بازی

تاجر جمجمه در روز مرده کیست؟

Dead by Daylight با قاتلان عجیب و غریب و عجیب غریب نیست. به هر حال، فهرست فعلی آن متشکل از یک روح شمشیر به دست، یک نقاش کلاغ احضار و فردی کروگر از همه مردم است. گفته می شود، اکثریت قریب به اتفاق این قاتلان به نوعی ماوراء طبیعی هستند. تقریباً همه آنها دارای توانایی هستند که آنها را ماورایی و غیر واقعی جلوه می دهد. اما بازرگان جمجمه متفاوت است.


مطالب مرتبط: راهنمای کامل Dead By Daylight: Skull Merchant

در مقایسه با اکثر قاتلان دیگر، بازرگان جمجمه بسیار انسانی ترین است، هم از نظر ظاهر و هم از نظر توانایی. در جایی که دیگران از قدرت های ماوراء طبیعی استفاده می کنند، او از هواپیماهای بدون سرنشین و سایر فناوری ها برای پیدا کردن و گرفتن طعمه خود استفاده می کند. این به تنهایی او را متمایز می کند و مردم تعجب می کنند که زن پشت نقاب کیست یا بهتر بگوییم چه کسی بود.

گیمر ویدیوی روز

آغاز فروتن

فیلم Dead By Daylight Skull Merchant از نزدیک بدون ماسک گرفته شده است

قبل از اینکه تاجر جمجمه باشد، آدریانا ایمای بود. پدرش، سیتا ایمای، تصویرگر با استعدادی بود که برای الهام گرفتن از کار خود به فورتالزا، برزیل نقل مکان کرده بود. در آنجا، توسط صاحب آن، زنی به نام بلیندا، به او سفارش داده شد تا لوگوی یک کلوپ جاز محلی را طراحی کند. رابطه این دو در ابتدا فقط تجاری بود، اما خیلی زود به روابط عاشقانه شکوفا شد و پس از چند سال صاحب یک دختر شدند.

بزرگ شدن در خانه ای مملو از هنر و موسیقی به او کمک کرد تا ذهن او را به سطحی برساند که خیلی ها آرزوی آن را دارند. او در مدرسه عالی بود و عقلش او را به رده بالا منجنیق می کرد. در دوران راهنمایی، او قبلاً توسط یک مدرسه خصوصی شیک دنبال شده بود، که تحت تأثیر هوش و انگیزه او قرار گرفته بود. او به طور مداوم در کلاس خود بود و رقابت شدیدی داشت که او را به بهترین بودن سوق داد. با این حال، این وسواس بود که در نهایت او را به مسیری تاریک سوق داد.

وسواس های اولیه

آدریانا فقط آرزوی بهترین بودن را نداشت، او به دلیل نیاز به بهترین بودن وسواس داشت. برای او، هر چیزی کمتر از بالا یک توهین بود، و او آن نوع توهین نبود. آدریانا به دلیل رفتار بیش از حد رقابتی و گاهی اوقات خشونت آمیزش در کلاس و بازی های روزمره در حیاط مدرسه مدام مورد سرزنش قرار می گرفت.

مطالب مرتبط: Dead By Daylight: The Best Killers To Equip with Save The Best for Last

مادرش سعی کرد آدریانا را در مسیر درست هدایت کند، اما سخنان او با رفتار وسواس گونه پدرش در تناقض قرار گرفت. مانند دخترش، سیتا خود را به پروژه مانگای که روی آن کار می کرد، آدی والنته، وسواس پیدا کرد. داستان یک دختر جوان که با کمک ربات خود دیگران را نجات می دهد، آدریانای جوان را مجذوب خود کرد و او زمانی را که پدرش برای نشان دادن خلاقیت خود به او سپری می کرد، تحسین می کرد.

دوران سخت

Dead By Daylight Skull Merchant رو به دوربین

زندگی ساده آدریانا متأسفانه قرار نبود دوام بیاورد. سیتا شغل خود را در کارخانه کنسروسازی از دست داده بود و در حالی که این به او فرصت بیشتری برای توسعه آدی والنته گرانبهای خود می داد، پول به اندازه قبل فراوان نبود. او موفق شد ناشر کوچکی پیدا کند که مانگای او را منتشر کند، اما این به نوبه خود منجر به کار بیشتر از آن مرد شد.

در طول ترم آخر مدرسه راهنمایی آدریانا، پدرش برای مانگای خود حق امتیاز بالاتری درخواست کرد اما رد شد. بیشتر از آن، تصمیم گرفته شد که سریال درآمدی را که آنها آرزو می کردند دریافت نمی کند و قطع شد. آدریانا دیگر قادر به پرداخت هزینه مدرسه گران قیمت نبود، از آنجا بیرون کشیده شد.

مادرش بلیندا با استناد به نمرات استثنایی آدریانا در قبل، می‌توانست برای فارغ‌التحصیلی زودهنگام مذاکره کند، اما این نتیجه ناگواری داشت. از آنجایی که او مجبور شد زودتر آنجا را ترک کند، جایگاه آدریانا در بالای کلاس به دانش آموز دیگری داده شد.

این باعث عصبانیت دختر شد. این نقطه او بود. او قرار بود در بالای کلاس باشد، نه این هیچ کس تصادفی. علیرغم اینکه این تصمیم خارج از کنترل او بود، آدریانا نتوانست این تصمیم را رها کند. در طول تابستان، او شروع به تعقیب دانش آموز کرد. او همه چیز را در مورد او یاد گرفت. جایی که زندگی می‌کرد، با چه کسی معاشرت می‌کرد، دوست‌داشتنی‌ها و دوست نداشتنش، همه چیز. او دائماً با این فکر بازی می کرد که با دانشی که به دست آورده بود او را خراب کند، اما در نهایت آن را رها کرد.

یک تاجر جوان

پدرش بیشتر در انزوا عقب نشینی کرد. او شیفته یک مانگای جدید شد، مانگای که الهام گرفته از کابوس‌های واضحی بود که تا این اواخر دیده بود. این داستان بسیار تاریک تر از Adi Valente به نام Sonhadores Sombrios بود. زنی را در دنیایی کابوس‌وار به تصویر می‌کشد که افراد ضعیف را برای ورزش شکار می‌کرد. با قرار گرفتن سیتا در چنین وضعیتی، بلیندا تنها وسیله درآمد مالی خانواده شد. آدریانا به دنبال کسب درآمد برای خود، یک وب سایت اختصاص داده شده به مانگای برزیلی راه اندازی کرد.

مطالب مرتبط: تغییراتی که برای مردن در نور روز انجام می شود از خوب به عالی می شود

این یک موفقیت تقریباً فوری بود زیرا تبلیغات پول بیشتری برای او فراهم کرد تا اینکه بداند با چه کاری باید بکند. در حالی که او علاقه ای به نوشتن برای آن نداشت، آدریانا توانست سایر بچه ها را متقاعد کند که محتوا ارائه دهند و به او اجازه داد تا با کمترین تلاش درآمد کسب کند. او بعداً پیشنهادی برای سایت دریافت کرد و بدون فکر کردن آن را فروخت.

او با افتخار به کارش به خانه رفت تا همه چیزهایی را که به دست آورده بود به خانواده اش نشان دهد، اما هرگز این فرصت را نداشت که به پدرش نشان دهد. مرد همان روز صبح او و مادرش را ترک کرد و دیگر برنگشت. تنها چیزی که او باقی گذاشت، مجموعه ای از دست نوشته های منتشر نشده درباره شکارچی وحشتناک جدیدش، بازرگان جمجمه بود.

کسب و کار کثیف

Dead By Daylight Skull Merchant With Game Afoot Perk

با رفتن پدرش، آدریانا به خودش درس اقتصاد داد و خیلی زود پولش را سه برابر کرد. آدریانا در زمانی که 18 سال داشت به یک میلیونر خودساخته تبدیل شده بود. آدریانا با پول خود چندین شرکت کوچک را خریداری کرد، شرکت‌هایی که سپس آنها را از بین می‌برد و با کارگران غیر اتحادیه‌ای جایگزین می‌کرد و برای سود می‌فروشد.

آدریانا در اواسط 20 سالگی خود مرتباً شرکت‌ها را به این شیوه ورق می‌زد. با این حال، هنگامی که قصد دارید یک شرکت املاک و مستغلات را تغییر دهید، این تغییر می کند. دو نفر از اعضای هیئت مدیره حرکت کردند تا از تلاش آدریانا جلوگیری کنند و دلیل آن شرایط وحشتناکی بود که او خریدهای قبلی خود را پس از تغییر دادن آنها در آن رها کرده بود. آدریانا خشمگین به عادت های قدیمی خود افتاد. او در مورد نگهدارنده ها وسواس داشت و در نهایت آنها را پیدا کرد و بر خلاف دانش آموزی که تحت تعقیب قرار داده بود، به انگیزه های خود عمل کرد.

اولین می کشد

آدریانا از طریق دستکاری، نگهبانان را به کنفرانسی در سوئیس کشاند و در حالی که آنها در کوه های آلپ منزوی بودند، او ضربه زد. او با الهام از آخرین شخصیت پدرش، این دو مرد بدبخت را شکار کرد، با یک پهپاد دست ساز ردیابی و آنها را با یک سلاح خام دو تیغه تکه تکه کرد.

مطالب مرتبط: Dead By Daylight: Killer Mistakes to Avoid Making

در آن لحظه آدریانا احساس شادی کرد. او با موفقیت شکار خود را شکار کرده بود و از آنها انتقام گرفت که او را از حقوق شرکت خود محروم کردند. او احساس قدرت و کنترل می کرد. در آن لحظه او بالای سر دنیا بود و هیچ کس نمی توانست او را انکار کند.

تاجر جمجمه تولد

Dead By Light Day رناتو تعقیب شده توسط بازرگان جمجمه

آدریانا از اولین قتل هایش، خود را وقف شکار کرد. او به طور هدفمند مشاغلی را با مدیران عامل بزرگتر از عمر خود هدف قرار داد که می توانست آنها را به شکار بعدی خود بکشاند. او امیدوار بود که آنها چالشی را فراهم کنند، اما آنها مانند بقیه بدون هیچ ردی ناپدید می شوند. این چرخه پیچ خورده سال ها تا یک شب سرنوشت ساز ادامه خواهد داشت.

معدن او مدیر یک شرکت آتش بازی در کشورش برزیل بود. او او را به یک آویز کشتی هوایی رها کرد و شروع به شکار کرد. در ابتدا، چیزی برای متمایز کردن این شکار از سایر شکارهای او وجود نداشت، اما سپس خوراکی که او از هواپیماهای بدون سرنشین خود دریافت می کرد، شروع به قطع شدن کرد. آدریانا با عصبانیت بیرون رفت تا بفهمد چه اتفاقی در حال رخ دادن است که به طور تصادفی به چیزی غیرمنتظره برخورد کرد.

او معدن خود را پیدا کرد، اما آنها تنها نبودند. آنها در سایه های به ظاهر در حال رشد به سراغ شخصی می رفتند. یک شاهد. آدریانا بدون فکر کردن طعمه خود را قطع کرد و توجه خود را به شاهد معطوف کرد. او آنها را در تاریکی تعقیب کرد و به سختی متوجه شد که همه چیز شروع به تبدیل شدن به چیزی کرد که بی شباهت به Sonhadores Sombrios پدرش نیست. زمانی که متوجه شد همه چیز متفاوت است، برای او خیلی دیر شده بود. او در چنگ نهاد افتاده بود و آدریانا ایمای دیگر وجود نداشت. تنها چیزی که باقی مانده بود تاجر جمجمه بود.

بعدی: Dead By Daylight: The Entity چیست؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا