راه اندازی شکار محصول یک ماهه: بررسی صادقانه راه اندازی Azimutt.app

سلام به انجمن Dev.to، من سام هستم، بخشی مفتخر از یک سه نفر اختصاصی که Azimutt.app را ساخته اند.
در کنار Loïc و Nicolas، ما به طور خستگی ناپذیر برای ارائه یک ابزار متن باز، کاربر پسند و مشارکتی Entity Relationship Diagram (ERD) برای شماتیک های پایگاه داده کار کرده ایم. این ابزار، که برای کمک به طراحی پایگاه داده و کاوش طرحواره طراحی شده است، برای ساده کردن ایجاد نمودار SQL، که به اعتقاد من برای بسیاری از توسعه دهندگان موسیقی است، طراحی شده است.
در این پست، میخواهم سفر خود را برای راهاندازی Azimutt در Product Hunt با شما به اشتراک بگذارم که همه چیز از آمادهسازی، موفقیتها، شگفتیها و کارهایی را که میتوانستیم بهتر انجام دهیم را پوشش میدهد. امیدواریم، تجربه ما بینشهایی را برای توسعهدهندگان همکار و هر کسی که در نظر دارد محصول خود را در Product Hunt راهاندازی کند، ارائه دهد.
Build-up
آماده سازی ما از یک ماه قبل شروع شد، همانطور که اکثر تیم های سخت کوش انجام می دهند. چک لیست Product Hunt را مرور کردیم، ساعتهایی را که صرف ساختن ویدیوها، تهیه پیشنویس محتوا، تماس با مردم و آماده شدن برای هجوم ترافیک میکردیم، تصور میکردیم. ما میخواستیم این راهاندازی بینقص باشد، تا جایی که ممکن است ثبتنام کند و توجه قابل توجهی را به خود جلب کند.
به عنوان بخشی از آمادگی هایمان، تصمیم گرفتیم یک تعطیلات آخر هفته کاری را در محل دوستمان آنتوان در نرماندی ترتیب دهیم. Antoine، یک صدای ساز DevOps، سخاوتمندانه خانه خود را به عنوان پناهگاهی برای کار متمرکز ما ارائه کرد. لپتاپهایمان را جمع کردیم، از کارهای روزانه خود مرخصی گرفتیم و به سمت نرماندی حرکت کردیم، آماده برای خوردن، خوابیدن و نفس کشیدن آزیموت.
برخی از ما وظیفه آماده سازی وب سایت برای افزایش ترافیک مورد انتظار را بر عهده داشتیم، برخی دیگر مسئولیت تهیه پیش نویس و زمان بندی ایمیل ها را بر عهده داشتند، و تعداد کمی نیز بر صیقل دادن ویژگی های محصول تمرکز داشتند. ما برنامه ریزی دقیقی داشتیم و وظایف را به طور مشخص تقسیم کردیم. با این حال، به زودی متوجه شدیم که برای انجام همه چیز با زمان مسابقه می دهیم. اگر میتوانستیم زمان را به عقب برگردانیم، احتمالاً زودتر برای پرتاب آماده میشدیم.
در بین وعدههای غذایی خانگی و جلسات طوفان فکری شدید، ما مانند یک دستگاه روغنکاری شده کار میکردیم و وظایف را تقسیم میکردیم تا گردش کار یکپارچه را تضمین کنیم. با این حال، ما به سرعت متوجه شدیم که برنامه اولیه ما برای آماده شدن برای پرتاب از یک هفته قبل با یک برنامه زمان بندی مشخص، بیش از حد خوش بینانه بود.
دو روز قبل از راهاندازی، ما هنوز در حال تولید بودیم. با نگاهی به گذشته، تقریباً خندهآور است که چگونه بخش «محصولات آینده» شکار محصول را نادیده گرفتیم. ما باید یک هفته قبل محصول خود را به این بخش ارسال می کردیم، اما مدام آن را به تعویق می انداختیم و فکر می کردیم که می توانیم ابتدا عناصر بصری و ویژگی های نهایی را تکمیل کنیم. درس گرفته شده!
چالش دیگر تصمیم گیری در مورد ارائه تخفیف برای محصول ما بود. ما بین کسب قرار گرفتن در معرض و ثبت نام کاربر در مقابل ایجاد درآمد تقسیم شدیم. پس از تامل زیاد، ما به یک حرکت بازاریابی جسورانه رضایت دادیم: 50٪ تخفیف سنگین برای اشتراک سالانه در طول راه اندازی.
با نزدیک شدن به عصر، استراحتی کردیم و خودمان را با یک شام کنار دریا پذیرفتیم، در مورد آنچه در پیش است حدس و گمان می زدیم و می خندیدیم. این یک لحظه رفاقت و یک نفس بسیار مورد نیاز قبل از روز بزرگ بود.
روز راه اندازی: احساسات و انتظارات
روز راه اندازی، بالاخره! ساعت 9 صبح در محل لویک جمع شدیم. صبحی روشن پر از عطر قهوه تازه دم و هوای انتظار بود. تیم کوچک اما مشتاق ما از انرژی غوغا می کرد و آماده بود تا روز را با نوت آغاز کند.
حتی قبل از اینکه اولین پرتوهای آفتاب به طور کامل از پنجره عبور کند، ما در اطراف لپتاپهایمان جمع شده بودیم و از نزدیک شاهد فعالیت در صفحه شکار محصول خود بودیم. چشمانمان به صفحه چسبانده شده بود، در حالی که مشتاقانه منتظر اولین نشانه های نامزدی بودیم، قلب ها یکپارچه می تپیدند.
موفقیت اولیه
با خوشحالی ما، آزیموت با قدرت شروع کرد. در چند ساعت اول، خودمان را در بین سه نفر برتر محصول Hunt دیدیم. این لحظه شادی و اعتبار خالص بود. ما قلب و روح خود را در این پروژه گذاشته بودیم و دیدن اینکه محصول ما به رسمیت شناخته شد واقعاً پاداش بود.
اما به همان اندازه که از موفقیت اولیه لذت بردیم، با یک روند غیرمنتظره نیز مواجه شدیم. علیرغم انباشت آرا در Product Hunt، ترافیک وب سایت ما آنطور که پیش بینی می کردیم زیاد نبود. گیج کننده واقعی، با این حال، این بود که ثبت نام در پلت فرم ما حتی کمتر بود.
دیوانگی آمار و رتبه بندی
تا ظهر، ما عمیقاً در گردباد شکار محصول غرق شده بودیم. روز ما به چرخه ای پیوسته از تازه کردن صفحه آمار، تماشای افزایش آرا، بررسی ترافیک وب سایت و نظارت بر ثبت نام ها تبدیل شده بود. هر ده دقیقه، ما شاهد تغییر اعدادمان بودیم و هر بار یک ترن هوایی از احساسات را برانگیختیم.
ما یک استراحت سریع برای ناهار گرفتیم، سعی کردیم کمی آرام شویم، اما وزوز پرتاب آنقدر مسری بود که نمیتوانستیم آن را کاملا رها کنیم. مکالمات به صفحه شکار محصول برگشت و دلایل اختلاف بین آرا و ثبت نامها و اینکه چه کاری میتوانیم برای بهبود نرخ تبدیل انجام دهیم، حدس میزدند.
شیفت بعدازظهر
پس از بازگشت از ناهار، برای ادامه پیگیری پیشرفت خود، خم شدیم. با این حال، پویایی شروع به تغییر کرد. علیرغم شروع قدرتمندمان، متوجه کاهش سرعت آرا شدیم. اگرچه امیدوار بودیم که بعدازظهر موج دوم کاربران را به همراه داشته باشد، اما واقعیت کمی نگرانکنندهتر بود.
با این حال، ما امیدوار ماندیم و استقامت کردیم و به خود یادآوری کردیم که این تنها یک روز از سفر ما بود. وقایع در حال آشکار شدن را با گام برداشتیم و تصمیم گرفتیم روی نکات مثبت تمرکز کنیم، از چالشها درس بگیریم و برای استراتژی پس از راهاندازی خود الهام بگیریم.
چیزی که واقعا ناراحت کننده بود این بود که هیچ کس از کد تبلیغاتی استفاده نکرد. سپس ما شروع به این سوال کردیم که آیا مردم آماده اند برای محصول ما پول بپردازند و شروع به ارزیابی مجدد استراتژی قیمت گذاری خود کردیم.
پرتاب ما را مجبور کرد چند سوال سخت از خود بپرسیم:
- آیا ما امکانات زیادی را به صورت رایگان ارائه می دهیم؟
- آیا ویژگی های پولی به اندازه کافی قانع کننده هستند که اشتراک را تضمین کنند؟
- آیا ارزش محصول خود را به طور موثر برجسته کردیم؟
1 هفته پس از راه اندازی
هفته بعد از پرتاب، زمانی بود که متوجه اشتباهاتی شدیم که مرتکب شده بودیم. تعداد باورنکردنی از افراد دیگر با ما تماس گرفتند که راه اندازی خود را در Product Hunt آماده می کردند. ارتباط با راهاندازهای قبلی محصول یک استراتژی فوقالعاده است زیرا احساس همبستگی وجود دارد—ما میخواستیم کمک کنیم و در روز عرضه، بررسی محصول آسانتر بود.
همچنین پیامهای متعددی از رباتهایی دریافت کردیم که پیشنهاد میکردند ما را در پلتفرمهای دیگر فهرست کنند. با توجه به نسبت ثبت نام به بازدیدکنندگان در Product Hunt، ما تمایلی به انجام این تلاش نداشتیم. ما کیفیت را بر کمیت ترجیح دادیم.
با کمال تعجب، تعداد بازدیدکنندگان و ثبت نامها پس از راهاندازی همچنان بالا بود. نسبت به هفته قبل افت جزئی داشت، اما ترافیک همچنان چشمگیر بود. بسیاری از افرادی که در روز راه اندازی با ما تماس گرفته بودیم، چند روز بعد پاسخ دادند، زیرا آنها یا در تعطیلات بودند یا خیلی مشغول بودند که نمی توانستند فوراً محصول را بررسی کنند. این امر بر اهمیت پیش بینی راه اندازی تاکید کرد.
2 هفته پس از راه اندازی
در هفته دوم، تعداد ثبت نام ها و بازدیدکنندگان شروع به کاهش کرده بود، اما همچنان بیشتر از قبل از راه اندازی بود. در نهایت، اولین کاربر پرداخت کننده خود را داشتیم، که به نظر نمی رسید از Product Hunt آمده باشد، اما با این وجود انگیزه دهنده بود. ما توسعه برخی از ویژگیها را از سر گرفتیم، مانند ساده کردن کار مشترک بلادرنگ و افزودن گروههای پایگاه داده.
3 هفته پس از راه اندازی
در سه هفته، ترافیک تقریباً به سطح قبل از راه اندازی بازگشته بود، اما چندین VC با ما تماس گرفتند. از روی کنجکاوی، با وجود اینکه فعالانه به دنبال سرمایه گذاری نبودیم، چند تماس گرفتیم. گفتگوها روشنگری بود، و ما چیزهای زیادی در مورد آنچه سرمایه گذاران بالقوه به دنبال آن هستند و چگونه می توانیم مدل کسب و کار خود را در حرکت رو به جلو شکل دهیم، آموختیم.
1 ماه پس از راه اندازی
یک ماه پس از راهاندازی پرشورمان، متوجه شدیم که تجربه شکار محصول خود را بازتاب میدهیم. این احساس میکرد که ما در یک مراسم گذری شدید و در عین حال غنی حرکت کردهایم. مسیر مملو از شگفتی ها بود، هم لذت بخش و هم فروتن. در حالی که ما به اعداد بالایی که در ابتدا تصور میکردیم نرسیدیم، اما دیدیم که با درسهای ارزشمند و مخاطبان بسیار گستردهتری غنی شدهایم.
این پرتاب برای شبکه های ما دعوت به سلاح بود. بهانه ای برای ما فراهم کرد تا ارتباطاتمان را حول یک هدف مشترک جمع کنیم و از آزیموت حمایت کنیم. کل اکوسیستم ما – دوستان، خانواده، همکاران و ارتباطات حرفه ای – برای حمایت از ما گرد هم آمدند. در نگاهی به گذشته، ما قدردانی میکنیم که چگونه این بسیج اجباری حس موفقیت مشترک را ایجاد کرد و به ما کمک کرد در سطح عمیقتری با شبکه خود ارتباط برقرار کنیم.
با پایان یافتن روز عرضه، ما با تعجب متوجه شدیم که علاقه به محصول ما به همان سرعتی که انتظار می رفت از بین نمی رود. پس از اینکه انتظار داشتیم پاسخها به خوبی ادامه پیدا کند و هجوم کاربران جدید از برآوردهای اولیه ما بیشتر بود. به ما یادآوری شد که در حالی که اینترنت با سرعت برق کار می کند، ایجاد و تداوم تعامل معنادار اغلب زمان می برد.
علیرغم افزایش ترافیک به پلتفرم ما، ما روند عجیبی را مشاهده کردیم: نسبت کاربران پرداختی متناسب با آن افزایش پیدا نکرد. هجوم کاربران جدید به افزایش قابل توجهی در طرح های پولی تبدیل نشد. این به ما آموخت که اگرچه دیده شدن و جذب کاربر مهم است، تبدیل این کاربران به مشتریان پولی چالشی جداگانه است که نیازمند یک استراتژی منحصر به فرد است.
در نگاهی به گذشته، ما این سوال را مطرح کردیم که آیا هدف گرفتن نشان شکار محصول برای اثبات اجتماعی ممکن است هدف مفیدتری بوده باشد. در حالی که رتبهبندی ما دید ما را افزایش داد، لزوماً مرتبطترین کاربران را جذب نکرد. شاید تمرکز بر ایمن سازی نشان می توانست در دراز مدت اعتبار بیشتری به پلتفرم ما اضافه کند و ترافیک باکیفیت بیشتری را جذب کند.
با وجود تفاوت های ظریف، ما از صمیم قلب معتقدیم که تجربه شکار محصول ارزش آن را داشت. دیدی که به دست آوردیم بسیار ارزشمند بود. در اطراف آزیموت غوغایی ایجاد کرد، باعث ایجاد مکالمات شد و ما را مورد توجه بسیاری از کاربران بالقوه قرار داد. علاوه بر این، بازخوردی که از این پایگاه کاربر جدید دریافت کردیم در درک نقاط قوت و زمینههای بهبود ما مؤثر بود.
در پایان، در حالی که راه اندازی شکار محصول یک ترن هوایی بود، اما یک منحنی یادگیری ضروری بود. درس هایی که یاد گرفتیم، بازخوردهایی که دریافت کردیم و دیدی که به دست آوردیم، فقط انگیزه ما را تقویت کرده است. ما مشتاقانه منتظر به کارگیری این بینش هستیم زیرا همچنان به اصلاح Azimutt و پرورش جامعه ای متعهد از کاربران ادامه می دهیم.