پیشنمایش شهر 20 – صیقلنشده، اما جاهطلب

در تئوری، City 20 یک بازی sandbox همهجانبه بسیار جالب است. با الهام از شهرهای مخفی شوروی در دوران جنگ سرد، عنوان شهر 20 به دلیل نشت راکتور هسته ای ده سال قبل از وقایع بازی مهر و موم شد. شما باید راهی برای زنده ماندن در حاشیه جامعه پیدا کنید، با یا علیه جناح ها و محیط کار کنید تا زنده بمانید، با هدف نهایی فرار از شهر. مانند یک بازی بقا شروع می شود. شما با جمع آوری منابع از محیط خود و ساخت ابزار، غذا و موارد دیگر شروع می کنید. اما نسخه کامل دارای خطوط داستانی کامل خواهد بود که با روایت های نوظهور در تعامل است.
نقطه فروش عمده سیتی 20 اکوسیستم داخلی آن است. هر حیوان، NPC و ماشینی در بازی برای زنده ماندن به منابع نیاز دارد و آنها را از همان مکان هایی که شما انجام می دهید به دست می آورد. به همین دلیل، هر اقدامی که انجام میدهید بر اکوسیستم و افراد اطراف شما تأثیر میگذارد. گیاهان دانه های خود را پخش می کنند و درختان میوه می ریزند، اما آنها را قطع می کنند و زمین بایر می شود. تمام حیوانات را بکشید و گوشت افراد اطراف شما و گرگ هایی که در آن منطقه زندگی می کنند، در نهایت تمام می شوند. قدرت یک جناح را خراب کنید، یخچالها از کار میافتند و باعث پوسیدگی مواد غذایی داخل آنها میشوند. چیزها را خراب کنید و NPCها ممکن است روال خود را تغییر دهند تا آنها را اصلاح کنند.
یکی دیگر از جنبه های مهم City 20 تمرکز آن بر روابط NPC است. ایجاد روابط با شخصیت ها مکانیک های مختلف را باز می کند. به عنوان مثال، دمو من با مردی به نام گوگا شروع شد که مرا نجات داد و بلافاصله پس از اینکه از من خواست برای او سوخت بگیرم – این به خودی خود از نظر فنی فیلمنامه نبود، اما به این دلیل اتفاق افتاد که شرایط دموی حکم میکرد که او سوخت کم خواهد داشت. بعد از اینکه سوخت مورد نظرش را به او دادم، او خیلی بیشتر از من خوشش آمد، بنابراین تله هایی به من داد که بتوانم از آنها برای شکار حیوانات کوچک استفاده کنم، مانند خرگوش هایی که دیده بودم در اطراف ملکش می چرخیدند. به نوبه خود، میتوانستم حیواناتی را که میگرفتم بکشم و بپزم تا غذایی را که از یخچال او خوردم دوباره پر کنم، که نظر او را نسبت به من بیشتر افزایش داد. من هم می توانستم وارد خانه اش شوم، از وسایلش استفاده کنم و وسایلش را زیر و رو کنم. با این حال او را عصبانی کنید و دسترسی به چیزهایش را لغو خواهد کرد. توسعه دهندگان به من می گویند که شما فقط با افراد ارتباط برقرار نمی کنید، بلکه با جناح های بزرگتر نیز ارتباط برقرار می کنید.
نسخه ی نمایشی از نظر فنی دارای دو بخش است، اگرچه من فقط به یکی، Rabochs دسترسی داشتم.
نزدیک به بازی کامل یا در زمان انتشار، داستانهای کاملی برای دنبال کردن وجود خواهد داشت. توسعهدهندگان میگویند که بهجای اینکه این خطهای داستانی فیلمنامهنویسی شوند، روایت با یک «کارگردان» مشابه آنچه در Valve’s Left 4 Dead نشان داده شده است، مدیریت میشود. بسته به کاری که بازیکن قبلا انجام داده است، مدیر اطلاعات متفاوتی را ارائه می دهد. به عنوان مثال، جدا شدن از جامعه و زندگی در کلبه ای در جنگل، ممکن است منجر به تلاش کارگردان برای وسوسه کردن شما برای بازگشت به شهر شود. داستانهایی که در طول بازی بیان میشوند، در مورد شخصیتها، جناحها و داستانها هستند. ممکن است یاد بگیرید که چگونه از شهر فرار کنید، یا چگونه خود شهر در وضعیت فعلی خود قرار گرفته است – محتوای داستان در حال حاضر تایید نشده است.
ظاهرا راه های مختلفی برای فرار وجود دارد و NPC ها نقش مهمی در دریافت اطلاعات مورد نیاز شما خواهند داشت. شما هنوز هم می توانید همه آنها را بکشید، اما اگر این کار را انجام دهید باید به نوعی به آن اطلاعات دست پیدا کنید.
از نو، در تئوری، همه اینها خیلی خوب به نظر می رسد. متأسفانه، من نمی توانم همه چیز را از نسخه آزمایشی نسخه دسترسی اولیه که بازی کردم، به دست بیاورم. نسخه ی نمایشی به شما این امکان را می دهد که فقط دو روز درون بازی بازی کنید و در این مدت کار زیادی نمی توانید انجام دهید. عملکرد NPC در نسخه ی نمایشی ساده شده است، بنابراین میزان کامل واکنش آنها به رفتار خوب یا بد شما را نمی بینید. سیستم قضایی نیز ساده شده است، بنابراین نگهبانان به جای اینکه شما را به زندان بیاندازند، فقط به شما جریمه های جزئی می دهند و مشخص نیست که جناح ها و افراد چقدر به جنایات شما واکنش نشان خواهند داد. مطمئناً، من میتوانم همه درختان را قطع کنم و غذای همه را بدزدم تا ببینم چه اتفاقی میافتد، اما آنقدر زمان میبرد که برای دیدن عواقب آن در اطراف نباشم.
من برای گوگا سوخت دزدیدم و گرفتار شدم، با نگهبانی که من را تعقیب کرد، درگیر شدم و فقط باید یک جریمه کوچک پرداخت میکردم.
دو روز همچنین زمان زیادی برای کاوش نقشه نیست، نقشه ای که فقط نیم کیلومتر مربع وسعت دارد اما به طرز شگفت انگیزی متراکم است. نقشه نهایی احتمالا بزرگتر خواهد بود، اما توسعه دهندگان تراکم را به اندازه اولویت می دهند. دویدن در اطراف و جمعآوری ابزار زمان و انرژی میگیرد، و با زمان کم و نیاز به تعادل خواب، غذا و سایر نیازها، پیشرفت معنادار دشوار است.
خود نسخه ی نمایشی هنوز بسیار پاک نشده است زیرا بازی در مراحل اولیه است. دیالوگ ها اغلب قانع کننده نیستند، اگرچه به اعتبار توسعه دهندگان، شخصیت ها هر بار که با آنها صحبت می کنید به روش های مختلف یک چیز را می گویند. صحبت کردن با شخصیت ها از طریق یک چرخ گفتگو انجام می شود که موضوعاتی را که می توانید مطرح کنید نشان می دهد، اما در شکل فعلی آن کاملاً محدود است. رابط کاربری گیج کننده است – برای من چندین سال طول کشید تا بفهمم که چگونه می توانم یک تله را با وجود منوی اشاره بازی به درستی قرار دهم و طعمه بگذارم. دوربین بهطور عجیبی حرکت میکند، در حالی که شما با NPC مکالمه میکنید، اغلب به یک طرف خم میشود. NPCها به جای دیالوگ سریع، تغییراتی از یک خط را بارها و بارها می گویند تا زمانی که شما آنچه را که می خواهند انجام دهید.
با این حال، باید تکرار کنم که سیتی 20 هنوز در مراحل اولیه است. همانطور که در حال حاضر است، نسخه ی نمایشی خسته کننده است – پروژه جاه طلبی زیادی دارد، اما من نمی توانم در وضعیت بسیار محدودش به جایی برسم. اگر بتواند آنچه را که میخواهد انجام دهد، بازی بسیار امیدوارکنندهای خواهد بود، اما نمیتوانم با اطمینان بگویم که چقدر به انجام آن نزدیک است.

مربوط
ناشران باید از تلاش برای تبدیل هر بازی به یک تکشاخ دست بردارند
Suicide Squad: Kill the Justice League یک نمونه اخیر از ناشری است که شرط بندی بزرگی را انجام داده است که نتیجه نداد.