برنامه نویسی

فرسودگی شغلی تا پیشرفت: کشف دوباره اشتیاق من در فناوری و نوشتن

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
چند ماه گذشته چالش برانگیز بوده است. هر کاری دلهره آور بود. فکر کردن به آنها به تنهایی بدن و ذهنم را تخلیه می کند. مدام فکر می کردم چه بلایی سرم آمده است؟ آیا من بیمار هستم؟ اما هیچ پاسخی دریافت نکرد

از نظر روحی، عاطفی و جسمی احساس خستگی می کردم. کارهایی که قبلاً انجام می دادم مانند موانعی به نظر می رسید. آیا من افسرده می شوم؟ همیشه از خودم می پرسیدم ظاهرا حالم خوب بود

من به راه خود ادامه دادم و زودتر از آنچه انتظار داشتم، در تاریکی از وضعیت غیرپزشکی که پرشورترین افراد را درگیر می کند گرفتار شدم. فرسودگی شغلی

فرسودگی شغلی من را درگیر کرد زیرا علائم را زود تشخیص ندادم. من برای ایجاد نظم و انضباط تلاش می کردم اما نمی دانستم چه زمانی از صخره سقوط کردم.

چه چیزی مرا سوزاند؟ آیا کار خاصی انجام دادم که باعث آن شده باشد؟ این سؤالات مدام در ذهن کوچک من رخنه می کرد، اما پاسخی دریافت نکردم.

هزینه های فرسودگی شغلی

از از دست دادن علاقه به سرگرمی‌هایم شروع شد، کم کم دیگر از برنامه‌نویسی لذت نمی‌بردم، مطالعه مانند بلند کردن یک سنگ بزرگ بود و حتی بهترین دوستم. نوشتن از من دور به نظر می رسید. من می خواستم دوباره با او ارتباط برقرار کنم اما نتوانستم.

سیستم من پر از پیش نویس بود و هر تلاشی برای شروع یک پروژه با ناامیدی به پایان می رسید. چند بار ایده‌های پروژه جدیدی دریافت کردم که خلاقیت من را برانگیخت، اما کاری بود که نمی‌توانستم انجام دهم. مولد بودن

روزهای عدم بهره وری به هفته های غم و اندوه تبدیل شد. من شروع به بیزاری از مهارت های فنی خود کردم و مدرسه برایم جالب نبود.

کنجکاو بودم که چطور ممکن است چیزی به این کوچکی و ناشناخته اینقدر تأثیر بگذارد و من را دچار تزلزل کند. یک زن با استاندارد بالا مثل من؟ یا مربوط به سن است؟ من گیج شدم. بنابراین تصمیم گرفتم به خانه بروم.

لباس‌هایم تقریباً بسته شده بود و وسایل ضروری ام را با عجله داخل کیف لپ‌تاپم انداختند، سپس به خانه رفتم.

در خانه، نمی‌توانستم کار معنی‌داری انجام دهم، تمام روز بی‌پرده به سقفم خیره شدم. بیماری نیز آن را تشدید کرد. تشخیص داده شد که من مبتلا به مالاریا هستم، بنابراین این یک عامل موثر بود. اگرچه بعد از درمان مالاریا احساس بهتری داشتم، اما هیچ چیز در وضعیت روحی من تغییر نکرد. من فقط می خواستم این جاده را به تنهایی طی کنم و کشف کنم که چگونه از این آشفتگی خلاص شوم.

مسیر بهبودی

مقالاتی خواندم، ویدیوها را تماشا کردم و مجلاتی را جستجو کردم که چگونه می‌توانم این تهدید را از بین ببرم و از اینکه دوباره طعمه سم سمی آن شوم جلوگیری کنم.

همه چیزهایی که من کشف کردم در این مقاله خلاصه شده است، هزینه های نادیده گرفته فرسودگی شغلی در متخصصان فناوری (بنابراین این قطعه خیلی طولانی نیست). این فقط برای رهبران فناوری نیست، بلکه برای همه است.

تغییرات کلیدی که انجام دادم اولویت بندی استراحت، ایجاد تعادل، تنظیم زمان و جشن گرفتن دستاوردها بود. در بین لحظات تمرین اینها، من به طور تصادفی به بازی Indistractable از Nir Eyal برخورد کردم و این تغییر مطلق بازی بود.

من یاد گرفتم که چگونه زندگی دیجیتال خود را حتی به عنوان یک تکنسین مدیریت کنم. به نظر می رسد که من زمان ناسالمی را روی صفحه نمایش خود صرف می کنم، چه مطالعه، چه برنامه نویسی یا نوشتن. شروع کردم به یادداشت بر روی کاغذ، قدردانی و دعا کردن خیلی طولانی تر.

به آرامی اشتیاق من دوباره شروع به خزیدن کرد، مانند اولین پرتوهای سپیده دم پس از یک شب طولانی و تاریک، و جرقه ام آشکارتر می شد. در آن لحظه مبارزه، خودشناسی اتفاق افتاد: اشتیاق، پتانسیل و هدف من.

چه کاری می توانم انجام دهم بدون هیچ سودی؟ چه چیزی واقعاً مرا خوشحال می کند حتی اگر هیچ دستاوردی به آن گره نخورد؟

نوشتن جایی است که به خودم وفادار می‌مانم، بدون قضاوت یا تعصب. او به من اجازه می دهد تا احساسات، حالات و افکارم را بیان کنم.

نوشتن تحسین برانگیز است، شاید به همین دلیل است که او را دوست دارم. اینکه یک نفر بخواند یا هیچ نفر، مهم نیست. به نظر می رسد که دارم یک کتابخانه زمانی می سازم که در آن می توانید از من دیدن کنید، کسی که بودم، و به یاد بیاورید که چه احساسی داشتم بدون اینکه چیزی از دست بدهم.

هدف من این است که چیزی را بیابید که واقعاً به شما الهام می‌دهد و زمانی که احساس می‌کنید خسته هستید، آن را انجام دهید. می تواند راهی برای درمان باشد. و اگر امکان استراحت وجود دارد، لطفا آن را انجام دهید.

درس ها

زندگی را آسان بگیرید؛ شما نمی توانید همه چیز را مشخص کنید اگر علائم فرسودگی شغلی را زود تشخیص ندهید، تأثیر بیشتری از آنچه تصور می کنید خواهد داشت. وقتی به نظر می رسد همه چیز کار نمی کند؛ فناوری، مدرسه، زندگی؛ به آن چیزی که به شما احساس واقعی بودن می دهد پایبند باشید.

در نتیجه گیری

من در حال کشف مجدد علایقم هستم و در حالی که هنوز در این سفر هستم، امیدوار هستم. اگر احساس می کنید از دست رفته اید، بدانید که بهبودی امکان پذیر است. آن را یک قدم بردارید؛ جرقه شما باز خواهد گشت امیدوارم این یک راه امن برای بازگشت به زندگی شما بدون هیچ توضیحی برای دوری باشد. با من بمان

چند ماه گذشته چالش برانگیز بوده است. هر کاری دلهره آور بود. فکر کردن به آنها به تنهایی بدن و ذهنم را تخلیه می کند. مدام فکر می کردم چه بلایی سرم آمده است؟ آیا من بیمار هستم؟ اما هیچ پاسخی دریافت نکرد

از نظر روحی، عاطفی و جسمی احساس خستگی می کردم. کارهایی که قبلاً انجام می دادم مانند موانعی به نظر می رسید. آیا من افسرده می شوم؟ همیشه از خودم می پرسیدم ظاهرا حالم خوب بود

من به راه خود ادامه دادم و زودتر از آنچه انتظار داشتم، در تاریکی از وضعیت غیرپزشکی که پرشورترین افراد را درگیر می کند گرفتار شدم. فرسودگی شغلی

فرسودگی شغلی من را درگیر کرد زیرا علائم را زود تشخیص ندادم. من برای ایجاد نظم و انضباط تلاش می کردم اما نمی دانستم چه زمانی از صخره سقوط کردم.

چه چیزی مرا سوزاند؟ آیا کار خاصی انجام دادم که باعث آن شده باشد؟ این سؤالات مدام در ذهن کوچک من رخنه می کرد، اما پاسخی دریافت نکردم.

هزینه های فرسودگی شغلی

از از دست دادن علاقه به سرگرمی‌هایم شروع شد، کم کم دیگر از برنامه‌نویسی لذت نمی‌بردم، مطالعه مانند بلند کردن یک سنگ بزرگ بود و حتی بهترین دوستم. نوشتن از من دور به نظر می رسید. من می خواستم دوباره با او ارتباط برقرار کنم اما نتوانستم.

سیستم من پر از پیش نویس بود و هر تلاشی برای شروع یک پروژه با ناامیدی به پایان می رسید. چند بار ایده‌های پروژه جدیدی دریافت کردم که خلاقیت من را برانگیخت، اما کاری بود که نمی‌توانستم انجام دهم. مولد بودن

روزهای عدم بهره وری به هفته های غم و اندوه تبدیل شد. من شروع به بیزاری از مهارت های فنی خود کردم و مدرسه برایم جالب نبود.

کنجکاو بودم که چطور ممکن است چیزی به این کوچکی و ناشناخته اینقدر تأثیر بگذارد و من را دچار تزلزل کند. یک زن با استاندارد بالا مثل من؟ یا مربوط به سن است؟ من گیج شدم. بنابراین تصمیم گرفتم به خانه بروم.

لباس‌هایم تقریباً بسته شده بود و وسایل ضروری ام را با عجله داخل کیف لپ‌تاپم انداختند، سپس به خانه رفتم.

در خانه، نمی‌توانستم کار معنی‌داری انجام دهم، تمام روز بی‌پرده به سقفم خیره شدم. بیماری نیز آن را تشدید کرد. تشخیص داده شد که من مبتلا به مالاریا هستم، بنابراین این یک عامل موثر بود. اگرچه بعد از درمان مالاریا احساس بهتری داشتم، اما هیچ چیز در وضعیت روحی من تغییر نکرد. من فقط می خواستم این جاده را به تنهایی طی کنم و کشف کنم که چگونه از این آشفتگی خلاص شوم.

مسیر بهبودی

مقالاتی خواندم، ویدیوها را تماشا کردم و مجلاتی را جستجو کردم که چگونه می‌توانم این تهدید را از بین ببرم و از اینکه دوباره طعمه سم سمی آن شوم جلوگیری کنم.

همه چیزهایی که من کشف کردم در این مقاله خلاصه شده است، هزینه های نادیده گرفته فرسودگی شغلی در متخصصان فناوری (بنابراین این قطعه خیلی طولانی نیست). این فقط برای رهبران فناوری نیست، بلکه برای همه است.

تغییرات کلیدی که انجام دادم اولویت بندی استراحت، ایجاد تعادل، تنظیم زمان و جشن گرفتن دستاوردها بود. در بین لحظات تمرین اینها، من به طور تصادفی به بازی Indistractable از Nir Eyal برخورد کردم و این تغییر مطلق بازی بود.

من یاد گرفتم که چگونه زندگی دیجیتال خود را حتی به عنوان یک تکنسین مدیریت کنم. به نظر می رسد که من زمان ناسالمی را روی صفحه نمایش خود صرف می کنم، چه مطالعه، چه برنامه نویسی یا نوشتن. شروع کردم به یادداشت بر روی کاغذ، قدردانی و دعا کردن خیلی طولانی تر.

به آرامی اشتیاق من دوباره شروع به خزیدن کرد، مانند اولین پرتوهای سپیده دم پس از یک شب طولانی و تاریک، و جرقه ام آشکارتر می شد. در آن لحظه مبارزه، خودشناسی اتفاق افتاد: اشتیاق، پتانسیل و هدف من.

چه کاری می توانم انجام دهم بدون هیچ سودی؟ چه چیزی واقعاً مرا خوشحال می کند حتی اگر هیچ دستاوردی به آن گره نخورد؟

نوشتن جایی است که به خودم وفادار می‌مانم، بدون قضاوت یا تعصب. او به من اجازه می دهد تا احساسات، حالات و افکارم را بیان کنم.

نوشتن تحسین برانگیز است، شاید به همین دلیل است که او را دوست دارم. اینکه یک نفر بخواند یا هیچ نفر، مهم نیست. به نظر می رسد که دارم یک کتابخانه زمانی می سازم که در آن می توانید از من دیدن کنید، کسی که بودم، و به یاد بیاورید که چه احساسی داشتم بدون اینکه چیزی از دست بدهم.

هدف من این است که چیزی را بیابید که واقعاً به شما الهام می‌دهد و زمانی که احساس می‌کنید خسته هستید، آن را انجام دهید. می تواند راهی برای درمان باشد. و اگر امکان استراحت وجود دارد، لطفا آن را انجام دهید.

درس ها

زندگی را آسان بگیرید؛ شما نمی توانید همه چیز را مشخص کنید اگر علائم فرسودگی شغلی را زود تشخیص ندهید، تأثیر بیشتری از آنچه تصور می کنید خواهد داشت. وقتی به نظر می رسد همه چیز کار نمی کند؛ فناوری، مدرسه، زندگی؛ به آن چیزی که به شما احساس واقعی بودن می دهد پایبند باشید.

در نتیجه گیری

من در حال کشف مجدد علایقم هستم و در حالی که هنوز در این سفر هستم، امیدوار هستم. اگر احساس می کنید از دست رفته اید، بدانید که بهبودی امکان پذیر است. آن را یک قدم بردارید؛ جرقه شما باز خواهد گشت امیدوارم این یک راه امن برای بازگشت به زندگی شما بدون هیچ توضیحی برای دوری باشد. با من بمان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا