و روانشناسی عمیق پتانسیل است. هنگامی که ما درک کنیم که چگونه کار می کند، می توانیم تلاش های به ظاهر پراکنده را به یک ویژگی قدرتمند خود-بهبودی تبدیل کنیم.

از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کنید: اینها گورستان پروژه های شکست خورده نیستند، بلکه آزمایشگاه های زنده هستند. هر فعالیت ناتمام نمایانگر لحظه ای از کنجکاوی فکری است که در زمان منجمد شده است. کنجکاو؟ عالیه بیایید به مکانیسم‌های پیچیده روان‌شناختی و عصبی که اکتشافات فناوری را هدایت می‌کنند، بپردازیم.

آهنگ کوتاه:به سمت راست به این فصل بروید – «استراتژی‌هایی برای توسعه پروژه معنادار».

ریشه های عصبی عدم تکمیل پروژه

برای اینکه ریشه‌های مشکل پروژه‌های جدید را آشکار کنیم، ایده‌هایی را بررسی می‌کنیم که توسط آثار روان‌شناختی و عصب‌شناسی پشتیبانی می‌شوند.

جستجوی تازگی مبتنی بر دوپامین: مدار پاداش عصبی

مغز ما از نظر تکاملی برای جستجوی تازگی به عنوان مکانیزم بقا طراحی شده است. دکتر اندرو هوبرمن در مطالعه علوم اعصاب خود توضیح می دهد که این رفتار جدید طلبانه از سیستم پاداش دوپامین مغز ما سرچشمه می گیرد که یک پاسخ عصبی شیمیایی قدرتمند به تجربیات جدید ایجاد می کند.

دوپامین یک انتقال دهنده عصبی است. در بسیاری از عملکردهای مغز نقش دارد و به دلیل نقشش در حرکت، انگیزه و اعتیاد شناخته شده است.

هر کدام اکتشافات فناوری جدید باعث ترشح دوپامین می شود، ایجاد یک پاداش عصبی شیمیایی که بسیار فراتر از رضایت دنیوی تر از تکمیل کار موجود است. مدارهای عصبی ما برای پیش بینی و جستجوی پاداش های بالقوه طراحی شده اند، مدام ما را به سمت امکانات جدید و هیجان انگیز سوق می دهد.

به طور طبیعی به دنبال رضایت مدارهای عصبی، ما تمایل داریم:

پروژه‌ها/تکنولوژی‌ها/چارچوب‌ها/و غیره جایگزین، که توسط مکانیسم پیش‌بینی پاداش مغز هدایت می‌شوند.
به دنبال کتابخانه ها و زبان های جدید و تازه در حال ظهور باشید
به جای حفظ مخازن موجود، پروژه های گرین فیلد را شروع کنید
بلافاصله بعد از یک کارگاه/کنفرانس/مقاله به سراغ تکنیک جدید بروید

این به طور طبیعی صدق می کند فراتر از سرگرمی یا پروژه های جانبی. به یاد داشته باشید زمانی که در نیمه راه بازآفرینی برخی از پایگاه های کد قدیمی، فناوری جدیدی را کشف می کنید ظاهرا کار شما را سرعت می بخشد و به طور بالقوه به پروژه شما 50 درصد عملکرد را می دهد؟

دکتر دیوید ایگلمن در کتاب خود با عنوان “ناشناس: زندگی مخفی مغز” یک اثر انعطاف پذیری عصبی را توصیف می کند. فعال شدن مدارهای جدید مغز ما. از دیدگاه توسعه‌دهندگان، فناوری جدید هیجان‌انگیزتر و بالقوه ارزشمندتر از کارهای پیش پا افتاده کنونی به نظر می‌رسد.

پیچیدگی بیش از حد و بار شناختی

در حالی که جستجوی تازگی به انتشار تجربیات مثبت تمایل دارد، مقدار آنها می تواند به یک چالش تبدیل شود. به خصوص زمانی که کار به صورت موازی و/یا تعویض کار درگیر باشد. مغز ما ظرفیت حافظه کاری محدودی دارد، مفهومی که مدتی پیش توسط جان سولر در نظریه بار شناختی خود به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفت. کار معروف نسبتاً اخیر دکتر دانیل کانمن – “تفکر، سریع و آهسته” – بیشتر توضیح می دهد که چگونه منابع شناختی ما در هنگام مواجهه با وظایف پیچیده حل مسئله تحلیل می رود.

برای توسعه دهندگان، این می تواند به سادگی به عنوان یک نشان داده شود فرسودگی ذهنی پیشرونده. حافظه فعال مغز مانند یک فضای کاری کوچک عمل می کند که به سرعت تحت تاثیر چالش های فنی پیچیده قرار می گیرد. با افزایش پیچیدگی پروژه، بار شناختی ایجاد یک مکانیسم دفاع روانشناختی اجتناب و تعویض وظیفه. و، متأسفانه، ما اغلب آنجا بوده ایم:

هیجان اولیه با خستگی شناختی جایگزین می شود
برخی از تصمیمات پیچیده معماری فلج می شوند
بدهی فنی اصطکاک ذهنی فزاینده ای ایجاد می کند
دامنه پروژه تمایل دارد بیش از حد برآورد شود

قشر جلوی مغز که مسئول عملکرد اجرایی است، به تدریج مالیات می گیرد. استرس و پیچیدگی مستقیماً بر توانایی مغز ما برای حفظ تمرکز و اجرای وظایف پیچیده تأثیر می گذارد. در حالی که برخی از این اظهارات واضح به نظر می رسند، احتمالاً حتی وجود دارند مکانیسم های عمیق تر مغز ارزش کاوش را دارد ما آنها را در بخش بعدی لمس خواهیم کرد.

اجتناب از پروژه مبتنی بر ترس و موانع روانی

ترس یک احساس اولیه است که صمیمی ترین تصمیمات حرفه ای ما را شکل می دهد. با اعمال در قلمرو ما، ترس از یک مکانیسم اساسی بقا به یک مانع روانی تبدیل می شود می تواند حتی با استعدادترین توسعه دهندگان را فلج کند. در اینجا فقط چند مورد از رایج ترین الگوهایی که می توانیم تجربه کنیم آورده شده است.

فلج کمال گراییتحقیقات پیشگامانه دکتر پائولین رز کلنس در مورد پدیده مغرور بینشی در مورد این چالش ارائه می دهد. ترس از اجرای ناقص ناشی از یک مکانیسم روانی عمیق است که در آن توسعه دهندگان:

به توانایی های فنی آنها شک کنید
درگیر ارزیابی مجدد یا بازسازی مداوم بدون پیشرفت معنادار
خروجی بالقوه را با یک مدل ذهنی ایده آل مقایسه کنید

سندرم ایمپوستورمایک کانن بروکس، در سخنرانی تاثیرگذار خود در TED، سندروم فریبکار را بیشتر می‌کند، آن را به عنوان یک تجربه جهانی در میان متخصصان با موفقیت بالا. اغلب بین نویسندگان، هنرمندان، خالقان مختلف و البته توسعه دهندگان این موارد به این نتیجه می رسد:

شک مداوم در مورد توانایی های فنی
ترس از قضاوت خارجی و مسدود کننده های پیروی
جلوگیری از تکمیل پروژه برای جلوگیری از انتقاد احتمالی

اضطراب منسوخ شدن فناوریکار دکتر کال نیوپورت در مورد کار عمیق و اضطراب تکنولوژیک نشان می دهد که این ترس ریشه در چشم انداز تکنولوژیکی ما دارد که به سرعت در حال تغییر است. Cobol، Perl و توسعه دهندگان React.js اخیراً احتمالاً در این زمینه امن هستند. با این وجود، جدای از شوخی (؟)، برخی از شما می توانید به یاد داشته باشید:

نگرانی دائمی در مورد قدیمی شدن پیاده سازی
تمایل همیشگی برای ترکیب آخرین بهترین شیوه ها
حلقه بی پایان “یک بهینه سازی دیگر”

اعتیاد ناقص

باتلاق پیشرفت‌های تکنولوژیک همیشگی با مفهوم دیگری که قبلاً به آن اشاره شده بود، دست به دست می‌شود. پروژه های ناتمام نشان می دهد پتانسیل بی نهایت. تکمیل از سوی دیگر یعنی رویارویی با قابلیت های واقعی در مقابل توانایی های تصوری، که می تواند از نظر روانی تهدید کننده باشد.

جیمز کلیر این جنبه از رفتار انسان را در کتاب معروف «عادات اتمی» لمس می کند. او به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه مغز ما برای یافتن راحتی در بالقوه به جای نهایی بودن، سیم کشی شده است. این مکانیسم با حفظ پروژه در حالتی از تصویر توسعه دهنده از خود محافظت می کند قول همیشگی، اجتناب از ناامیدی بالقوه محدودیت ها و محدودیت های دنیای واقعی.

اگر خود را در جایگاه توسعه بی‌پایان اثبات مفهوم یا… کاوش در تئوری‌ها در مورد پیاده‌سازی عملی یا… راه‌اندازی چند نسخه پروژه بدون نهایی‌سازی قرار می‌دهید، قطعاً می‌دانید که این درباره چیست. این مکانیسم های عصبی و روانی نقاط ضعف نیستند بلکه راهبردهای شناختی پیچیده ای هستند.

و میدونی دیگه چی؟ شما تنها نیستید که با ترس از موفقیت دست و پنجه نرم می‌کنید، پروژه‌های ناقص متعددی را جمع‌آوری می‌کنید یا سبک‌ها، ژانرها و فن‌آوری‌ها را پرش می‌کنید. شما در واقع در یک شرکت افسانه ای.

ذهن های بزرگ و سمفونی های ناتمام

لئوناردو داوینچی را در نظر بگیرید که دفترچه‌هایش اسناد زنده‌ای بودند کاوش فکری بی حد و حصر. او در درجه اول به عنوان نقاش شناخته می شود. اما به عنوان یک نقشه‌کش، مهندس، دانشمند، نظریه‌پرداز، مجسمه‌ساز و معمار، 13000 صفحه مطالعه ثبت کرد. ناگفته نماند که اکثر آن آثار ناتمام بود. رویکرد او بینش انتقادی را نشان می دهد: توسعه دهندگان متحول کننده کسانی نیستند که دائماً هر پروژه را تکمیل می کنند، بلکه کسانی هستند که باقی می مانند. کنجکاو و سازگار.

فرانتس کافکا نویسنده بود و یک آزمایشگر وجودی. کافکا داستان نمی نوشت – او آزمایش های روان شناختی انجام داد. دست نوشته های تکه تکه شده او ناقص نبودند – آنها کاوش های عمدی عدم قطعیت انسانی بودند. “دانتهو یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم هیچ یک از رمان های کامل خود را به پایان نرساند. حدود 90 درصد کارش را سوزاند، پس از مرگ دوست عزیزش ماکس براد هزاران پیش نویس به جا گذاشت…

اگر با آقا آشنایی ندارید آلفرد هیچکاک – کارگردان فیلم و مبتکر تکنولوژی، مطمئناً فیلم او را با صحنه نمادین تشخیص خواهید داد.

برای هیچکاک، هر فیلم یک زمین آزمایشی. او فقط فیلم نمی ساخت. او به طور مداوم زبان و شکل سینمای مدرن را آنگونه که ما می شناسیم دوباره تجسم می کرد. و این نقل قول بعدی بسیار کنجکاو است، مطمئنم که در برخی از شما طنین انداز می شود:

“وقتی فیلمنامه تمام شد، من اصلاً فیلم را نمی‌سازم. همه سرگرمی‌ها به پایان می‌رسد. وقتی فیلمنامه را تمام می‌کنید، فیلم عالی است. اما در فیلمبرداری آن شاید 40 فیلم از دست بدهید. درصد از تصور اولیه شما.”

برای فریدا کالو، تکنسین شخصی، هنر یک مذاکره دائمی بین روایت شخصی و کاوش فنی بود. او به خاطر نقاشی های اتوبیوگرافیک معروف است، جایی که هر نقاشی یک آزمایش تکنولوژیک و احساسی. کار کالو در سطح بین‌المللی به عنوان نمادی از سنت‌های ملی و بومی مکزیک و توسط فمینیست‌ها به‌عنوان تصویر سازش‌ناپذیر آن از تجربه و فرم زنانه تجلیل شده است.

در هر حوزه خلاق، در هر کشوری چهره‌های معروفی وجود دارند که به خاطر آثارشان و اتفاقاً روش‌شناسی کار شناخته می‌شوند. ما در این مقاله تنها با شکستگی درصدی از آنها آشنا شدیم و برای دریافت بینش های باورنکردنی از شما دعوت می کنم بیشتر مطالعه کنید.

در حالی که جستجوی تازگی و چالش های شناختی مبتنی بر دوپامین مانع نیستند، بلکه مکانیسم های عصبی پیچیده ای هستند که نوآوری انسان را هدایت کرده اند، چه می شود واقعا مشکل ایجاد میکنه از چرخه های خود نشخوار فکری و شما را مسدود می کند از پیشرفت به سطح بعدی؟ اکنون چندین استراتژی حیاتی را بررسی خواهیم کرد که می تواند به شما کمک کند انرژی خلاقانه خود را به نتایج معنادار هدایت کنید.

استراتژی های توسعه پروژه معنادار

رندر پیشرو

با الهام از تکنیک های هنری و گنجانده شده در فناوری JPEG، رندر پیشرو یک رویکرد روش شناختی برای توسعه پروژه است که اولویت بندی می کند. پیشرفت تدریجی بر کمال از ابتدا.

دو مرحله عملی – طرح و لایه بندی را در نظر بگیرید.در فاز طرح شما با تمرکز بر عملکرد اصلی و ساختار اساسی، بادوام ترین نسخه پروژه را ایجاد می کنید. شما به سادگی به هیچ چیز دیگری فراتر از معماری اساسی و قابلیت استفاده اولیه نیاز ندارید. اگر یک کتابخانه UI است، گرد کردن و تراز کردن ارتفاع خط را فراموش کنید – روی API، فرآیند ساخت و تحویل تمرکز کنید. اگر صفحه فرود است، به جلوه اختلاف منظر اهمیتی ندهید و تلاش خود را بر روی طرح بندی قابل دسترسی و مقیاس پذیر برای اولین بار در موبایل متمرکز کنید.

در فاز لایه بندی شما به تدریج (لایه به لایه، تکرار با تکرار) اضافه کردن پیچیدگی و اصلاح، پیاده سازی ویژگی ها به ترتیب اولویت و تاثیر. در پایان هر تکرار باید آن را در برابر چشم انداز نهایی پروژه اعتبار سنجی کنید برای درک محدوده لایه بعدی. این مرحله بسیار مهم است، زیرا در نظر گرفتن دامنه بزرگتر در تکرار بعدی (افزودن چندین ویژگی یا تکه کار دست کم گرفته شده) می تواند منجر به مسدود کننده های غیرمنتظره ای شود که با تلاش پراکنده، از دست دادن تمرکز، حرکت، جریان و رضایت از مراحل قبلی انجام شده است.

مزایای این تکنیک فوق العاده است:

اضافه بار شناختی را کاهش می دهد
اعتبار اولیه مفهوم اصلی را فراهم می کند
پیشرفت ملموسی را ایجاد می کند که به توسعه بیشتر انگیزه می دهد
این اجازه می دهد تا برای سازگاری انعطاف پذیر با سخت شدن درک پروژه

من این سوال خاموش را پیش بینی می کنم – “آیا شما فقط اسکرام را دوباره اختراع کردید؟! interrobang، interrobang”.خوب، به اندازه کافی منصفانه، این یکی از جنبه های کلیدی است. با این حال، در عمل کار با اسکرام همیشه به معنای واقعی نیست درک آن را چه رسد به مدیریت پروژه های شخصی وقتی که به تنهایی کار می کنید و دائماً کلاه های سرمایه گذاری فرشتگان، سهامداران، صاحبان محصولات، استادان اسکرام و توسعه دهندگان را تغییر می دهید. اما اگر به آن تسلط داشته باشید یا حداقل آن را تمرین کنید، روند کار شخصی شما بهبود خواهد یافت همانطور که به طور حرفه ای رشد می کنید، منعکس شده و پاداش داده می شود.

هرس عمدی

با ادامه شیوه های کارآمد برای مدیریت پروژه، هرس عمدی یک رویکرد منضبط است که شامل محدود کردن عمدی دامنه پروژه برای اطمینان از تکمیل معنادار به زبان ساده…

هر چیزی را که فریبنده و براق است به نفع کاربردی و دست یافتنی کاهش دهید!

برای به کارگیری این روش، موارد زیر را رعایت کنید:

ارزیابی ویژگی ها بر اساس اهداف اصلی
اولویت بندی عملکردهایی با بالاترین ارزش کاربری
بیرحمانه خوش دست ها را حذف کنید

مورد دوم احتمالاً سخت ترین است، حداقل از یک تجربه شخصی…با این حال، هنگامی که یک یا دو بار این کار را انجام دهید (تمرین باعث عالی شدن می شود!)، مزایای بسیار زیادی خواهید دید. نه تنها می‌توانید پروژه‌های فعلی را به پایان برسانید، بلکه مهارت‌های برنامه‌ریزی و معماری شما بارها و بارها بهبود می‌یابد و یک عادت کاری عالی ایجاد می‌کند. در نهایت، حذف ویژگی به عنوان بهینه سازی استراتژیک شناخته می شود، نه شکست.

گاهی لازم است برای دیدن چوب درختان رها کنید.

بسته شدن پروژه برازنده

مثل اینکه هر داستانی با خوشی تمام نمی شود، قرار نیست هر پروژه ای به اتمام برسد، و اذعان به این نشانه بلوغ شخصی و حرفه ای است. این در واقع رها کردن در مقیاس بزرگتر است.

برای به کارگیری این روش، به احتمال زیاد باید خود را در جایی بیابید که چندین پروژه را به طور موازی پشتیبانی می کنید و برای تکمیل آنها یا تغییر به پروژه های جدید، زمان سختی را می یابید.

با توجه به تجربه حذف ویژگی، باید برای برداشتن مراحل بعدی آماده باشید:

با خود صادق باشید و یک ارزیابی عینی پروژه انجام دهید
شناسایی و استخراج فرصت های یادگیری از کارهای ناتمام
یافته ها و منابع نجات را برای برنامه های آینده مستند کنید

برای رها کردن احساس گناه و تغییر بینش راهبردی مقدماتی ناامیدی، باید ارزش شخصی را از نتایج پروژه جدا کنید و کارهای ناتمام را به عنوان تجربه یادگیری در نظر بگیرید. هر کدام بسته شدن مناسب پروژه به عنوان ابزار دیگری در جعبه ابزار یک حرفه ای که به کاوش و تکرار اهمیت می دهد، شناسایی می شود.

در نتیجه گیری

داشتن چندین پروژه ناتمام بسیار ظریف تر از به تعویق انداختن ساده است. اغلب به عنوان یک نقص حرفه ای به نظر می رسد و قابل درک است که با خود شوخی می کنند. اما همانطور که با هم بررسی کردیم، این هم چالش شخصی و هم یک جنبه اساسی از شناخت خلاق انسان است.

این گاهی اوقات یک مسئله واقعی برای توسعه دهندگان و ذهن های خلاق ایجاد می کند که منجر به رکود حرفه ای، کاهش بهره وری و ناامیدی شخصی می شود. با این حال، با درک مکانیسم‌های روان‌شناختی و عصب‌شناختی، می‌توانیم این الگو را از یک محدودیت بالقوه به یک ابزار استراتژیک توسعه خود تبدیل کنیم.

درگیر شدن تجزیه و تحلیل دقیق، خودآگاهی و چندین تکنیک هدفمند، و به شما کمک می کند تا انگیزه های خلاقانه خود را به طور مؤثرتری هدایت کنید و با اجرای معنی دار تعادل برقرار کنید. هدف تکمیل کامل نیست، بلکه پیشرفت معنادار است. کنجکاو و سیستماتیک بمانید و موفق خواهید شد!

با تشکر از شما برای خواندن!اگر مقاله را مفید می دانید، لطفا با اشتراک گذاری و لایک حمایت کنید. این به طور قابل توجهی به مقالات جدید کمک می کند.

در ادامه با ما همراه باشید!

از سندروم فریبنده تا اضافه بار شناختی – تسلط بر نیروهای نامرئی که مانع موفقیت پروژه می شوند


مقدمه

این حس را به خاطر بسپارید: در ذهن شما، یک ایده پروژه درخشان جدید جرقه می زند، شما در هیجان می سوزید و 200% درگیر کار هستید، تا زمانی که … پروژه/چارچوب/فناوری دیگری به شما اشاره می کند. و من کاملاً آن را درک می کنم – از طرف دیگر همیشه سبزتر است. نوت بوک ها مملو از مفاهیم نیمه کاره هستند، مخازن Github با شروع های بلندپروازانه ای که هرگز به مرحله نهایی خود نمی رسند، چند برابر می شوند. آنچه به عنوان خلاقیت پرشور شروع می شود، اغلب به انباری از پتانسیل ناتمام تبدیل می شود، انباشته ای از پروژه های نیمه ساخته شده. آشنا به نظر می رسد، اینطور نیست؟ خوب، این فقط شما نیستید. در واقع، کاملاً رایج است.

رابطه ما با کار ناقص است بسیار ظریف تر از به تعویق انداختن ساده. این رابطه پیچیده ای از خلاقیت، سیستم های پاداش عصبی و روانشناسی عمیق پتانسیل است. هنگامی که ما درک کنیم که چگونه کار می کند، می توانیم تلاش های به ظاهر پراکنده را به یک ویژگی قدرتمند خود-بهبودی تبدیل کنیم.

از زاویه دیگری به این موضوع نگاه کنید: اینها گورستان پروژه های شکست خورده نیستند، بلکه آزمایشگاه های زنده هستند. هر فعالیت ناتمام نمایانگر لحظه ای از کنجکاوی فکری است که در زمان منجمد شده است. کنجکاو؟ عالیه بیایید به مکانیسم‌های پیچیده روان‌شناختی و عصبی که اکتشافات فناوری را هدایت می‌کنند، بپردازیم.

آهنگ کوتاه:

به سمت راست به این فصل بروید – «استراتژی‌هایی برای توسعه پروژه معنادار».

ریشه های عصبی عدم تکمیل پروژه

برای اینکه ریشه‌های مشکل پروژه‌های جدید را آشکار کنیم، ایده‌هایی را بررسی می‌کنیم که توسط آثار روان‌شناختی و عصب‌شناسی پشتیبانی می‌شوند.

جستجوی تازگی مبتنی بر دوپامین: مدار پاداش عصبی

مغز ما از نظر تکاملی برای جستجوی تازگی به عنوان مکانیزم بقا طراحی شده است. دکتر اندرو هوبرمن در مطالعه علوم اعصاب خود توضیح می دهد که این رفتار جدید طلبانه از سیستم پاداش دوپامین مغز ما سرچشمه می گیرد که یک پاسخ عصبی شیمیایی قدرتمند به تجربیات جدید ایجاد می کند.

دوپامین یک انتقال دهنده عصبی است. در بسیاری از عملکردهای مغز نقش دارد و به دلیل نقشش در حرکت، انگیزه و اعتیاد شناخته شده است.

هر کدام اکتشافات فناوری جدید باعث ترشح دوپامین می شود، ایجاد یک پاداش عصبی شیمیایی که بسیار فراتر از رضایت دنیوی تر از تکمیل کار موجود است. مدارهای عصبی ما برای پیش بینی و جستجوی پاداش های بالقوه طراحی شده اند، مدام ما را به سمت امکانات جدید و هیجان انگیز سوق می دهد.

مسیر پاداش دوپامین به شکل ساده منبع - knowingneurons.com

به طور طبیعی به دنبال رضایت مدارهای عصبی، ما تمایل داریم:

  • پروژه‌ها/تکنولوژی‌ها/چارچوب‌ها/و غیره جایگزین، که توسط مکانیسم پیش‌بینی پاداش مغز هدایت می‌شوند.
  • به دنبال کتابخانه ها و زبان های جدید و تازه در حال ظهور باشید
  • به جای حفظ مخازن موجود، پروژه های گرین فیلد را شروع کنید
  • بلافاصله بعد از یک کارگاه/کنفرانس/مقاله به سراغ تکنیک جدید بروید

این به طور طبیعی صدق می کند فراتر از سرگرمی یا پروژه های جانبی. به یاد داشته باشید زمانی که در نیمه راه بازآفرینی برخی از پایگاه های کد قدیمی، فناوری جدیدی را کشف می کنید ظاهرا کار شما را سرعت می بخشد و به طور بالقوه به پروژه شما 50 درصد عملکرد را می دهد؟

دکتر دیوید ایگلمن و کتاب پرفروشش

دکتر دیوید ایگلمن در کتاب خود با عنوان “ناشناس: زندگی مخفی مغز” یک اثر انعطاف پذیری عصبی را توصیف می کند. فعال شدن مدارهای جدید مغز ما. از دیدگاه توسعه‌دهندگان، فناوری جدید هیجان‌انگیزتر و بالقوه ارزشمندتر از کارهای پیش پا افتاده کنونی به نظر می‌رسد.

پیچیدگی بیش از حد و بار شناختی

در حالی که جستجوی تازگی به انتشار تجربیات مثبت تمایل دارد، مقدار آنها می تواند به یک چالش تبدیل شود. به خصوص زمانی که کار به صورت موازی و/یا تعویض کار درگیر باشد. مغز ما ظرفیت حافظه کاری محدودی دارد، مفهومی که مدتی پیش توسط جان سولر در نظریه بار شناختی خود به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفت. کار معروف نسبتاً اخیر دکتر دانیل کانمن – “تفکر، سریع و آهسته” – بیشتر توضیح می دهد که چگونه منابع شناختی ما در هنگام مواجهه با وظایف پیچیده حل مسئله تحلیل می رود.

دکتر دانیل کانمن و کتاب پرفروشش

برای توسعه دهندگان، این می تواند به سادگی به عنوان یک نشان داده شود فرسودگی ذهنی پیشرونده. حافظه فعال مغز مانند یک فضای کاری کوچک عمل می کند که به سرعت تحت تاثیر چالش های فنی پیچیده قرار می گیرد. با افزایش پیچیدگی پروژه، بار شناختی ایجاد یک مکانیسم دفاع روانشناختی اجتناب و تعویض وظیفه. و، متأسفانه، ما اغلب آنجا بوده ایم:

  • هیجان اولیه با خستگی شناختی جایگزین می شود
  • برخی از تصمیمات پیچیده معماری فلج می شوند
  • بدهی فنی اصطکاک ذهنی فزاینده ای ایجاد می کند
  • دامنه پروژه تمایل دارد بیش از حد برآورد شود

قشر جلوی مغز که مسئول عملکرد اجرایی است، به تدریج مالیات می گیرد. استرس و پیچیدگی مستقیماً بر توانایی مغز ما برای حفظ تمرکز و اجرای وظایف پیچیده تأثیر می گذارد. در حالی که برخی از این اظهارات واضح به نظر می رسند، احتمالاً حتی وجود دارند مکانیسم های عمیق تر مغز ارزش کاوش را دارد ما آنها را در بخش بعدی لمس خواهیم کرد.

اجتناب از پروژه مبتنی بر ترس و موانع روانی

ترس یک احساس اولیه است که صمیمی ترین تصمیمات حرفه ای ما را شکل می دهد. با اعمال در قلمرو ما، ترس از یک مکانیسم اساسی بقا به یک مانع روانی تبدیل می شود می تواند حتی با استعدادترین توسعه دهندگان را فلج کند. در اینجا فقط چند مورد از رایج ترین الگوهایی که می توانیم تجربه کنیم آورده شده است.

فلج کمال گرایی

تحقیقات پیشگامانه دکتر پائولین رز کلنس در مورد پدیده مغرور بینشی در مورد این چالش ارائه می دهد. ترس از اجرای ناقص ناشی از یک مکانیسم روانی عمیق است که در آن توسعه دهندگان:

  • به توانایی های فنی آنها شک کنید
  • درگیر ارزیابی مجدد یا بازسازی مداوم بدون پیشرفت معنادار
  • خروجی بالقوه را با یک مدل ذهنی ایده آل مقایسه کنید

سندرم ایمپوستور

مایک کانن بروکس، در سخنرانی تاثیرگذار خود در TED، سندروم فریبکار را بیشتر می‌کند، آن را به عنوان یک تجربه جهانی در میان متخصصان با موفقیت بالا. اغلب بین نویسندگان، هنرمندان، خالقان مختلف و البته توسعه دهندگان این موارد به این نتیجه می رسد:

  • شک مداوم در مورد توانایی های فنی
  • ترس از قضاوت خارجی و مسدود کننده های پیروی
  • جلوگیری از تکمیل پروژه برای جلوگیری از انتقاد احتمالی

مایک کانن بروکس در تد تاک

اضطراب منسوخ شدن فناوری

کار دکتر کال نیوپورت در مورد کار عمیق و اضطراب تکنولوژیک نشان می دهد که این ترس ریشه در چشم انداز تکنولوژیکی ما دارد که به سرعت در حال تغییر است. Cobol، Perl و توسعه دهندگان React.js اخیراً احتمالاً در این زمینه امن هستند. با این وجود، جدای از شوخی (؟)، برخی از شما می توانید به یاد داشته باشید:

  • نگرانی دائمی در مورد قدیمی شدن پیاده سازی
  • تمایل همیشگی برای ترکیب آخرین بهترین شیوه ها
  • حلقه بی پایان “یک بهینه سازی دیگر”

اعتیاد ناقص

باتلاق پیشرفت‌های تکنولوژیک همیشگی با مفهوم دیگری که قبلاً به آن اشاره شده بود، دست به دست می‌شود. پروژه های ناتمام نشان می دهد پتانسیل بی نهایت. تکمیل از سوی دیگر یعنی رویارویی با قابلیت های واقعی در مقابل توانایی های تصوری، که می تواند از نظر روانی تهدید کننده باشد.

جیمز کلیر و کتابش

جیمز کلیر این جنبه از رفتار انسان را در کتاب معروف «عادات اتمی» لمس می کند. او به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه مغز ما برای یافتن راحتی در بالقوه به جای نهایی بودن، سیم کشی شده است. این مکانیسم با حفظ پروژه در حالتی از تصویر توسعه دهنده از خود محافظت می کند قول همیشگی، اجتناب از ناامیدی بالقوه محدودیت ها و محدودیت های دنیای واقعی.


اگر خود را در جایگاه توسعه بی‌پایان اثبات مفهوم یا… کاوش در تئوری‌ها در مورد پیاده‌سازی عملی یا… راه‌اندازی چند نسخه پروژه بدون نهایی‌سازی قرار می‌دهید، قطعاً می‌دانید که این درباره چیست. این مکانیسم های عصبی و روانی نقاط ضعف نیستند بلکه راهبردهای شناختی پیچیده ای هستند.

و میدونی دیگه چی؟ شما تنها نیستید که با ترس از موفقیت دست و پنجه نرم می‌کنید، پروژه‌های ناقص متعددی را جمع‌آوری می‌کنید یا سبک‌ها، ژانرها و فن‌آوری‌ها را پرش می‌کنید. شما در واقع در یک شرکت افسانه ای.

ذهن های بزرگ و سمفونی های ناتمام

لئوناردو داوینچی را در نظر بگیرید که دفترچه‌هایش اسناد زنده‌ای بودند کاوش فکری بی حد و حصر. او در درجه اول به عنوان نقاش شناخته می شود. اما به عنوان یک نقشه‌کش، مهندس، دانشمند، نظریه‌پرداز، مجسمه‌ساز و معمار، 13000 صفحه مطالعه ثبت کرد. ناگفته نماند که اکثر آن آثار ناتمام بود. رویکرد او بینش انتقادی را نشان می دهد: توسعه دهندگان متحول کننده کسانی نیستند که دائماً هر پروژه را تکمیل می کنند، بلکه کسانی هستند که باقی می مانند. کنجکاو و سازگار.

پرتره لئوناردو داوینچی

فرانتس کافکا نویسنده بود و یک آزمایشگر وجودی. کافکا داستان نمی نوشت – او آزمایش های روان شناختی انجام داد. دست نوشته های تکه تکه شده او ناقص نبودند – آنها کاوش های عمدی عدم قطعیت انسانی بودند. “دانتهو یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم هیچ یک از رمان های کامل خود را به پایان نرساند. حدود 90 درصد کارش را سوزاند، پس از مرگ دوست عزیزش ماکس براد هزاران پیش نویس به جا گذاشت…

اگر با آقا آشنایی ندارید آلفرد هیچکاک – کارگردان فیلم و مبتکر تکنولوژی، مطمئناً فیلم او را با صحنه نمادین تشخیص خواهید داد.

صحنه قاتل دوش از فیلم روانی (1960) اثر آلفرد هیچکاک

برای هیچکاک، هر فیلم یک زمین آزمایشی. او فقط فیلم نمی ساخت. او به طور مداوم زبان و شکل سینمای مدرن را آنگونه که ما می شناسیم دوباره تجسم می کرد. و این نقل قول بعدی بسیار کنجکاو است، مطمئنم که در برخی از شما طنین انداز می شود:

“وقتی فیلمنامه تمام شد، من اصلاً فیلم را نمی‌سازم. همه سرگرمی‌ها به پایان می‌رسد. <...> وقتی فیلمنامه را تمام می‌کنید، فیلم عالی است. اما در فیلمبرداری آن شاید 40 فیلم از دست بدهید. درصد از تصور اولیه شما.”

برای فریدا کالو، تکنسین شخصی، هنر یک مذاکره دائمی بین روایت شخصی و کاوش فنی بود. او به خاطر نقاشی های اتوبیوگرافیک معروف است، جایی که هر نقاشی یک آزمایش تکنولوژیک و احساسی. کار کالو در سطح بین‌المللی به عنوان نمادی از سنت‌های ملی و بومی مکزیک و توسط فمینیست‌ها به‌عنوان تصویر سازش‌ناپذیر آن از تجربه و فرم زنانه تجلیل شده است.

چند خودنگاره از فریدا کالو به ترتیب زمانی

در هر حوزه خلاق، در هر کشوری چهره‌های معروفی وجود دارند که به خاطر آثارشان و اتفاقاً روش‌شناسی کار شناخته می‌شوند. ما در این مقاله تنها با شکستگی درصدی از آنها آشنا شدیم و برای دریافت بینش های باورنکردنی از شما دعوت می کنم بیشتر مطالعه کنید.

در حالی که جستجوی تازگی و چالش های شناختی مبتنی بر دوپامین مانع نیستند، بلکه مکانیسم های عصبی پیچیده ای هستند که نوآوری انسان را هدایت کرده اند، چه می شود واقعا مشکل ایجاد میکنه از چرخه های خود نشخوار فکری و شما را مسدود می کند از پیشرفت به سطح بعدی؟ اکنون چندین استراتژی حیاتی را بررسی خواهیم کرد که می تواند به شما کمک کند انرژی خلاقانه خود را به نتایج معنادار هدایت کنید.

استراتژی های توسعه پروژه معنادار

رندر پیشرو

با الهام از تکنیک های هنری و گنجانده شده در فناوری JPEG، رندر پیشرو یک رویکرد روش شناختی برای توسعه پروژه است که اولویت بندی می کند. پیشرفت تدریجی بر کمال از ابتدا.

دایره ها را بکشید، سپس بقیه میم جغد را در مقایسه با طرح گام به گام هنری طراحی جغد بکشید.

دو مرحله عملی – طرح و لایه بندی را در نظر بگیرید.

در فاز طرح شما با تمرکز بر عملکرد اصلی و ساختار اساسی، بادوام ترین نسخه پروژه را ایجاد می کنید. شما به سادگی به هیچ چیز دیگری فراتر از معماری اساسی و قابلیت استفاده اولیه نیاز ندارید. اگر یک کتابخانه UI است، گرد کردن و تراز کردن ارتفاع خط را فراموش کنید – روی API، فرآیند ساخت و تحویل تمرکز کنید. اگر صفحه فرود است، به جلوه اختلاف منظر اهمیتی ندهید و تلاش خود را بر روی طرح بندی قابل دسترسی و مقیاس پذیر برای اولین بار در موبایل متمرکز کنید.

در فاز لایه بندی شما به تدریج (لایه به لایه، تکرار با تکرار) اضافه کردن پیچیدگی و اصلاح، پیاده سازی ویژگی ها به ترتیب اولویت و تاثیر. در پایان هر تکرار باید آن را در برابر چشم انداز نهایی پروژه اعتبار سنجی کنید برای درک محدوده لایه بعدی. این مرحله بسیار مهم است، زیرا در نظر گرفتن دامنه بزرگتر در تکرار بعدی (افزودن چندین ویژگی یا تکه کار دست کم گرفته شده) می تواند منجر به مسدود کننده های غیرمنتظره ای شود که با تلاش پراکنده، از دست دادن تمرکز، حرکت، جریان و رضایت از مراحل قبلی انجام شده است.

مزایای این تکنیک فوق العاده است:

  • اضافه بار شناختی را کاهش می دهد
  • اعتبار اولیه مفهوم اصلی را فراهم می کند
  • پیشرفت ملموسی را ایجاد می کند که به توسعه بیشتر انگیزه می دهد
  • این اجازه می دهد تا برای سازگاری انعطاف پذیر با سخت شدن درک پروژه

من این سوال خاموش را پیش بینی می کنم – “آیا شما فقط اسکرام را دوباره اختراع کردید؟! interrobang، interrobang”.

خوب، به اندازه کافی منصفانه، این یکی از جنبه های کلیدی است. با این حال، در عمل کار با اسکرام همیشه به معنای واقعی نیست درک آن را چه رسد به مدیریت پروژه های شخصی وقتی که به تنهایی کار می کنید و دائماً کلاه های سرمایه گذاری فرشتگان، سهامداران، صاحبان محصولات، استادان اسکرام و توسعه دهندگان را تغییر می دهید. اما اگر به آن تسلط داشته باشید یا حداقل آن را تمرین کنید، روند کار شخصی شما بهبود خواهد یافت همانطور که به طور حرفه ای رشد می کنید، منعکس شده و پاداش داده می شود.

هرس عمدی

با ادامه شیوه های کارآمد برای مدیریت پروژه، هرس عمدی یک رویکرد منضبط است که شامل محدود کردن عمدی دامنه پروژه برای اطمینان از تکمیل معنادار به زبان ساده…

هر چیزی را که فریبنده و براق است به نفع کاربردی و دست یافتنی کاهش دهید!

برای به کارگیری این روش، موارد زیر را رعایت کنید:

  • ارزیابی ویژگی ها بر اساس اهداف اصلی
  • اولویت بندی عملکردهایی با بالاترین ارزش کاربری
  • بیرحمانه خوش دست ها را حذف کنید

مورد دوم احتمالاً سخت ترین است، حداقل از یک تجربه شخصی…

با این حال، هنگامی که یک یا دو بار این کار را انجام دهید (تمرین باعث عالی شدن می شود!)، مزایای بسیار زیادی خواهید دید. نه تنها می‌توانید پروژه‌های فعلی را به پایان برسانید، بلکه مهارت‌های برنامه‌ریزی و معماری شما بارها و بارها بهبود می‌یابد و یک عادت کاری عالی ایجاد می‌کند. در نهایت، حذف ویژگی به عنوان بهینه سازی استراتژیک شناخته می شود، نه شکست.

گاهی لازم است برای دیدن چوب درختان رها کنید.

بسته شدن پروژه برازنده

مثل اینکه هر داستانی با خوشی تمام نمی شود، قرار نیست هر پروژه ای به اتمام برسد، و اذعان به این نشانه بلوغ شخصی و حرفه ای است. این در واقع رها کردن در مقیاس بزرگتر است.

برای به کارگیری این روش، به احتمال زیاد باید خود را در جایی بیابید که چندین پروژه را به طور موازی پشتیبانی می کنید و برای تکمیل آنها یا تغییر به پروژه های جدید، زمان سختی را می یابید.

با توجه به تجربه حذف ویژگی، باید برای برداشتن مراحل بعدی آماده باشید:

  • با خود صادق باشید و یک ارزیابی عینی پروژه انجام دهید
  • شناسایی و استخراج فرصت های یادگیری از کارهای ناتمام
  • یافته ها و منابع نجات را برای برنامه های آینده مستند کنید

برای رها کردن احساس گناه و تغییر بینش راهبردی مقدماتی ناامیدی، باید ارزش شخصی را از نتایج پروژه جدا کنید و کارهای ناتمام را به عنوان تجربه یادگیری در نظر بگیرید. هر کدام بسته شدن مناسب پروژه به عنوان ابزار دیگری در جعبه ابزار یک حرفه ای که به کاوش و تکرار اهمیت می دهد، شناسایی می شود.

در نتیجه گیری

داشتن چندین پروژه ناتمام بسیار ظریف تر از به تعویق انداختن ساده است. اغلب به عنوان یک نقص حرفه ای به نظر می رسد و قابل درک است که با خود شوخی می کنند. اما همانطور که با هم بررسی کردیم، این هم چالش شخصی و هم یک جنبه اساسی از شناخت خلاق انسان است.

میم‌هایی از ProgrammerHumor در مورد پروژه‌های ناتمام

این گاهی اوقات یک مسئله واقعی برای توسعه دهندگان و ذهن های خلاق ایجاد می کند که منجر به رکود حرفه ای، کاهش بهره وری و ناامیدی شخصی می شود. با این حال، با درک مکانیسم‌های روان‌شناختی و عصب‌شناختی، می‌توانیم این الگو را از یک محدودیت بالقوه به یک ابزار استراتژیک توسعه خود تبدیل کنیم.

درگیر شدن تجزیه و تحلیل دقیق، خودآگاهی و چندین تکنیک هدفمند، و به شما کمک می کند تا انگیزه های خلاقانه خود را به طور مؤثرتری هدایت کنید و با اجرای معنی دار تعادل برقرار کنید. هدف تکمیل کامل نیست، بلکه پیشرفت معنادار است. کنجکاو و سیستماتیک بمانید و موفق خواهید شد!


با تشکر از شما برای خواندن!

اگر مقاله را مفید می دانید، لطفا با اشتراک گذاری و لایک حمایت کنید. این به طور قابل توجهی به مقالات جدید کمک می کند.

در ادامه با ما همراه باشید!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا