مناطق پوکمون فقط به اندازه هیولاهایشان جالب هستند
نکات برجسته
- بازیهای پوکمون جهان باز برای موفقیت به داستانسرایی جذاب و برخوردهای جالب با پوکمون نیاز دارند.
- Sword & Shield و Legends: Arceus در داستان سرایی محیطی و تجربیات منحصر به فرد پوکمون عالی بود.
- دنیای باز خالی Pokemon Scarlet & Violet فاقد جذابیت و شخصیت بازیهای قبلی است و تمرکز بیش از حد روی خرد کردن و جمعآوری است.
اخیراً خیلی به جهان های باز فکر کرده ام. من در اژدها: عصر اژدها: تفتیش عقاید مناطق باز و بی روح گم شده ام و نمی توانم آن را به طور نامطلوبی با داستان سرایی طبیعی The Witcher 3 ولن مقایسه نکنم. من از آخرین بازی در مجموعه ای که دوستش دارم ناامید شده ام و این احساس من را به یاد چیز دیگری می اندازد…
آه بله، پوکمون اسکارلت و بنفش. من بازیها را تمام کردم و حتی برای تکمیل Pokedex وقت گذاشتم (اگر فقط به تلاش چند دههام برای گرفتن همه آنها ادامه دهم)، اما از انجام آن لذت نمیبرم. دنیای باز وحشتناک به نظر می رسید، اما بدتر از آن، کسل کننده بود. هیچ داستان سرایی اضطراری وجود نداشت، فقط میدانهایی باز بود که هیچ چیزی در آن جریان نداشت. این آرامش و بیصدایی Breath of the Wild نبود که با تمهای موسیقی ملایم و شخصیتهای جالب نیاز به کمک مشخص میشد، که منجر به تلاشهای خلاقانهای شد که محدودیتهای تخیل شما و موتور فیزیک بازی را آزمایش کرد. این فقط خلاء بود
اما همیشه اینطور نبوده است. من از همان ابتدا مدافع Sword & Shield بودم و Wild Area آن اولین قدم درخشان به سمت یک بازی پوکمون جهان باز به نظر می رسید. DLC بر روی این ساخته شده است، مانند Pokemon Legends: Arceus. چرا مناطق جهان باز آنها در دستیابی به اهداف خود موفق تر از Scarlet & Violet بودند؟
نه Sword & Shield و نه Legends: Arceus از نظر فنی چشمگیر نبودند. The Wild Area نرخ فریم Sword & Shield را کاهش داد، پاپ-این باور نکردنی بود، اما جهان جالب بود. افسانه ها: آرسئوس به همین شکل وحشتناک به نظر می رسید (مخصوصاً وقتی در پنجه های هیسویان براویاری سوار می شد). بنابراین اگر نقص فنی Scarlet & Violet نباشد، چه مشکلی پیش آمده است؟
Sword & Shield داستان هایی را از طریق دنیای باز خود روایت می کند. اول از همه، مناطق جالبی وجود داشت. سنگهای ایستاده الهامگرفته از استون هنج، محل زندگی انواع سنگ، برج ژولیده که بخشهایی از ارواح را در خود جای داده است، منطقه Eeveelution که به شما سنگهای تکاملی میدهد و تمام ایوهایی که میتوانید شکار کنید.
اما بهتر از این نکات جالب، داستانی است که از طریق پوکمونهایی که در منطقه زندگی میکنند بیان میکند. یک Snorlax پل را مسدود می کند که هم به عنوان یک مانع تراز و هم فرصتی برای دیدن یک پوکمون در زیستگاه طبیعی آن عمل می کند. خواب Snorlax روی پل ها. این یک واقعیت ثابت در Pokemon Canon است، اما دیدن آن به صورت سه بعدی داستان دیگری است. هیچ چیزی به این داستان سرایی ارجاعی در Scarlet & Violet نزدیک نیست.
از غارهایی که میتوانید در The Crown Tundra در آن گم شوید تا ردیابی پرندگان افسانهای گالاریا، مناطق باز Sword & Shield به خوبی نوستالژی همتایان دوبعدی خود را به تصویر میکشند. پیدا کردن Terrakion در یک غار یادآور فراموش کردن آموزش فلش به هیولاها در Pokemon Emerald است و تعقیب پرندگان در سراسر منطقه مدرنیزه کردن شکار Suicune و Raikou در Gen 2 است. آن را با سه وفادار، سه نفر افسانه ای The Teal Mask مقایسه کنید. روی نشانه های خاص خود در کیتاکامی بی حرکت بایستند. آنها نشان دهنده همه چیز اشتباه در جهان باز ژنرال 9 هستند.
Legends: Arceus ضربات داستانی اجباری خود را داشت – Ponyta براق و غیره – اما از جهات دیگر نیز برتر است. این مکانیک رشته مانند یافتن چمدان گمشده بازیکنان دیگر در جهان ماوراء الطبیعه و بیشتر از آن داستان سرایی محیطی است که Sword & Shield در آن برتری داشت. Magikarp در پایین آبشار و Gyarados در بالا، کسی هستید؟
لازم به یادآوری است که نیو پوکمون اسنپ استاد داستان سرایی محیطی بود و باعث شد که دنیای پوکمون واقعاً به گونهای احساس زنده بودن کند که بازیهای سری اصلی فقط میتوانستند رویای آن را داشته باشند.
مهمتر از همه در Legends: Arceus، آلفا پوکمون بودند. این جانوران ترسناک به شدت تحت فشار قرار گرفته بودند و به طرز باورنکردنی تهاجمی بودند. خیلی به یک جانور چشم قرمز نزدیک شوید و درگیری شدیدی خواهید داشت. این برخوردهای تصادفی دنیای ماوراء الطبیعه را جالب کرد و هرگونه یکنواختی احتمالی در پرتاب توپ به سمت هیولاهای سطح پایین را برای ارتقای ورودی های آنها در Pokedex از بین برد.
به جای محورهای اصلی سریال مانند پرورش یا (بسیار) نبرد، بنابراین داستانسرایی محیطی مکانیکهای از دست رفته را جبران کرد.
چیزی شبیه به این در Pokemon Scarlet & Violet وجود ندارد. نه تنها برخوردهای وحشیانه بسیار ناامیدکنندهتر هستند (چند بار با یک باگ کوچک برخورد کردم که عملاً روی صفحه OLED قابل مشاهده نیست؟)، هیچ چیز جالبی برای جدا کردن مسیرهای بین شهرها وجود ندارد. این فقط در یک بیوم متفاوت است. نه Snorlax روی پل وجود دارد، نه Magikarp که از روی آبشار می پرد تا سرنوشت اژدهاش را برآورده کند.
جهان های باز خالی می توانند کار کنند. The Legend of Zelda: Breath of the Wild به خوبی از پس طراحی محیطی خود برآمد و دنباله آن را تقریباً با همان نقشه منتشر کردند. اگرچه بسیاری از مردم آن را رد می کنند، اما منطقه وحشی نیز خوب بود. Legends: Arceus یک سری اسپین آف تولید کرده است که طرفداران پوکمون در دهانش کف می کنند. در حالی که من برای Pokemon Legends: ZA هیجان زده هستم که یک بازی پوکمون را برای یک بار کاهش دهد، به نظر می رسد سری اصلی تا بی نهایت در جهان های باز قرار دارد. اگر اینطور است، Game Freak باید داستان سرایی را بازگرداند و هیولاها را در خط مقدم قرار دهد.
تمام نکات مثبت Sword & Shield، Legends: Arceus و حتی New Pokemon Snap شامل یک چیز مهم است: هیولاها. هیولاها شخصیتهای اصلی هر بازی پوکمون هستند – از هر طرفداری برای مهمانی نهایی خود بخواهید و آنها بدون تردید شش مورد علاقه خود را از بین میبرند. داستانهای آخرالزمان جهانی Pokemon که از زمان پیدایش خود گفته است، در مقایسه با داستانهایی که با شرکای خود تعریف میکنید، در درجه دوم اهمیت قرار دارند. من همیشه آن زمان را به یاد میآورم که Jolteon من با 1HP جان سالم به در برد تا در مواقعی که بیشتر به آن نیاز داشتم یک Thunderbolt حیاتی ارائه کند. همیشه اولین باری که استارترم بیهوش شد را به یاد خواهم آورد. من همیشه افشاگری Snorlax Sword & Shield را روی پل به یاد خواهم داشت.

بعد
پوکمون باید دوباره رهبران باشگاه را به بخشی از شهر تبدیل کند
رهبران باشگاه در گذشته رهبران جامعه بودند، و پوکمون باید دوباره حول این ایده بسازد