برنامه نویسی

Devlog شماره 2: وقتی سرانجام API ها کلیک کردند

یک هفته پیش ، فقط شنیدن کلمه “API” مرا عصبی کرد.

من آنها را در همه جا دیده ام – هر آموزش ، هر ابزاری – اما من هرگز به طور کامل درک نکردم که چگونه آنها کار می کنند. من چند سال پیش سعی کردم در مورد آنها بیاموزم ، و دوباره در شروع این چالش 14 روزه پایتون فعلی. هر دو بار ، من به یک دیوار برخورد کردم. JSON؟ نقاط پایانی؟ هدرها؟ من غرق می شوم و حرکت می کنم.

اما پس از آن ، در نیمه راه این چالش ، سرانجام چیزی کلیک کرد.


آنها فقط فرهنگ لغت هستند.

جدی آن لحظه بود

هنگامی که فهمیدم که بیشتر پاسخ های API اساساً فقط فرهنگ لغت هستند ، همه این معنی بود. ناگهان ، من توانستم ساختار یک پاسخ JSON را تجزیه کنم و شروع به کشیدن داده ها مانند اینکه می دانستم چه کاری انجام می دهم. این عالی نبود – اما پیشرفت بود.

اولین تماس API کار من یک برنامه ساده “نقل قول روز” بود. این نقل قول را برگرداند:

“موفقیت در ایجاد ارزش است.” – نجار Candice

این نقل قول سخت تر از آنچه انتظار داشتم – هم در زندگی و هم در کد.


از سردرگمی تا وضوح

یادگیری API در مورد اسناد و مدارک بی رحمانه یا به خاطر سپردن نحو نبود. این در مورد یادگیری نحوه آزمایش بود. امتحان کردن برای شکستن چیزها و رفع آرام آنها.

قبل از این سفر ، من به محض متوقف کردن کار ، پروژه ها را ترک می کردم. یک تایپی در اینجا ، یک خط نابجا در آنجا ، و من از ایده جدید تعقیب می کنم. اکنون ، من یاد گرفته ام نفس کشیدن، خطا را بخوانید و یک قدم را در یک زمان اشکال زدایی کنید.

تغییر کلیدی؟ متعهد به اتمام هر روز یک پروژه در یک زمان.


الگوها ، نه قطعه

تکرار شروع به پرداخت می کند.

در Tkinter ، من اکنون می دانم که چگونه می توان یک UI را با فریم ها ساختار داد ، و چگونه می توان از نظر ذهنی طرح ریزی طرح را به بلوک های خاص کد تغییر داد. در فلاسک ، بالاخره آنچه را دریافت می کنم @app.route("https://dev.to/") در واقع این کار را می کند – و دیگر من را نمی ترساند.

من هنوز از چند بیت کد تنظیم در اینجا و آنجا استفاده مجدد می کنم ، اما سعی می کنم به قطعه قطعه تکیه نکنم. هرچه خودم بیشتر آن را تایپ کنم ، بیشتر می چسبد.


چه چیزی واقعاً تغییر کرده است

من فقط نیستم نوشتن کد اکنون – من دیدن آن

من می توانم از طریق پرونده های خودم پیمایش کنم و درک کنم که بدون گم شدن چه اتفاقی می افتد. من می توانم تجسم کنم که چگونه برنامه بر اساس کدام قسمت از پرونده ای که می خوانم به نظر می رسد. که قبلاً احساس غیرممکن می شد.

مهمتر از همه ، من متوقف شده ام که احساس “آماده” کنم. من فقط می سازم ، می شکنم ، اصلاح می کنم و تکرار می کنم. من به آنچه دیروز ساختم ، آنچه امروز می سازم ، فکر می کنم و چگونه فردا آن را تغییر خواهم داد.

و به آرامی ، من مانند یک سازنده فکر می کنم.


چه می آید بعدی

هنوز یک هفته در این چالش باقی مانده است ، و من چیزهای بیشتری برای یادگیری دارم. اما در حال حاضر ، این مانند یک نقطه عطف است – نه فقط در مهارت ، بلکه در ذهنیت.

هدف من این نیست که “14 روز تمام شود.”

هدف من این است که با مهارت های ماندگار و اعتماد به نفس برای ساختن آنچه تصور می کنم دور شوم.

با تشکر از خواندن اگر در حال یادگیری API ، پایتون هستید ، یا فقط سعی می کنید از طریق موانع جاده ای خود فشار بیاورید – با آن فشار دهید. شما ممکن است یک پروژه کوچک به دور از موفقیت خود باشید. اگر قبلاً در این مسیر پایین آمده اید و توصیه ای دارید ، دوست دارم آن را بشنوم. من همیشه برای یادگیری دیگران باز هستم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا