پس زمینه های سه شاهزاده موش صحرایی در افسانه سیاه: Wukong، توضیح داده شده است

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
وقتی به منطقه متروک و شنی Yellow Wind Ridge در فصل دوم از افسانه سیاه: Wukong رسیدید، مدت زیادی طول نخواهد کشید تا با پادشاه کوچک موشمانند شنهای روان و دو پسر غولپیکرش روبرو شوید.
مرتبط
اسطوره سیاه: ووکانگ – یوان شوچنگ کیست؟
نکات جالبی در مورد افسانه سیاه: ماندگارترین و در عین حال معمایی ترین شخصیت های Wukong کشف کنید.
بعداً، شاهزاده سوم را در فصل سوم ملاقات خواهید کرد که در سلولی در قلمرو پاگودا محبوس شده است. او در فصل دوم به طرز شگفت انگیزی با خویشاوندانش متفاوت به نظر می رسد و ظاهر انسانی خود را حفظ می کند در حالی که برادران و پدرش به موش تبدیل شده اند. برای بیان افسانه های پشت سر سه شاهزاده موش صحرایی، و اینکه چگونه این خانواده سلطنتی می توانستند به شدت از مهلکه خارج شوند، چیزهای زیادی وجود دارد.
پادشاهی شن های روان و حکیم باد زرد
داستان سه شاهزاده موش صحرایی را نمی توان بدون نگاه کردن به آن بازگو کرد مریم گلی باد زرد.
پادشاهی شنهای روان – که با نام دیگر پادشاهی سهالی شناخته میشود – توسط پدر شاهزادهها اداره میشد و زمانی کاملاً از انسان تشکیل شده بود. این نشان می دهد که پادشاه موش کوچک و شاهزاده اول و دوم زمانی انسان بودند خودشان
با این حال، پادشاهی آنها توسط سوسک فوبان گرفتار شد (احتمالاً توسط بودیساتوا لینجی، با نام مستعار خواننده بی سر فرستاده شده است) اندکی پس از آن که پادشاه موش، بودیسم را غیرقانونی کرد. اینجاست که حکیم باد زرد و مقدر وارد شود، دومی به گذشته سفر می کند تا فوبان را با هم شکست دهد.
پس از شکست فوبان، شاه و رعایایش شروع کردند پرستش حکیم باد زرد به عنوان خدا به واکنش های متفاوت شاهزاده ها.
علیرغم عدم تایید صریح در بازی، فرض بر این است که ساکنان سهالی توسط بودیساتوا لینجی نفرین شده و به موش تبدیل شده اند. به عنوان مجازات برای بار دیگر پشت کردن به بودیسم.
پادشاهی سهالی در سفر به غرب
در کتاب، پادشاه شنهای روان پس از غیرقانونی کردن بودیسم، نام پادشاهی خود را به سهالی تغییر داد. زو باجی از سهالی یاد می کند و می گوید که این کشوری است که خورشید در آن غروب می کند.
هر بار که خورشید در اقیانوس غرق می شود، صدای خش خش بلندی فوران می کند که به اندازه کافی قدرتمند است تا فرزندان پادشاهی را بکشد. در نتیجه، مردم هر روز عصر بر طبل می کوبند تا صدای خش خش را خفه کنند و دفع بلا
اگرچه در رمان از شاه و شاهزاده سوم نام برده شده است، شاهزاده اول و دوم نامی ندارند.
اولین شاهزاده موش کیست؟
اولین و بزرگ ترین پسر پادشاه شن های روان، اولین شاهزاده شن های روان بود زمانی یک ژنرال مشهور. او نه تنها پسر مورد علاقه پادشاه بود، بلکه شاهکارهای او در نبرد علیه فوبان لقب “ژنرال شجاع” را به او داد..
با این حال شادی او زیاد دوام نیاورد شاهزاده اول نسبت به توجه به حکیم باد زرد حسادت کرد. او از حقوق ویژه ای که به موش گوایس داده می شود خوشش نمی آید و شروع به بازی می کند، باعث شد پدرش او را زندانی کند.
در داستان ارائه شده در بازی، شاهزاده اول از سلول خود خارج می شود، اما متوجه می شود که پدرش و افراد انسانی او تبدیل به موش شده اند. او به پادشاه حمله می کند و پس از اینکه حکیم باد زرد به او آینه می دهد، متوجه می شود که خودش به یک موش بزرگ تبدیل شده است.
احتمالاً در انکار و دیوانه شدن از دگرگونی او، این می تواند توضیح دهد که چرا او در نهایت پدرش را خورد همانطور که او به او اعتقاد داشت فریبکار باشد.
شاهزاده موش دوم کیست؟
دومین شاهزاده شن های روان است پسر دوم و کمتر مورد علاقه از پادشاه او در میان برادرانش بینظیرترین است و بهویژه باهوش نیست. از بین همه برادران، کمترین اطلاعات در مورد او وجود دارد.
مرتبط
افسانه سیاه: ووکانگ – میمون پیر کیست؟
میمون پیر یک شخصیت مرموز در افسانه سیاه: ووکونگ است. او واقعا کیست؟
با این حال، او تنها یکی از برادرانش است که هرگز کنار پدرش را ترک نکرد. طبق روایات درون بازی، قدرت و قدرت گرز او توجه حکیم باد زرد را به خود جلب کرد، و او شد یکی از پیروان حکیم باد زرد.
شاهزاده موش سوم کیست؟
را کوچکترین پسر شاهزاده شنهای روان، شاهزاده موش سوم مطمئناً از خانه دور است.
باهوش، اهل مطالعه و پیرو مشتاق آموزه های بودایی، شاهزاده سوم وطن خود را ترک کرد پس از آن که پدرش پس از اعتراض وزرا به فرمان او شروع به کشتن وزرا کرد. قبل از اینکه لعنت موش پادشاهی اش را فرا گیرد، دوید، که توضیحی در مورد این است که چرا او هنوز انسان به نظر می رسد.
مدتی بعد از رفتنش، او شاگرد Bodhisattva Guoshiwang شد. او پیش از این در کنار سان وکونگ با یلوبرو روبرو شده بودفریبکار پس از شکست سان وکونگ فرار کرد، بار دیگر مصنوعات بودیساتوا مایتریا را می دزدید.
قصد شکست دادن Yellowbrow برای همیشه، شاهزاده سوم با چهار ناخدا به غرب جدید سفر می کند. با این حال، آنها توسط کیسه جادویی Yellowbrow شکست خورده اند.
شاهزاده سوم بود به سلولی در قلمرو بتکده پرتاب شد; یک کاپیتان قطعه قطعه شد و کشته شد. دو نفر فاسد شدند و به Yellowbrow خدمت کردند. دیگری تبدیل به یک نفرت شد.
مرتبط
اسطوره سیاه: Wukong – 10 بهترین رئیس مخفی
در اینجا بهترین رئیس های مخفی در افسانه سیاه: Wukong!
زمانی که او را ملاقات می کنید، شاهزاده سوم خود را به دلیل جنون گم کرده است. او چشمانش را بیرون آورده بود و شنوایی خود را از بین برده بود.
اگر تمام روحیه کاپیتان های او را پس از شکست دادن آنها به دست آورید، شاهزاده سوم نیزه چو بای خود را هدیه می دهد به شما او مدتی بعد ناپدید می شود، اگرچه مشخص نیست که آیا او به خانه بازگشته است یا آرامش ابدی پیدا کرده است.
شاهزاده سوم در سفر به غرب
در رمان، شاهزاده سوم با نام شازده کوچولو ژانگ شناخته می شود. او در عوض به دلیل درگیری های سیاسی مانند بازی وطن خود را ترک نکرد رفتن برای یافتن درمانی برای بدن بیمارش ژانگ توسط Bodhisattva Guoshiwang درمان شد و شاگرد او شد.
ژانگ گروهی متشکل از چهار ژنرال الهی را رهبری می کند، همه آنها برای کمک به سون ووکانگ در نبردش علیه زردابرو می روند. متأسفانه، آنها در کیسه Yellowbrow مکیده شدند و تنها Sun Wukong توانست از آن عبور کند.
آنها بودند از کیسه آزاد شد پس از اینکه Maitreya و Wukong موفق شدند Yellowbrow را فریب دهند و شکست دهند.
سیستم ها
منتشر شد
20 آگوست 2024
توسعه دهندگان
علوم بازی
ناشر(های)
علوم بازی
موتور
Unreal Engine 5
رتبه بندی OpenCritic
قوی
ESRB
M For Mature 17+ // Blood, Violence
چه مدت به ضرب و شتم
39 ساعت
گسترش دهید
وقتی به منطقه متروک و شنی Yellow Wind Ridge در فصل دوم از افسانه سیاه: Wukong رسیدید، مدت زیادی طول نخواهد کشید تا با پادشاه کوچک موشمانند شنهای روان و دو پسر غولپیکرش روبرو شوید.

مرتبط
بعداً، شاهزاده سوم را در فصل سوم ملاقات خواهید کرد که در سلولی در قلمرو پاگودا محبوس شده است. او در فصل دوم به طرز شگفت انگیزی با خویشاوندانش متفاوت به نظر می رسد و ظاهر انسانی خود را حفظ می کند در حالی که برادران و پدرش به موش تبدیل شده اند. برای بیان افسانه های پشت سر سه شاهزاده موش صحرایی، و اینکه چگونه این خانواده سلطنتی می توانستند به شدت از مهلکه خارج شوند، چیزهای زیادی وجود دارد.
پادشاهی شن های روان و حکیم باد زرد
داستان سه شاهزاده موش صحرایی را نمی توان بدون نگاه کردن به آن بازگو کرد مریم گلی باد زرد.
پادشاهی شنهای روان – که با نام دیگر پادشاهی سهالی شناخته میشود – توسط پدر شاهزادهها اداره میشد و زمانی کاملاً از انسان تشکیل شده بود. این نشان می دهد که پادشاه موش کوچک و شاهزاده اول و دوم زمانی انسان بودند خودشان
با این حال، پادشاهی آنها توسط سوسک فوبان گرفتار شد (احتمالاً توسط بودیساتوا لینجی، با نام مستعار خواننده بی سر فرستاده شده است) اندکی پس از آن که پادشاه موش، بودیسم را غیرقانونی کرد. اینجاست که حکیم باد زرد و مقدر وارد شود، دومی به گذشته سفر می کند تا فوبان را با هم شکست دهد.
پس از شکست فوبان، شاه و رعایایش شروع کردند پرستش حکیم باد زرد به عنوان خدا به واکنش های متفاوت شاهزاده ها.
علیرغم عدم تایید صریح در بازی، فرض بر این است که ساکنان سهالی توسط بودیساتوا لینجی نفرین شده و به موش تبدیل شده اند. به عنوان مجازات برای بار دیگر پشت کردن به بودیسم.
پادشاهی سهالی در سفر به غرب
در کتاب، پادشاه شنهای روان پس از غیرقانونی کردن بودیسم، نام پادشاهی خود را به سهالی تغییر داد. زو باجی از سهالی یاد می کند و می گوید که این کشوری است که خورشید در آن غروب می کند.
هر بار که خورشید در اقیانوس غرق می شود، صدای خش خش بلندی فوران می کند که به اندازه کافی قدرتمند است تا فرزندان پادشاهی را بکشد. در نتیجه، مردم هر روز عصر بر طبل می کوبند تا صدای خش خش را خفه کنند و دفع بلا
اگرچه در رمان از شاه و شاهزاده سوم نام برده شده است، شاهزاده اول و دوم نامی ندارند.
اولین شاهزاده موش کیست؟
اولین و بزرگ ترین پسر پادشاه شن های روان، اولین شاهزاده شن های روان بود زمانی یک ژنرال مشهور. او نه تنها پسر مورد علاقه پادشاه بود، بلکه شاهکارهای او در نبرد علیه فوبان لقب “ژنرال شجاع” را به او داد..
با این حال شادی او زیاد دوام نیاورد شاهزاده اول نسبت به توجه به حکیم باد زرد حسادت کرد. او از حقوق ویژه ای که به موش گوایس داده می شود خوشش نمی آید و شروع به بازی می کند، باعث شد پدرش او را زندانی کند.
در داستان ارائه شده در بازی، شاهزاده اول از سلول خود خارج می شود، اما متوجه می شود که پدرش و افراد انسانی او تبدیل به موش شده اند. او به پادشاه حمله می کند و پس از اینکه حکیم باد زرد به او آینه می دهد، متوجه می شود که خودش به یک موش بزرگ تبدیل شده است.
احتمالاً در انکار و دیوانه شدن از دگرگونی او، این می تواند توضیح دهد که چرا او در نهایت پدرش را خورد همانطور که او به او اعتقاد داشت فریبکار باشد.
شاهزاده موش دوم کیست؟
دومین شاهزاده شن های روان است پسر دوم و کمتر مورد علاقه از پادشاه او در میان برادرانش بینظیرترین است و بهویژه باهوش نیست. از بین همه برادران، کمترین اطلاعات در مورد او وجود دارد.

مرتبط
افسانه سیاه: ووکانگ – میمون پیر کیست؟
میمون پیر یک شخصیت مرموز در افسانه سیاه: ووکونگ است. او واقعا کیست؟
با این حال، او تنها یکی از برادرانش است که هرگز کنار پدرش را ترک نکرد. طبق روایات درون بازی، قدرت و قدرت گرز او توجه حکیم باد زرد را به خود جلب کرد، و او شد یکی از پیروان حکیم باد زرد.
شاهزاده موش سوم کیست؟
را کوچکترین پسر شاهزاده شنهای روان، شاهزاده موش سوم مطمئناً از خانه دور است.
باهوش، اهل مطالعه و پیرو مشتاق آموزه های بودایی، شاهزاده سوم وطن خود را ترک کرد پس از آن که پدرش پس از اعتراض وزرا به فرمان او شروع به کشتن وزرا کرد. قبل از اینکه لعنت موش پادشاهی اش را فرا گیرد، دوید، که توضیحی در مورد این است که چرا او هنوز انسان به نظر می رسد.
مدتی بعد از رفتنش، او شاگرد Bodhisattva Guoshiwang شد. او پیش از این در کنار سان وکونگ با یلوبرو روبرو شده بودفریبکار پس از شکست سان وکونگ فرار کرد، بار دیگر مصنوعات بودیساتوا مایتریا را می دزدید.
قصد شکست دادن Yellowbrow برای همیشه، شاهزاده سوم با چهار ناخدا به غرب جدید سفر می کند. با این حال، آنها توسط کیسه جادویی Yellowbrow شکست خورده اند.
شاهزاده سوم بود به سلولی در قلمرو بتکده پرتاب شد; یک کاپیتان قطعه قطعه شد و کشته شد. دو نفر فاسد شدند و به Yellowbrow خدمت کردند. دیگری تبدیل به یک نفرت شد.

مرتبط
اسطوره سیاه: Wukong – 10 بهترین رئیس مخفی
در اینجا بهترین رئیس های مخفی در افسانه سیاه: Wukong!
زمانی که او را ملاقات می کنید، شاهزاده سوم خود را به دلیل جنون گم کرده است. او چشمانش را بیرون آورده بود و شنوایی خود را از بین برده بود.
اگر تمام روحیه کاپیتان های او را پس از شکست دادن آنها به دست آورید، شاهزاده سوم نیزه چو بای خود را هدیه می دهد به شما او مدتی بعد ناپدید می شود، اگرچه مشخص نیست که آیا او به خانه بازگشته است یا آرامش ابدی پیدا کرده است.
شاهزاده سوم در سفر به غرب
در رمان، شاهزاده سوم با نام شازده کوچولو ژانگ شناخته می شود. او در عوض به دلیل درگیری های سیاسی مانند بازی وطن خود را ترک نکرد رفتن برای یافتن درمانی برای بدن بیمارش ژانگ توسط Bodhisattva Guoshiwang درمان شد و شاگرد او شد.
ژانگ گروهی متشکل از چهار ژنرال الهی را رهبری می کند، همه آنها برای کمک به سون ووکانگ در نبردش علیه زردابرو می روند. متأسفانه، آنها در کیسه Yellowbrow مکیده شدند و تنها Sun Wukong توانست از آن عبور کند.
آنها بودند از کیسه آزاد شد پس از اینکه Maitreya و Wukong موفق شدند Yellowbrow را فریب دهند و شکست دهند.