آیا من تنها کسی هستم که احساس نمی کنم مجبور به پایان یافتن تولد مجدد فاینال فانتزی 7 هستم؟
Summarize this content to 400 words in Persian Lang
Final Fantasy 7 Remake دومین بازی مورد علاقه من در سال 2020 بود. آن سالی بود که The Last of Us Part 2 (یکی از محبوب ترین زمان ها) منتشر شد، بنابراین در بیشتر سال های دیگر، مسیر خود را به شماره یک کاهش می داد. به عنوان کسی که هیچ نوستالژی برای نسخه اصلی، فراتر از نوستالژی عمومی دهه 90 ندارد، ستایش بالایی است. Final Fantasy 7 Remake یک بازی واقعاً خوب بود و در روزهای سگی آن چند ماه اول کووید، یک انحراف خوشآمد از گذراندن تمام ساعات بیداری من در خانهام بود.
چرا Final Fantasy 7 Rebirth مانند بازسازی تخیل را جذب نمی کند؟
اما، فاینال فانتزی 7 تولد دوباره… مرد، من نمی دانم. من بازی را زمانی که در فوریه عرضه شد، انتخاب کردم و از آن زمان روی هارد PS5 من وجود دارد. من یک ساعت اینجا و آنجا بازی می کنم، زمان کاملاً خوبی خواهم داشت، سپس آن را رها می کنم و تا یک ماه دیگر برنمی گردم. Final Fantasy 7 Remake چسبندگی به آن داشت که Rebirth بنا به دلایلی فاقد آن است. با قضاوت بر اساس میزان فروختن این بازی، به نظر می رسد که دوگانگی من یک تجربه منحصر به فرد نیست. اما چرا اینطور است؟
من به چند نتیجه رسیده ام. فصل های میانی سخت هستند. Remake از اقتباس بهترین قسمت از بازی اصلی بهره مند بود. Midgar یک محیط فوقالعاده است، و دیدن رویکرد متا که Square Enix در حال شکل گرفتن بود، آن را به تجربهای مرموز تبدیل کرد. در مقابل، تولد دوباره به معنای انجام بیشتر کارهایی نیست که فصل های میانی خوب انجام می دهند. من دهها ساعت بازی کردهام و احساس میکنم اگر در The Lord of the Rings: The Two Towers تا Helm’s Deep هیچ اتفاق خاصی نیفتاده باشد، یا اگر Empire Strikes Back تنها چیزی که میخواهد ارائه میکند، نمایش Vader باشد، چه احساسی خواهد داشت. و من حتی نمی دانم که آیا این بازی به نتیجه خود می رسد یا خیر. با قضاوت بر سر هیاهوی کلی که در انتهای پایان دیده ام، من شک دارم.
به جهان باز، یا نه به جهان باز؟
Final Fantasy 7 Rebirth هیچگاه شتاب زیادی ایجاد نمیکند. قبلاً نوشتهام که ای کاش Square Enix یک خط انتخاب میکرد و یک بازی کاملاً خطی (مانند Remake) یا یک بازی جهان باز کامل میساخت. همانطور که هست، اساساً یک بازی خطی است، به جز با وقفههایی که هر چند ساعت یکبار انجام میشود که در آن زومهای خود را حذف میکنید. این یک رویکرد نیمهمیزان برای طراحی بازی است و در نتیجه، من احساس نمیکنم که خارش هم ایجاد کند. وقتی میخواهم به اطراف بدوم، کاوش کنم یا فعالیتها را از فهرست بررسی کنم، آن را برای ضربات بارگذاری نمیکنم. داستان همچنین فاقد فوریت است که باعث می شود یک بازی خطی داستان محور واقعاً آواز بخواند.
بازی نهایی در این سه گانه بازسازی باید مسیری را انتخاب کند. اگر به رویکرد Remake بازگردد خوشحال خواهم شد، اما اگر اسکوئر انیکس کامل Far Cry را اجرا کند خوشحال خواهم شد. من فقط یکی را می خواهم. در حال حاضر، من فقط از به پایان رساندن این بازی احساس بی تفاوتی می کنم. اگر اسکوئر انیکس سردرگمی این بازی را دو چندان کند، گمان میکنم که به پایان این سری هم اهمیتی نخواهم داد.
بعد ای کاش Final Fantasy 7 Rebirth در واقع یک بازی جهان باز بود Rebirth نوعی بازی جهان باز است، اما بیشتر یک بازی خطی با چند منطقه بزرگ است.
Final Fantasy 7 Remake دومین بازی مورد علاقه من در سال 2020 بود. آن سالی بود که The Last of Us Part 2 (یکی از محبوب ترین زمان ها) منتشر شد، بنابراین در بیشتر سال های دیگر، مسیر خود را به شماره یک کاهش می داد. به عنوان کسی که هیچ نوستالژی برای نسخه اصلی، فراتر از نوستالژی عمومی دهه 90 ندارد، ستایش بالایی است. Final Fantasy 7 Remake یک بازی واقعاً خوب بود و در روزهای سگی آن چند ماه اول کووید، یک انحراف خوشآمد از گذراندن تمام ساعات بیداری من در خانهام بود.
چرا Final Fantasy 7 Rebirth مانند بازسازی تخیل را جذب نمی کند؟
اما، فاینال فانتزی 7 تولد دوباره… مرد، من نمی دانم. من بازی را زمانی که در فوریه عرضه شد، انتخاب کردم و از آن زمان روی هارد PS5 من وجود دارد. من یک ساعت اینجا و آنجا بازی می کنم، زمان کاملاً خوبی خواهم داشت، سپس آن را رها می کنم و تا یک ماه دیگر برنمی گردم. Final Fantasy 7 Remake چسبندگی به آن داشت که Rebirth بنا به دلایلی فاقد آن است. با قضاوت بر اساس میزان فروختن این بازی، به نظر می رسد که دوگانگی من یک تجربه منحصر به فرد نیست. اما چرا اینطور است؟
من به چند نتیجه رسیده ام. فصل های میانی سخت هستند. Remake از اقتباس بهترین قسمت از بازی اصلی بهره مند بود. Midgar یک محیط فوقالعاده است، و دیدن رویکرد متا که Square Enix در حال شکل گرفتن بود، آن را به تجربهای مرموز تبدیل کرد. در مقابل، تولد دوباره به معنای انجام بیشتر کارهایی نیست که فصل های میانی خوب انجام می دهند. من دهها ساعت بازی کردهام و احساس میکنم اگر در The Lord of the Rings: The Two Towers تا Helm’s Deep هیچ اتفاق خاصی نیفتاده باشد، یا اگر Empire Strikes Back تنها چیزی که میخواهد ارائه میکند، نمایش Vader باشد، چه احساسی خواهد داشت. و من حتی نمی دانم که آیا این بازی به نتیجه خود می رسد یا خیر. با قضاوت بر سر هیاهوی کلی که در انتهای پایان دیده ام، من شک دارم.
به جهان باز، یا نه به جهان باز؟
Final Fantasy 7 Rebirth هیچگاه شتاب زیادی ایجاد نمیکند. قبلاً نوشتهام که ای کاش Square Enix یک خط انتخاب میکرد و یک بازی کاملاً خطی (مانند Remake) یا یک بازی جهان باز کامل میساخت. همانطور که هست، اساساً یک بازی خطی است، به جز با وقفههایی که هر چند ساعت یکبار انجام میشود که در آن زومهای خود را حذف میکنید. این یک رویکرد نیمهمیزان برای طراحی بازی است و در نتیجه، من احساس نمیکنم که خارش هم ایجاد کند. وقتی میخواهم به اطراف بدوم، کاوش کنم یا فعالیتها را از فهرست بررسی کنم، آن را برای ضربات بارگذاری نمیکنم. داستان همچنین فاقد فوریت است که باعث می شود یک بازی خطی داستان محور واقعاً آواز بخواند.
بازی نهایی در این سه گانه بازسازی باید مسیری را انتخاب کند. اگر به رویکرد Remake بازگردد خوشحال خواهم شد، اما اگر اسکوئر انیکس کامل Far Cry را اجرا کند خوشحال خواهم شد. من فقط یکی را می خواهم. در حال حاضر، من فقط از به پایان رساندن این بازی احساس بی تفاوتی می کنم. اگر اسکوئر انیکس سردرگمی این بازی را دو چندان کند، گمان میکنم که به پایان این سری هم اهمیتی نخواهم داد.

بعد
ای کاش Final Fantasy 7 Rebirth در واقع یک بازی جهان باز بود
Rebirth نوعی بازی جهان باز است، اما بیشتر یک بازی خطی با چند منطقه بزرگ است.