MACS [book]: مربیان، مشاوران، مربیان و حامیان | فصل 2 – داستان دو “مربی” :: آن را پاک کنید
![MACS [book]: مربیان، مشاوران، مربیان و حامیان | فصل 2 – داستان دو “مربی” :: آن را پاک کنید MACS [book]: مربیان، مشاوران، مربیان و حامیان | فصل 2 – داستان دو “مربی” :: آن را پاک کنید](https://nabfollower.com/blog/wp-content/uploads/2024/11/MACS-book-مربیان،-مشاوران،-مربیان-و-حامیان-فصل-2-780x470.png)
Summarize this content to 400 words in Persian Lang
برای فصل دوم MACS ما [book] سری، ما بر روی مربیان تمرکز خواهیم کرد. در «داستان دو مربی»، من از طریق تمثیلهایی از سفر دانشگاهی و کارآفرینیام، درسهایی را که با داشتن دو مربی زن آموختم، نشان خواهم داد. فصل 2 – داستان دو “مربی” شامل سه بخش فرعی جداگانه است: چه زمانی باید همه چیز را کنار زد، چگونه یا چه زمانی در یک رابطه خاتمه داد یا وقفه گرفت و در نهایت، ضرورت ارتباط باز. در بخش «زمانی که چیزها را خاموش کنیم»، که به آن Brush It Off گفته میشود، بحث خواهیم کرد که چرا و چگونه در اتفاقات جزئی غوطهور نشوید و از داشتن مربیگری در زندگی خود غافل شوید. یک مربی باید در پیشرفت شخصی و/یا حرفه ای شما مفید باشد. شما باید در طول زندگی خود چندین مربی داشته باشید زیرا افراد مهارت ها و تخصص های متفاوتی دارند. دانش و تجربه مردم قابل تعویض نیست. بنابراین، شما می توانید دانش و خرد فراوانی را از دیگران با پیشینه های مختلف بیاموزید و کسب کنید.
خلاصه سری
مقدمه فصل 2-داستان دو مربی
وقتی دیگران می گویند این کار انجام نمی شود به آنها نشان دهید
اجازه ندهید دیگران شما را منصرف کنند
تعیین زمان برس زدن آن
با سلام و درود، Artistikk R3b3lls!
در فصل اول، “نقش ها، ارتباط و واقعیت” مجموعه ما، MACS [book]: مربیان، مشاوران، مربیان و حامیان مالی، ما هر نقش، اهمیت آن و سه ویژگی اصالت را تعریف کردیم که یک رابطه موثر، سالم و موفق MACS را تعیین می کند.
برای فصل دوم MACS ما [book] سری، ما بر روی آن تمرکز خواهیم کرد م ورودی ها در «داستان دو مربی»، من از طریق تمثیلهایی از سفر دانشگاهی و کارآفرینیام، درسهایی را که با داشتن دو مربی زن آموختم، نشان خواهم داد. فصل 2 – داستان دو “مربی” شامل سه بخش فرعی جداگانه است: چه زمانی باید همه چیز را کنار زد، چگونه یا چه زمانی در یک رابطه خاتمه داد یا وقفه گرفت و در نهایت، ضرورت ارتباط باز. در بخش “زمانی که چیزها را خاموش کنیم”، به عنوان برس آن را خاموش کنید، در مورد این بحث خواهیم کرد که چرا و چگونه در اتفاقات جزئی غرق نشوید و از داشتن مربیگری در زندگی خود غافل شوید. الف م Entor باید در پیشرفت شخصی و/یا حرفه ای شما سودمند باشد. شما باید در طول زندگی خود چندین مربی داشته باشید زیرا افراد مهارت ها و تخصص های متفاوتی دارند. دانش و تجربه مردم قابل تعویض نیست. بنابراین، شما می توانید دانش و خرد فراوانی را از دیگران با پیشینه های مختلف بیاموزید و کسب کنید.
چه زمانی باید همه چیز را خاموش کرد
در هر رابطهای، موقعیتهایی پیش میآید که بر اساس ارزشها، باورها یا اصولتان بر شما تأثیر میگذارد. رویدادها می توانند مثبت، منفی یا خنثی باشند. من یاد میگیرم که روی رویدادهای منفی تمرکز نکنم و به حرکت رو به جلو ادامه دهم. با روابط، اعم از مربیگری، مربیگری یا حتی دوستی، باید بیاموزید که چه زمانی مسائل را کنار بگذارید، صحبت کنید، و/یا استراحت کنید/به طور دائم یک ارتباط را متوقف کنید. این یک فرآیند سخت و ضروری برای رشد، یادگیری و بهترین خود بودن است. وقتی شرایطی در روابطی رخ می دهد که بر من تأثیر منفی می گذارد، مثلاً احساسات من را جریحه دار می کند یا با ارزش هایم در تضاد است، سعی می کنم از ترکیبی از عقلانیت، شهود، معنویت، تجربیات شخصی و دیگران برای حل معضل خود استفاده کنم.
در این MACS [book] سریال، من می خواهم تجربیات و درس های زندگی من زندگی شما را متحول کند و بهبود بخشد. شما مجبور نیستید تجارب یا اشتباهات من را دوباره مرور کنید. من آنها را به اشتراک می گذارم تا بتوانید بهتر زندگی کنید و اجرا کنید. با استفاده از تمثیل های زندگی از هر دو رابطه، نشان خواهم داد که چگونه و چرا می توان همه چیز را از بین برد، صحبت کرد، و استراحت کرد یا به یک ارتباط پایان داد.
اجازه دهید شروع صفحه شروع شود!
از یک رشته هنرهای لیبرال تا یک یادگیرنده STEAM
من در کالج به عنوان یک رشته زبان انگلیسی ثبت نام کردم و رویای قاطعانه برای شرکت در دانشکده حقوق و داشتن / اداره یک دفتر حقوقی داشتم. با این حال، پس از یک دوره کارآموزی خستهکننده در دادگاه مدنی نیواورلئان، از عشقم به Yu-Gi-Oh!، یک بازی کارتی تجاری که به دلیل استراتژی فشرده و مکانیک بازیاش مورد احترام است، الهام گرفتم تا یک شبکه اجتماعی گیمر ایجاد کنم. با ناآگاهی از نحوه شروع، در دوره های کسب و کارم شبکه ای کردم و سیستم های اطلاعات کامپیوتری را کشف کردم، رشته ای در رشته علوم کامپیوتر و رشته مدیریت بازرگانی. در ابتدا وسواس من برای ایجاد یک شبکه اجتماعی گیمر، کاتالیزور یادگیری علوم کامپیوتر بود، با این حال، من عاشق تجزیه و تحلیل، خلاقیت، پیچیدگی و کاربرد آن، به ویژه برنامه نویسی شدم. با سرسختی و انگیزه برای تحقق رویای جدیدم، شروع به آموزش توسعه وب کامل پشته کردم. استفاده از کتابها، وبلاگها و ویدیوهای YouTube برای یادگیری HTML، CSS، PHP و SQL. از آنجایی که در خانه به اینترنت دسترسی نداشتم، بین کلاسها و شبهای آخر مدرسه وقت میگذراندم و به خودم کامل آموزش میدادم.
رویای بزرگ یک تازه کار ساده لوح با کلمات تند سوراخ شده است
من با رئیس دپارتمان ملاقات کردم و مرتباً برای کسب و کار نرم افزاری خود به دنبال کمک و راهنمایی بودم. هر زمان که میپرسیدم، او به اشکالزدایی خطاهایی که متوجه نشدم کمک میکند، مرا در مسیرهای لازم راهنمایی میکند و منابعی را فراهم میکند. با این حال، به عنوان یک دانشجوی تازه کار و ساده لوح، که به خودم زبان کامپیوتری را که مدرسه به سالمندان ارائه میداد، یاد میداد، همیشه اظهار میکرد که صبر کند تا دورههای سطح بالاتر را بگذرانم. بی حوصله به مطالعه، یادگیری و پرسیدن ادامه دادم. در یک مورد، من یک بلوک کامل از کد را از یک کتاب مبتدی کپی کردم تا یاد بگیرم که آن را با پایگاه داده خود کار کنم. همانطور که افسانه می گفت، این کار را نکرد و چندین خطا دریافت کردم. من سعی کردم اشکال زدایی کنم، اما فایده ای نداشت. البته من از مربیم کمک خواستم. او که از بی حوصلگی من برای صبر کردن تا ثبت نام در دوره پایگاه داده ناامید شده بود، صراحتاً گفت: “شما نمی توانید این را بسازید. من به شما می گویم، این کار انجام نمی شود.” این سخنان قلبم را عمیقتر از گریههای یک مادر عزیز بر فرزندانش فرو برد. به سختی جلوی اشک هایم را گرفتم که روی صورتم جاری نشوند.
از مبتدی تا متخصص در میان درد دل
برای چند روز پس از وقوع، از این که یک رئیس دپارتمان این کلمات را به یک دانشجوی علوم کامپیوتر میگفت، ناراحت، صدمه دیده و ناامید بودم. به خصوص وقتی در دنیایی زندگی می کنیم که شرکت های میلیارد دلاری در گاراژها، اتاق های خوابگاه و اتاق خواب های دبیرستان ایجاد می شوند. با این وجود، من اجازه ندادم سخنان تند و تیز او مانع از ادامه کار تجاری خود و درخواست کمک از او شود. من آن را برس زد و روی هدفم تمرکز کردم قبل از شروع سال آخر، من توانستم به تنهایی مشتری و سمت سرور یک سیستم مدیریت محتوای وب کاملاً کارآمد را توسعه دهم! جالب اینجاست که حتی بعد از آن مکالمه عدم تایید او، او همیشه آنجا بود و همچنان مرا راهنمایی می کند.
غذای آماده تمثیل
وقتی روی تلاشهای بزرگ کار میکنید، مردم میگویند که نمیتوانید آنها را به انجام برسانید. صرف نظر از تحصیلات، تجربه یا مدرک تحصیلی آنها. این یا از طرز فکر و فلسفه خودشان است یا تجربیات و محدودیت هایشان که برای شما یا خودشان تعیین کرده اند. رئیس دپارتمان کاملاً قادر به توسعه یک شبکه اجتماعی بود، به هر حال او دکترای علوم کامپیوتر دارد و در شرکتهای فناوری پیشرفته، گوگل و اپل، شرکت کار کرده است. مشکل زمانی به وجود آمد که او فکر می کرد بی تجربگی و مهارت های برنامه نویسی فعلی من مانع من می شود. من او را به خاطر آن سرزنش نکردم، فقط به این دلیل که به خودم و چشم اندازش ایمان داشتم.
مربیان مردم هستند. با من یا شما تفاوتی ندارند، با این حال، آنها دارای مهارت ها، توانایی ها، دانش و منابعی هستند که شما ممکن است در اختیار نداشته باشید. موقعیت هایی در روابط شما ایجاد خواهد شد. با این حال، شما باید تعیین کنید که آیا ارزش ها، باورها و اصول شما را نقض می کند یا خیر.
درس شماره 3
اجازه ندهید سخنان یا ایده های دیگران مانع تحقق رویاها، اهداف و آرزوهای شما شود. گاهی تا زمانی که به آنها نشان ندهی، مردم باور نمی کنند.
برای تعیین زمان برس آن را خاموش کنید، این سوالات را می پرسم:
آیا با ارزش ها، اصول یا باورهای من در تضاد است؟
آیا باعث ناراحتی می شود و من را از تعقیب باز می دارد؟
آیا ذهنیت، مانع یا شخصیت آن شخص است؟
مربیان افرادی هستند که باید در پیشرفت شخصی و/یا حرفه ای شما کمک کنند. اگرچه ممکن است با هر چیزی که شما باور دارید یا آرزویش را دارید موافق نباشند، اما باید باز و حمایت کنند. همانطور که در داستان شبکه اجتماعی گیمر من ذکر شد، حتی با وجود اینکه مربی من فکر نمیکرد که من مهارتهایی برای زنده کردن بینش خود دارم، او همیشه برای کمک در دسترس بود و در زمانی که بیشتر به کمک او نیاز داشتم از من دوری نمیکرد. گاهی اوقات باید برس آن را خاموش کنید و به حرکت رو به جلو ادامه دهید در زندگی، مردم خواهند گفت که شما نمی توانید ایده های خود را به انجام برسانید یا محدودیت هایی برای خود ایجاد کنید. این مسئولیت شماست که به خود ایمان داشته باشید و روی اهداف خود تمرکز کنید. وقت را با فال یا توضیح تلف نکنید، موفقیت شما به آنها نشان خواهد داد.
امیدوارم همه یاد گرفته باشید که تسلیم نشوید و در رویاهای خود ابتکار عمل کنید، صرف نظر از اینکه آیا م مشاور، الف مشاور، سی اوه یا اس حامی، در غیر این صورت بیان کنید. تا دفعه بعد!
یه چیز دیگه: در تمام روابط انسانی، دو شخصیت و دو شخصیت وجود دارد، شما و آنها. پس MACS خود را دریافت کنید [book]!
امضا کردLightBringerمن عقابی هستم که در بالا پرواز می کند.
© 2024 یاسمین مونیک لوئیس
برای فصل دوم MACS ما [book] سری، ما بر روی مربیان تمرکز خواهیم کرد. در «داستان دو مربی»، من از طریق تمثیلهایی از سفر دانشگاهی و کارآفرینیام، درسهایی را که با داشتن دو مربی زن آموختم، نشان خواهم داد. فصل 2 – داستان دو “مربی” شامل سه بخش فرعی جداگانه است: چه زمانی باید همه چیز را کنار زد، چگونه یا چه زمانی در یک رابطه خاتمه داد یا وقفه گرفت و در نهایت، ضرورت ارتباط باز. در بخش «زمانی که چیزها را خاموش کنیم»، که به آن Brush It Off گفته میشود، بحث خواهیم کرد که چرا و چگونه در اتفاقات جزئی غوطهور نشوید و از داشتن مربیگری در زندگی خود غافل شوید. یک مربی باید در پیشرفت شخصی و/یا حرفه ای شما مفید باشد. شما باید در طول زندگی خود چندین مربی داشته باشید زیرا افراد مهارت ها و تخصص های متفاوتی دارند. دانش و تجربه مردم قابل تعویض نیست. بنابراین، شما می توانید دانش و خرد فراوانی را از دیگران با پیشینه های مختلف بیاموزید و کسب کنید.
- خلاصه سری
- مقدمه فصل 2-داستان دو مربی
- وقتی دیگران می گویند این کار انجام نمی شود به آنها نشان دهید
- اجازه ندهید دیگران شما را منصرف کنند
- تعیین زمان برس زدن آن
با سلام و درود، Artistikk R3b3lls!
در فصل اول، “نقش ها، ارتباط و واقعیت” مجموعه ما، MACS [book]: مربیان، مشاوران، مربیان و حامیان مالی، ما هر نقش، اهمیت آن و سه ویژگی اصالت را تعریف کردیم که یک رابطه موثر، سالم و موفق MACS را تعیین می کند.
برای فصل دوم MACS ما [book] سری، ما بر روی آن تمرکز خواهیم کرد م ورودی ها در «داستان دو مربی»، من از طریق تمثیلهایی از سفر دانشگاهی و کارآفرینیام، درسهایی را که با داشتن دو مربی زن آموختم، نشان خواهم داد. فصل 2 – داستان دو “مربی” شامل سه بخش فرعی جداگانه است: چه زمانی باید همه چیز را کنار زد، چگونه یا چه زمانی در یک رابطه خاتمه داد یا وقفه گرفت و در نهایت، ضرورت ارتباط باز. در بخش “زمانی که چیزها را خاموش کنیم”، به عنوان برس آن را خاموش کنید، در مورد این بحث خواهیم کرد که چرا و چگونه در اتفاقات جزئی غرق نشوید و از داشتن مربیگری در زندگی خود غافل شوید. الف م Entor باید در پیشرفت شخصی و/یا حرفه ای شما سودمند باشد. شما باید در طول زندگی خود چندین مربی داشته باشید زیرا افراد مهارت ها و تخصص های متفاوتی دارند. دانش و تجربه مردم قابل تعویض نیست. بنابراین، شما می توانید دانش و خرد فراوانی را از دیگران با پیشینه های مختلف بیاموزید و کسب کنید.
چه زمانی باید همه چیز را خاموش کرد
در هر رابطهای، موقعیتهایی پیش میآید که بر اساس ارزشها، باورها یا اصولتان بر شما تأثیر میگذارد. رویدادها می توانند مثبت، منفی یا خنثی باشند. من یاد میگیرم که روی رویدادهای منفی تمرکز نکنم و به حرکت رو به جلو ادامه دهم. با روابط، اعم از مربیگری، مربیگری یا حتی دوستی، باید بیاموزید که چه زمانی مسائل را کنار بگذارید، صحبت کنید، و/یا استراحت کنید/به طور دائم یک ارتباط را متوقف کنید. این یک فرآیند سخت و ضروری برای رشد، یادگیری و بهترین خود بودن است. وقتی شرایطی در روابطی رخ می دهد که بر من تأثیر منفی می گذارد، مثلاً احساسات من را جریحه دار می کند یا با ارزش هایم در تضاد است، سعی می کنم از ترکیبی از عقلانیت، شهود، معنویت، تجربیات شخصی و دیگران برای حل معضل خود استفاده کنم.
در این MACS [book] سریال، من می خواهم تجربیات و درس های زندگی من زندگی شما را متحول کند و بهبود بخشد. شما مجبور نیستید تجارب یا اشتباهات من را دوباره مرور کنید. من آنها را به اشتراک می گذارم تا بتوانید بهتر زندگی کنید و اجرا کنید. با استفاده از تمثیل های زندگی از هر دو رابطه، نشان خواهم داد که چگونه و چرا می توان همه چیز را از بین برد، صحبت کرد، و استراحت کرد یا به یک ارتباط پایان داد.
اجازه دهید شروع صفحه شروع شود!
از یک رشته هنرهای لیبرال تا یک یادگیرنده STEAM
من در کالج به عنوان یک رشته زبان انگلیسی ثبت نام کردم و رویای قاطعانه برای شرکت در دانشکده حقوق و داشتن / اداره یک دفتر حقوقی داشتم. با این حال، پس از یک دوره کارآموزی خستهکننده در دادگاه مدنی نیواورلئان، از عشقم به Yu-Gi-Oh!، یک بازی کارتی تجاری که به دلیل استراتژی فشرده و مکانیک بازیاش مورد احترام است، الهام گرفتم تا یک شبکه اجتماعی گیمر ایجاد کنم. با ناآگاهی از نحوه شروع، در دوره های کسب و کارم شبکه ای کردم و سیستم های اطلاعات کامپیوتری را کشف کردم، رشته ای در رشته علوم کامپیوتر و رشته مدیریت بازرگانی. در ابتدا وسواس من برای ایجاد یک شبکه اجتماعی گیمر، کاتالیزور یادگیری علوم کامپیوتر بود، با این حال، من عاشق تجزیه و تحلیل، خلاقیت، پیچیدگی و کاربرد آن، به ویژه برنامه نویسی شدم. با سرسختی و انگیزه برای تحقق رویای جدیدم، شروع به آموزش توسعه وب کامل پشته کردم. استفاده از کتابها، وبلاگها و ویدیوهای YouTube برای یادگیری HTML، CSS، PHP و SQL. از آنجایی که در خانه به اینترنت دسترسی نداشتم، بین کلاسها و شبهای آخر مدرسه وقت میگذراندم و به خودم کامل آموزش میدادم.
رویای بزرگ یک تازه کار ساده لوح با کلمات تند سوراخ شده است
من با رئیس دپارتمان ملاقات کردم و مرتباً برای کسب و کار نرم افزاری خود به دنبال کمک و راهنمایی بودم. هر زمان که میپرسیدم، او به اشکالزدایی خطاهایی که متوجه نشدم کمک میکند، مرا در مسیرهای لازم راهنمایی میکند و منابعی را فراهم میکند. با این حال، به عنوان یک دانشجوی تازه کار و ساده لوح، که به خودم زبان کامپیوتری را که مدرسه به سالمندان ارائه میداد، یاد میداد، همیشه اظهار میکرد که صبر کند تا دورههای سطح بالاتر را بگذرانم. بی حوصله به مطالعه، یادگیری و پرسیدن ادامه دادم. در یک مورد، من یک بلوک کامل از کد را از یک کتاب مبتدی کپی کردم تا یاد بگیرم که آن را با پایگاه داده خود کار کنم. همانطور که افسانه می گفت، این کار را نکرد و چندین خطا دریافت کردم. من سعی کردم اشکال زدایی کنم، اما فایده ای نداشت. البته من از مربیم کمک خواستم. او که از بی حوصلگی من برای صبر کردن تا ثبت نام در دوره پایگاه داده ناامید شده بود، صراحتاً گفت: “شما نمی توانید این را بسازید. من به شما می گویم، این کار انجام نمی شود.” این سخنان قلبم را عمیقتر از گریههای یک مادر عزیز بر فرزندانش فرو برد. به سختی جلوی اشک هایم را گرفتم که روی صورتم جاری نشوند.
از مبتدی تا متخصص در میان درد دل
برای چند روز پس از وقوع، از این که یک رئیس دپارتمان این کلمات را به یک دانشجوی علوم کامپیوتر میگفت، ناراحت، صدمه دیده و ناامید بودم. به خصوص وقتی در دنیایی زندگی می کنیم که شرکت های میلیارد دلاری در گاراژها، اتاق های خوابگاه و اتاق خواب های دبیرستان ایجاد می شوند. با این وجود، من اجازه ندادم سخنان تند و تیز او مانع از ادامه کار تجاری خود و درخواست کمک از او شود. من آن را برس زد و روی هدفم تمرکز کردم قبل از شروع سال آخر، من توانستم به تنهایی مشتری و سمت سرور یک سیستم مدیریت محتوای وب کاملاً کارآمد را توسعه دهم! جالب اینجاست که حتی بعد از آن مکالمه عدم تایید او، او همیشه آنجا بود و همچنان مرا راهنمایی می کند.
غذای آماده تمثیل
وقتی روی تلاشهای بزرگ کار میکنید، مردم میگویند که نمیتوانید آنها را به انجام برسانید. صرف نظر از تحصیلات، تجربه یا مدرک تحصیلی آنها. این یا از طرز فکر و فلسفه خودشان است یا تجربیات و محدودیت هایشان که برای شما یا خودشان تعیین کرده اند. رئیس دپارتمان کاملاً قادر به توسعه یک شبکه اجتماعی بود، به هر حال او دکترای علوم کامپیوتر دارد و در شرکتهای فناوری پیشرفته، گوگل و اپل، شرکت کار کرده است. مشکل زمانی به وجود آمد که او فکر می کرد بی تجربگی و مهارت های برنامه نویسی فعلی من مانع من می شود. من او را به خاطر آن سرزنش نکردم، فقط به این دلیل که به خودم و چشم اندازش ایمان داشتم.
مربیان مردم هستند. با من یا شما تفاوتی ندارند، با این حال، آنها دارای مهارت ها، توانایی ها، دانش و منابعی هستند که شما ممکن است در اختیار نداشته باشید. موقعیت هایی در روابط شما ایجاد خواهد شد. با این حال، شما باید تعیین کنید که آیا ارزش ها، باورها و اصول شما را نقض می کند یا خیر.
درس شماره 3
اجازه ندهید سخنان یا ایده های دیگران مانع تحقق رویاها، اهداف و آرزوهای شما شود. گاهی تا زمانی که به آنها نشان ندهی، مردم باور نمی کنند.
برای تعیین زمان برس آن را خاموش کنید، این سوالات را می پرسم:
- آیا با ارزش ها، اصول یا باورهای من در تضاد است؟
- آیا باعث ناراحتی می شود و من را از تعقیب باز می دارد؟
- آیا ذهنیت، مانع یا شخصیت آن شخص است؟
مربیان افرادی هستند که باید در پیشرفت شخصی و/یا حرفه ای شما کمک کنند. اگرچه ممکن است با هر چیزی که شما باور دارید یا آرزویش را دارید موافق نباشند، اما باید باز و حمایت کنند. همانطور که در داستان شبکه اجتماعی گیمر من ذکر شد، حتی با وجود اینکه مربی من فکر نمیکرد که من مهارتهایی برای زنده کردن بینش خود دارم، او همیشه برای کمک در دسترس بود و در زمانی که بیشتر به کمک او نیاز داشتم از من دوری نمیکرد. گاهی اوقات باید برس آن را خاموش کنید و به حرکت رو به جلو ادامه دهید در زندگی، مردم خواهند گفت که شما نمی توانید ایده های خود را به انجام برسانید یا محدودیت هایی برای خود ایجاد کنید. این مسئولیت شماست که به خود ایمان داشته باشید و روی اهداف خود تمرکز کنید. وقت را با فال یا توضیح تلف نکنید، موفقیت شما به آنها نشان خواهد داد.
امیدوارم همه یاد گرفته باشید که تسلیم نشوید و در رویاهای خود ابتکار عمل کنید، صرف نظر از اینکه آیا م مشاور، الف مشاور، سی اوه یا اس حامی، در غیر این صورت بیان کنید. تا دفعه بعد!
یه چیز دیگه: در تمام روابط انسانی، دو شخصیت و دو شخصیت وجود دارد، شما و آنها. پس MACS خود را دریافت کنید [book]!
امضا کرد
LightBringer
من عقابی هستم که در بالا پرواز می کند.
© 2024 یاسمین مونیک لوئیس