Shadow Of The Erdtree بیشتر از همان شاهکار است

قدم گذاشتن در Shadow of the Erdtree مانند اتحاد مجدد با یک دوست قدیمی است. Elden Ring در این مرحله بیش از دو سال از عمرش می گذرد، و واضح است که FromSoftware زمان خود را صرف توسعه یک توسعه داده است که چیزی بیش از یک نقشه جدید پر از چند رئیس دیگر برای کشتن است.
وقتی پیشنمایش سه ساعتهام را شروع کردم، تحتتعجب قرار گرفتم که چگونه بلافاصله به روشهای جسورانه و غیرمتعارف The Lands Between را گسترش میدهد. قلمرو سایهای که میکولا در آن پرسه میزند، بازتابی بیمارگونه از قلمرو فانتزی زیبا است، مملو از روحهای شکنجهشده و موجودات دوردستی است که همچنان به زندگی میچسبند، زیرا سنگ قبرهای اثیری از منظره برای خوشامدگویی به ما برمیخیزند. بلافاصله درگیر می شود و شما را عمیق تر به وب پیچیده ای می کشاند که افسانه الدن رینگ را تشکیل می دهد و قلب میلیون ها نفر را دو سال پیش تسخیر کرده است.
Shadow Of The Erdtree مانند یک تعطیلات در انتهای جهان است
میدانستم که بالای سرم تیک تاک ساعتی دارم و باید جلو بروم و همه چیزهایی را که این الحاقیه ارائه میدهد ببینم، اما مانند بازی پایه، میخواستم همه چیز را در آن غوطهور کنم. نقطه برتری برای نگاه کردن به زمین زیر و تماشای دشمنان در حال انجام روال حرکت خود در حالی که آفتاب زرشکی بعد از ظهر جای خود را به یک گرگ و میش تلخ و شیرین می دهد.
میتوانید پیشنمایش کامل ما را در اینجا مشاهده کنید، اما در حال حاضر من مدتی را صرف این خواهم کرد که چگونه Shadow of the Erdtree دقیقاً گسترش مییابد و اغلب اوقات به شدت از لحن و فضای درخشان بازی اصلی تبعیت میکند. واضح است که فروم سافتور میخواست جانشینی مینیاتوری برای شاهکار خود بسازد، یکی مملو از سیاهچالهای بلند و قلعههای متروکه، و بدیهی است که باتلاقی سمی که به دلیل تلاش برای دسترسی به آن، از آنجایی که بخشی از ساخت پیشنمایش نبود، بلافاصله مورد سرزنش قرار گرفتم. اما باز هم بازی مرا تشویق کرد که در آن غوطه ور شوم، عمیق تر کاوش کنم.
من در ابتدا متعجب شدم که Shadow of the Erdtree شما را با چه سرعتی و بدون مقدمه به انبوه چیزها می اندازد. از شما انتظار میرود که خودتان بخشهای روایت ناسازگار آن را کنار هم بچینید، اما همچنین دارای تعداد زیادی شخصیتهای نامگذاری شده جدید و آشنا است.
مانند Bloodborne یا Dark Souls، با تعامل با یک شی در بازی پایه که به سرعت شما را به جایی جدید میبرد، به این بسط دسترسی پیدا میکنید. مجموعهای از نمایشهای روایی متراکم وجود دارد که باید از دیالوگها، توضیحات آیتمها و بخشهایی از محیط تجزیه شود، اما در غیر این صورت، هنوز هم میتوانید پیشرفت مناسبی از طریق ویبرها داشته باشید. Shadow of The Erdtree کار بسیار خوبی را برای توضیح اینکه چرا اینجا هستید انجام می دهد. برای پیدا کردن میکولا و کشف دلیل او برای نقض این سرزمین جدید غیرمعمول، و اینکه چرا آنها قسمت هایی از بدن خود را به شکل صلیب های طلایی در سراسر مناظر پراکنده گذاشته اند تا ما آنها را از زیر خاک بیرون بیاوریم.
برخی از شخصیتها در دنیای باز آرزوی پرستش و اتحاد دوباره با میکولا را دارند، در حالی که برخی دیگر کینهای تشنه به خون دارند و ترجیح میدهند او را به قتل رسانده ببینند تا نجات داده شود. وظیفه شما این است که گفتگوها را تجزیه و تحلیل کنید و تصمیمات خود را بگیرید، و الدن رینگ علاقه ای ندارد که به شما اطلاع دهد که مسیر صحیح اقدام کدام است. من در طول پیشنمایش خود فقط به چند افشاگری روایی برخورد کردم و نمیدانم همه چیز به کجا میرود، اما FromSoftware روایتی مجزا را روایت میکند که بر اساس بازی پایه ساخته شده است، اما در عین حال به شدت مستقل است.
برخی از شخصیت هایی که من با آنها روبرو شدم عبارتند از Freyja، یک جنگجوی تلخ که زمانی در کنار ژنرال رادان می جنگید، و Ansbach، یک جنتلمن مسن تر که در صفوف مرموز لرد موگ خدمت می کرد. یک تاجر بسیار مودب هم بود به نام مور.
Shadow Of The Erdtree بیشتر از بازی هایی است که می شناسید و دوست دارید
با کنار گذاشتن مناظر باشکوهی که در سرتاسر آنها قرار گرفتم، Shadow of the Erdtree بیشتر از حلقههای الدن است که شما میشناسید و دوست دارید، و جدا از چند اضافات مکانیکی، به ندرت تلاشی برای کنار گذاشتن این هویت انجام میدهد – اما به ندرت نیاز به این کار است. لذت مازوخیستی عمیقی در راه رفتن در هر جهت برای مواجهه با یک موجود جدید عجیب و غریب برای نبرد وجود دارد، هیچ سرنخی برای کشتن من به بیست ضربه نیاز دارد یا فقط یک ضربه.
با تنها یک راه برای فهمیدن، مدت زیادی طول نکشید که من به همان روال کنجکاوی افتادم که در هر بازی Soulsborne که تا به حال داشته ام، تحریک می شود. برای به چالش کشیدن خودم و دعوت به موفقیت و شکست با هر حرکتی که انجام می دهم، می دانم که برای رسیدن به آن در Elden Ring باید هر ناشناخته ای را در آغوش بگیرم، از هر پله ای پایین بروم و حتی اگر مرگ در انتظار آن باشد، به گوشه و کنار بپیچم.
چیزی که مرا حسادت می کند تمام چیزهایی است که پس از دور شدن از کنترلر، فرصت کشف یا کشف وجود آنها را از نویسندگان و سازندگان محتوا نداشتم. من سیستمهای غارهای زیرزمینی وسیع، مناطق پنهان قلعههای عظیم و همچنین تمام بخشهایی از قلمرو را که تا زمان انتشار کامل اجازه دسترسی به آنها را نداشتیم، از دست داده بودم. شما می توانید چندین بار از طریق Elden Ring بازی کنید و همچنان چیزی را از دست بدهید، و همین امر در مورد اولین بسط آن نیز صادق است.
برخی از جملاتی که روی صلیبهای طلایی میکولا یافتم عبارتند از: «من بازویم را اینجا شیطانی رها میکنم» و «اولین گوشت بدنم را اینجا رها میکنم» حدس من این است که هر شش صلیب در نهایت نوعی گذر را تشکیل میدهند که در واقع باعث میشود. یک لیسیدن حس
من در مقالهای جداگانه به مبارزات و باسها در Shadow of the Erdtree میپردازم، اما از سه ساعت پس از توسعه، از قبل مانند یک دور پیروزی برای FromSoftware به نظر میرسد. چه کسی میداند که آیا در آینده دنبالهای میسازد یا بیشتر بر روی این جهان ساخته میشود، اما پس از خلق اثر بزرگ خود در نسخه اصلی 2022، Erdtree یک بسط سنتی و در عین حال جاهطلبانه است که هر کاری را که بازی انجام داده به خوبی میگیرد و آن را تقویت میکند.

حلقه الدن
با ساخت جهان توسط جورج آر آر مارتین، نویسنده Game of Thrones و توسعه یافته توسط FromSoftware، Elden Ring یک شاهکار در ژانر “Soulslike” بازی های نقش آفرینی اکشن است.