Veilguard باید از دهانه های Origins استفاده می کرد

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
پس از یک ماموریت افتتاحیه، بازی Dragon Age: The Veilguard به سرعت در حال خزیدن غیرقابل تحمل مونولوگ های ضعیف است که افسانه های غیرضروری را روی شما می ریزند. مانند بسیاری از بازیکنان، لهجههای نامناسب و مأموریتهای خطی کسلکننده، خاطرات زمانهای بهتری را به یاد آوردم، زمانی که با موریگان، للیانا و استن در Origins در حال کاوش در فرلدن بودم.
با این حال، به جای از دست دادن مبارزات تاکتیکی یا توانایی توقف برای گفتگو با همراهانم، از دست دادن افتتاحیه Origins. می دانید، چیزهایی که نام آن را گذاشته اند.
برای کسانی که تازه وارد این سری شدهاند و با The Veilguard وارد میشوند، اول از همه خوش آمدید! در مرحله دوم، بعد از اینکه The Veilguard را تمام کردید، بروید و Dragon Age: Origins را بازی کنید، زیرا بهترین بازی است. سپس آن را دوباره به عنوان یک شخصیت متفاوت بازی کنید زیرا تجربه شما به طور کامل از اولین بازی شما حذف خواهد شد.
من برای اولین بار در بازی Dragon Age: Origins به عنوان یک کوتوله معمولی بازی کردم. بنابراین، بازی را در زندان اورزمار شروع کردم. من مجبور شدم راه خود را از طریق نبردهای گلادیاتوری، مبارزه با تعصبات به همان اندازه که با کوتوله های تنومند انجام دادم، تا زمانی که از من دعوت شد (بخوانید: مجبور شدم) به نگهبانان خاکستری بپیوندم. سابقه من در طول بازی، در اورزمار و فراتر از آن، روی من تأثیر گذاشت. چه این یک انتخابات کوتولهها باشد یا یک خیانت زشت توسط دوست دوران کودکی من (چیزی که شخصیتهای دیگر ریشهها کاملاً از دست میدهند)، این افتتاحیه سفارشی لحن کل بازی را تعیین کرد.
از آن زمان تاکنون حداقل دو بار دیگر از طریق Origins بازی کردهام، در نقش Circle Mage، یک جن در زاغههای متروک Denerim's Alienage و غیره بازی کردهام. هر بار، بازی یک داستان کاملاً جدید برای شخصیتم به من داده است و هر بار این موضوع بر داستان در طول بازی من تأثیر گذاشته است. این واقعیت که هنوز سه داستان اصلی دیگر وجود دارد که حتی در یک بازی از سال 2009 به آنها دست نزدهام، ذهنم را متحیر میکند.
در حالی که فکر میکنم افتتاحیه The Veilguard عالی است، ساعتهای بعد در نمایشهای غیرضروری غرق میشوند. با این حال، من خوشحال شدم که با برخی از همکارهایم Veil Jumpers ملاقات کردم و بعد از کمی درگیری که باعث شد ظاهراً سفارش آنها را برای Veilguard ترک کردم، با آنها برسم. به نظر میرسد همه میدانند چه اتفاقی افتاده است، به جز من، بازیکن، و به نظر میرسد فرصتی برای داستانگویی از دست رفته است.
بدتر این است که پس زمینه Veil Jumper را انتخاب نکنید. هاردینگ در عوض به استرایف و ایرلین می رسد و روک را در داستان خود مسافری می گذارد. چیزی که بعد از سفر از طریق Minrathous برای متوقف کردن سولاس به آن نیاز داشتیم یک فلاش بک بود.
واریک در بستر مرگ است. مطمئناً، این تخت بیمارستان است، اما کمی درام به کسی آسیب نرساند. او می پرسد که آیا یادت هست که چگونه به Veilguard پیوستی؟ فلاش بک.
شما در یک معبد الف باستانی یک پرش کننده حجاب هستید. شما یک نقشه برای یک مصنوع دارید، اما همه چیز شروع به اشتباه می کند. شما یک انتخاب دارید که دوستانتان را نجات دهید یا تکهای از فناوری را که برای سرقت به اینجا آمدهاید، بگیرید. شما دوستان خود را انتخاب کنید.
BioWare همچنین میتواند از این بهعنوان فرصتی برای جعل کردن یک تصمیم بزرگ (TM) استفاده کند، اما اگر مصنوع را انتخاب کنید، Varric شما را تصحیح میکند: “نه، نه، این اتفاق نیفتاد. اگر شما میدادید اینجا نبودیم خیلی خودخواهانه فکر کرد.”
واریک این ماموریت کوتاه را در حین بازی روایت می کند. فقط پس از آن می توانید داستان را ادامه دهید. این چه هدفی را دنبال می کند؟ برای شروع ما را برای روک و همچنین شخصیت هایی که ذخیره می کنیم، محبوب می کند. این یک راه طبیعی برای معرفی حزب و تعدادی NPC است که بعداً مهم خواهند شد.
بهجای رفتن از خدایان فراری و آیینهای ویرانشده به لور دامپ سنترال، میخواهیم شخصیت و رابطهای ایجاد کنیم. این چیزی است که The Veilguard با جلو بردن سریع روایت خود از دست داده است. شما دیگر نمی توانید برای گپ زدن با همراهان خود توقف کنید تا آنها را بهتر بشناسید. برای کاهش این موضوع، میتوانست آنها را در یک داستان منشأ فلاشبک در اولین بازی این سری معرفی کند.
همچنین به قابلیت پخش مجدد کمک می کند. من فقط ده ساعت از The Veilguard گذشته و در حال حاضر به این فکر میکنم که چقدر سخت است که دوباره در تمام ماموریتهای خطی یکسان بگذرم. با این حال، اگر بخواهم بهعنوان یک کلاغ آنتیوان یا یک جنگجوی قوناری بازی کنم، هیجانزده میشوم تا ببینم چه تفاوتهایی با فلاش بک و داستان بعدی من ایجاد میکند.
Dragon Age: The Veilguard با شخصیت های خود و دیالوگ بین آنها مشکل دارد. من به سطوح خطی اهمیتی نمی دهم، اما نمی توانم فکر تکرار آنها را تحمل کنم. مأموریتهای افتتاحیه سفارشی برای کلاسهای بازی این مشکل را کاهش میدهد، به ریشههای سری بازمیگردد و احتمالاً طرفدارانی را که معتقدند بازی از شروع RPG خود بسیار دور شده است، دلجویی میکند. اگر BioWare میتوانست آنها را پس از راهاندازی در یک بهروزرسانی پیادهسازی کند، به سبک Baldur's Gate 3. آیا این برای پرسیدن زیاد است؟
بعدی
با اژدهای عصر اژدها: لهجههای محافظان چه میگذرد؟
از اجراهای آوازی لرزان گرفته تا انتخاب های لهجه عجیب، صدای Dragon Age: The Veilguard خاموش است.
پس از یک ماموریت افتتاحیه، بازی Dragon Age: The Veilguard به سرعت در حال خزیدن غیرقابل تحمل مونولوگ های ضعیف است که افسانه های غیرضروری را روی شما می ریزند. مانند بسیاری از بازیکنان، لهجههای نامناسب و مأموریتهای خطی کسلکننده، خاطرات زمانهای بهتری را به یاد آوردم، زمانی که با موریگان، للیانا و استن در Origins در حال کاوش در فرلدن بودم.
با این حال، به جای از دست دادن مبارزات تاکتیکی یا توانایی توقف برای گفتگو با همراهانم، از دست دادن افتتاحیه Origins. می دانید، چیزهایی که نام آن را گذاشته اند.
برای کسانی که تازه وارد این سری شدهاند و با The Veilguard وارد میشوند، اول از همه خوش آمدید! در مرحله دوم، بعد از اینکه The Veilguard را تمام کردید، بروید و Dragon Age: Origins را بازی کنید، زیرا بهترین بازی است. سپس آن را دوباره به عنوان یک شخصیت متفاوت بازی کنید زیرا تجربه شما به طور کامل از اولین بازی شما حذف خواهد شد.
من برای اولین بار در بازی Dragon Age: Origins به عنوان یک کوتوله معمولی بازی کردم. بنابراین، بازی را در زندان اورزمار شروع کردم. من مجبور شدم راه خود را از طریق نبردهای گلادیاتوری، مبارزه با تعصبات به همان اندازه که با کوتوله های تنومند انجام دادم، تا زمانی که از من دعوت شد (بخوانید: مجبور شدم) به نگهبانان خاکستری بپیوندم. سابقه من در طول بازی، در اورزمار و فراتر از آن، روی من تأثیر گذاشت. چه این یک انتخابات کوتولهها باشد یا یک خیانت زشت توسط دوست دوران کودکی من (چیزی که شخصیتهای دیگر ریشهها کاملاً از دست میدهند)، این افتتاحیه سفارشی لحن کل بازی را تعیین کرد.
از آن زمان تاکنون حداقل دو بار دیگر از طریق Origins بازی کردهام، در نقش Circle Mage، یک جن در زاغههای متروک Denerim's Alienage و غیره بازی کردهام. هر بار، بازی یک داستان کاملاً جدید برای شخصیتم به من داده است و هر بار این موضوع بر داستان در طول بازی من تأثیر گذاشته است. این واقعیت که هنوز سه داستان اصلی دیگر وجود دارد که حتی در یک بازی از سال 2009 به آنها دست نزدهام، ذهنم را متحیر میکند.
در حالی که فکر میکنم افتتاحیه The Veilguard عالی است، ساعتهای بعد در نمایشهای غیرضروری غرق میشوند. با این حال، من خوشحال شدم که با برخی از همکارهایم Veil Jumpers ملاقات کردم و بعد از کمی درگیری که باعث شد ظاهراً سفارش آنها را برای Veilguard ترک کردم، با آنها برسم. به نظر میرسد همه میدانند چه اتفاقی افتاده است، به جز من، بازیکن، و به نظر میرسد فرصتی برای داستانگویی از دست رفته است.
بدتر این است که پس زمینه Veil Jumper را انتخاب نکنید. هاردینگ در عوض به استرایف و ایرلین می رسد و روک را در داستان خود مسافری می گذارد. چیزی که بعد از سفر از طریق Minrathous برای متوقف کردن سولاس به آن نیاز داشتیم یک فلاش بک بود.
واریک در بستر مرگ است. مطمئناً، این تخت بیمارستان است، اما کمی درام به کسی آسیب نرساند. او می پرسد که آیا یادت هست که چگونه به Veilguard پیوستی؟ فلاش بک.
شما در یک معبد الف باستانی یک پرش کننده حجاب هستید. شما یک نقشه برای یک مصنوع دارید، اما همه چیز شروع به اشتباه می کند. شما یک انتخاب دارید که دوستانتان را نجات دهید یا تکهای از فناوری را که برای سرقت به اینجا آمدهاید، بگیرید. شما دوستان خود را انتخاب کنید.
BioWare همچنین میتواند از این بهعنوان فرصتی برای جعل کردن یک تصمیم بزرگ (TM) استفاده کند، اما اگر مصنوع را انتخاب کنید، Varric شما را تصحیح میکند: “نه، نه، این اتفاق نیفتاد. اگر شما میدادید اینجا نبودیم خیلی خودخواهانه فکر کرد.”
واریک این ماموریت کوتاه را در حین بازی روایت می کند. فقط پس از آن می توانید داستان را ادامه دهید. این چه هدفی را دنبال می کند؟ برای شروع ما را برای روک و همچنین شخصیت هایی که ذخیره می کنیم، محبوب می کند. این یک راه طبیعی برای معرفی حزب و تعدادی NPC است که بعداً مهم خواهند شد.
بهجای رفتن از خدایان فراری و آیینهای ویرانشده به لور دامپ سنترال، میخواهیم شخصیت و رابطهای ایجاد کنیم. این چیزی است که The Veilguard با جلو بردن سریع روایت خود از دست داده است. شما دیگر نمی توانید برای گپ زدن با همراهان خود توقف کنید تا آنها را بهتر بشناسید. برای کاهش این موضوع، میتوانست آنها را در یک داستان منشأ فلاشبک در اولین بازی این سری معرفی کند.
همچنین به قابلیت پخش مجدد کمک می کند. من فقط ده ساعت از The Veilguard گذشته و در حال حاضر به این فکر میکنم که چقدر سخت است که دوباره در تمام ماموریتهای خطی یکسان بگذرم. با این حال، اگر بخواهم بهعنوان یک کلاغ آنتیوان یا یک جنگجوی قوناری بازی کنم، هیجانزده میشوم تا ببینم چه تفاوتهایی با فلاش بک و داستان بعدی من ایجاد میکند.
Dragon Age: The Veilguard با شخصیت های خود و دیالوگ بین آنها مشکل دارد. من به سطوح خطی اهمیتی نمی دهم، اما نمی توانم فکر تکرار آنها را تحمل کنم. مأموریتهای افتتاحیه سفارشی برای کلاسهای بازی این مشکل را کاهش میدهد، به ریشههای سری بازمیگردد و احتمالاً طرفدارانی را که معتقدند بازی از شروع RPG خود بسیار دور شده است، دلجویی میکند. اگر BioWare میتوانست آنها را پس از راهاندازی در یک بهروزرسانی پیادهسازی کند، به سبک Baldur's Gate 3. آیا این برای پرسیدن زیاد است؟

بعدی
با اژدهای عصر اژدها: لهجههای محافظان چه میگذرد؟
از اجراهای آوازی لرزان گرفته تا انتخاب های لهجه عجیب، صدای Dragon Age: The Veilguard خاموش است.