او که نمی دانست غیرممکن است، به آنجا رفت و آن را کشف کرد.
Elm در باطن همیشه یک ایده در پس زمینه بوده است. بسیاری از مردم این مفهوم را با درجات مختلف موفقیت آزمایش کرده‌اند، اما هرگز واقعاً مطرح نشد. در مورد من، من در مورد آن نوشتم و پیشنهاد کردم که Elm ممکن است بهترین زبان برای Backend نباشد. با این حال من تازه آزاد شدم elm-express، یک کتابخانه Elm با یک پل جاوا اسکریپت که امکان ایجاد پشتوانه های Elm (تقریباً) خالص با استفاده از Express را فراهم می کند.
کار با زبان‌های تایپ شده پویا مانند Ruby و Elixir باعث شد من چیزی شبیه Elm را در قسمت پشتیبان بخواهم. اگرچه می‌توانستم Haskell را یاد بگیرم یا حتی Rust را امتحان کنم، اما Elm را قبلاً می‌شناختم، و کار کردن با آن چنان زبان راحت است که حاضر بودم در قسمت پشتیبان به آن ضربه بزنم.
با این حال، زمان ممکن است کمی دور باشد. از برخی جهات، به نظر می رسد که روش «اکسپرس» برای توسعه باطن در حال مرگ است. ما ابزارهایی را می بینیم که مرز بین باطن و فرانت اند را محو می کنند و سعی می کنند نحوه توسعه برنامه های وب را متحد کنند. ابزارهایی مانند Phoenix LiveView، StimulusReflex، Laravel Livewire، Remix، Next.js و بسیاری دیگر در حال توسعه هستند.
علاوه بر این، در دنیای Elm، ابزارهای شگفت‌انگیزی مانند Lamdera و elm-pages v3 داریم که تجربه توسعه کامل را به Elm می‌آورند.
علاوه بر این، تحرکات زیادی در اطراف زبان Elm در رابطه با سایر زبان‌های جدید و جالب مانند Roc، Gren و حتی خود Elm وجود دارد که احتمالاً راه‌های جدید و جالبی را برای توسعه باطنی با ارگونومی Elm که ما دوست داریم و دوست داریم، نشان می‌دهد.
بنابراین، در حالی که ابزارهای جالب زیادی وجود دارد، چرا به elm-express نیاز داریم؟ برای من، شخصا، دلایلی وجود دارد:
- من یک تجربه Elm مانند برای توسعه backend می خواستم، و شاید هیچ چیز در حال حاضر بهتر از Elm نباشد.
- من نمی خواستم منتظر راه عالی بعدی برای توسعه باطن با زبان Elm-مانند بعدی باشم.
- من می خواستم از چیز ساده ای با Elm خالص استفاده کنم، بدون گام های اضافی یا ابزارهایی مانند کامپایلرهای سفارشی.
- من نمی خواستم در مورد انواع برنامه هایی که می توانم با ابزارهای موجود بسازم، احساس محدودیت کنم.
اگرچه Elm در backend ممکن است جذاب به نظر برسد، اما به دلیل مقدار قابل توجهی از رمزگشایی/رمزگذاری که ممکن است مورد نیاز باشد و نیاز به “هک”هایی مانند taskport برای بهبود ارگونومی FFI، ممکن است انتخاب عاقلانه ای نباشد.
ابزارهایی مانند LiveView و Lamdera واقعاً در حذف بسیاری از کدهای دیگ بخار و چسبی که باید بنویسید تا تجربه کاملی داشته باشید، خوب هستند، که ارزشمند است. تلاش من با elm-express احتمالاً منجر به کدهای دیگ بخار و چسب بیشتر خواهد شد. آیا چیز بدی است؟ لازم نیست. کنترل کدهای دیگ بخار و چسب، فرصتی را برای کاوش در دامنه های بیشتر باز می کند، اما وقتی کدهای زیادی را برای چیزهایی می نویسید که باید «فقط کار کنند» یک نقطه ضعف آشکار وجود دارد.
در پایان، elm-express یک آزمایش است. مفید خواهد بود؟ شاید. قصد من این است که چند پروژه اسباب بازی با آن بنویسم و ببینم. شاید این یک فاجعه کامل باشد، یا شاید یک تجربه واقعاً خوشایند باشد. شاید زمانی که کار دیگری با آن انجام دادم برگردم تا بیشتر در مورد آن صحبت کنم.
اگه استفاده میکنی بهم خبر بده من دوست دارم در مورد آزمایش های دیگر در این منطقه اطلاعات بیشتری کسب کنم. با تشکر برای خواندن.
