برنامه نویسی

یافتن بهره وری از طریق برنامه نویسی: یک سفر عصبی

نام من داگ است و من یک خلاق Neurodiverse هستم. من در سن 20 سالگی تشخیص داده شده در طیف اوتیسم ، اکنون 42 ساله هستم و سفر طولانی برای کشف خود و غلبه بر چالش هایی داشته ام که ممکن است بسیاری از افراد هرگز به طور کامل درک کنند. من در کمبریجشایر ، انگلستان ، با اژدها ریش خود زندگی می کنم ، که شخصیت کاملاً شخصیت و اغلب یک همراه عالی در جلسات برنامه نویسی اواخر شب است.

در حال رشد ، من کلمه “هوشمند” را که اغلب به سمت من هدایت می شد نشنیدم. در واقع ، من قبل از 20 سالگی فقط دو بار باهوش خوانده می شدم. قبل از آن ، تجربه من از مدرسه یکی از قلدری و تمسخر شدید بود. من به عنوان یک فرد بی دست و پا و غیر عادی اجتماعی ، من با همسالانم کاملاً مناسب نبودم. این اغلب به احساس انزوا منجر می شد و در بعضی مواقع احساس ناامیدی در مورد چگونگی دیگران من را دیدند. با وجود این چالش ها ، من همیشه در سمت خلاق خود آرامش و آزادی پیدا کردم – به ویژه از طریق آواز و کمدی. اجرای جلوی مردم به یک فضای امن تبدیل شد ، خروجی که می توانم بدون ترس از قضاوت خودم را بیان کنم.

با این حال ، حتی اگر من یک خروجی خلاق پیدا کردم ، چیزی در اعماق من همیشه از جنبه های منطقی تر و فنی زندگی فریب خورده بود. من همیشه به طور طبیعی به نحوه کار کارها – مکانیک ، الکترونیک و البته محاسبات توجه کرده ام. تفکر چپ مغز به حل مسئله ، نحوه قرار گرفتن سیستم ها در کنار هم ، و اینکه چگونه همه چیز در یک چارچوب بزرگتر دارای یک هدف یا عملکرد است-همه این ایده ها مرا مجذوب خود کردند.

حدود پنج سال پیش ، من به دنیای برنامه نویسی جهشی کردم. این یک انتقال صاف یا حتی چیزی نبود که من برنامه ریزی کرده ام ، بلکه سرگرمی است که به یک اشتیاق تبدیل می شود. این همه از وقتی که من یک داستان را شنیدم شروع شد – سناریوی طنز یک مسافر زمان. ایده این بود که این مسافر زمان وارد گذشته می شود و مردم را با فناوری آینده نگر شگفت زده می کند و توضیح می دهد که چگونه کار می کند و جمعیت را فریب می دهد. با این حال ، وقتی کسی به ناچار این سؤال را پرسید ، “بنابراین ، چگونه کار می کند؟” مسافر زمان گنگ باقی می ماند و قادر به توضیح مکانیسم های پشت جادو نیست.

این مفهوم ، گرچه داستانی و طنز آمیز بود ، اما چیزی را در من برانگیخت. این باعث تعجب من شد – اگر آنها نمی توانستند عملکردهای اساسی پشت فن آوری مورد استفاده هر روز را درک کنند ، چگونه می تواند بخشی از شکل دادن به آینده باشد؟ و بنابراین ، ناشی از کنجکاوی برای نحوه کار در سطح عمیق تر ، تصمیم گرفتم که کدگذاری را به کدگذاری بدهم.

من برای Codecademy ثبت نام کردم ، و آنچه که به عنوان یک اکتشاف گاه به گاه آغاز شد ، به سرعت در یک چیز بیشتر به سمت چیزی دیگر شد. این فقط مربوط به یادگیری کدگذاری نبود-بلکه در مورد باز کردن خلاقیت از طریق حل مسئله و فناوری بود. با گذشت زمان ، من به طور فزاینده ای با ایده ایجاد سیستم های جدید و ساختمانی که می تواند تأثیر مثبتی بر زندگی مردم بگذارد ، وسواس پیدا کردم. قبل از اینکه آن را بدانم ، من به عنوان یک توسعه دهنده وب Mern Stack (MongoDB ، Express ، React ، Node.js) آموزش دیده بودم و شروع به استفاده از این مهارت ها در پروژه های واقعی کردم.

بهره وری از طریق عصبی و برنامه نویسی
برای من ، سفر برای تبدیل شدن به یک توسعه دهنده وب فقط مربوط به دستیابی به مهارت های فنی نبود. این راهی برای هدایت تفکر عصبی من در جهت تولیدی و مثبت بود. این تصور غلط وجود دارد که اوتیسم یا عصبی بودن چیزی است که ما را “کمتر” قادر به دستیابی به زمینه های خاص می کند ، اما من فهمیدم که این یک قدرت است. روشی که مغز من اطلاعات را پردازش می کند – با دقت و توجه به جزئیات – در دنیای توسعه ، جایی که منطق و ساختار سلطنت عالی دارند ، بسیار ارزشمند است.

در حقیقت ، برنامه نویسی به سلاح مخفی من برای بهبود بهره وری من تبدیل شد. قبل از غواصی به توسعه وب ، من با حفظ تمرکز و ماندن در سایر زمینه های زندگی خود تلاش کرده بودم. Neurodiversity چالش های منحصر به فردی را به همراه دارد ، به ویژه هنگامی که صحبت از کار و مدیریت زمان به طور مؤثر است. اما برنامه نویسی ، با چارچوب حل مسئله مشکل ، به من اجازه داد تا یک ساختار را توسعه دهم. رضایت از حل مشکلات و ایجاد چیزی کاربردی ، احساس موفقیت را به من داد که در مدتی تجربه نکرده ام.

از آنجا که من به توسعه عمیق تر می پردازم ، شروع به درج استراتژی هایی کردم که به من کمک کرد تا در حالی که هنوز سمت خلاق خود را در آغوش می گیرم ، بهره وری را حفظ کنم. در اینجا چند روش وجود دارد که من در متعادل کردن هر دو مفید است:

  1. شکستن وظایف به تکه های کوچکتر
    برای یک فرد عصبی ، وظایفی که خیلی بزرگ یا مبهم احساس می شوند می توانند بسیار زیاد شوند و منجر به تعلل شوند. برنامه نویسی به من آموخته است که وظایف را در تکه های کوچکتر و قابل کنترل تجزیه کنم. به عنوان مثال ، هنگام کار بر روی یک پروژه پیچیده ، ممکن است آن را به ویژگی های کوچکتر تقسیم کنم (به عنوان مثال ، ایجاد رابط کاربری جلو ، نوشتن نقاط پایانی API ، آزمایش و اشکال زدایی). این به من این امکان را می دهد تا در یک زمان روی یک چیز تمرکز کنم و باعث می شود که در مسیر خود راحت تر باشم.

  2. ایجاد روال
    یکی از بزرگترین چالش های بهره وری که من در اوایل با آن روبرو شدم ، ماندگاری بود. به عنوان یک خلاق ، من اغلب به سختی می توانم به روال سفت و سخت بپردازم. با این حال ، من آموخته ام که ایجاد یک روال انعطاف پذیر اما سازگار می تواند باعث افزایش چشمگیر بهره وری شود. این شامل کنار گذاشتن بلوک های زمانی خاص برای برنامه نویسی ، یادگیری و مراقبت از خود است. با گذشت زمان ، این به من کمک کرده است که یک ریتم ایجاد کنم و در پروژه هایم حرکت کنم.

  3. اشتیاق به حل مسئله
    وقتی چیزی را دوست دارید ، انگیزه ماندن بسیار ساده تر است. برای من ، جریان منطقی برنامه نویسی احساس رضایت را فراهم می کند که باعث افزایش بهره وری من می شود. هر زمان که گیر کرده ام ، با آن به عنوان یک معما رفتار می کنم تا به جای یک سد راه حل شود. این تغییر ذهنیت باعث شده است که برنامه نویسی کمتر از یک کار سخت و بیشتر یک چالش هیجان انگیز باشد. این به شکل من از بیان خلاق تبدیل شده است و این تمرکز من را به دنبال دارد.

  4. ردیابی پیشرفت و بازتاب
    به راحتی می توان در روز به روز گرفتار شد و از پیشرفت پیشرفت خود چشم پوشی کرد. من شروع به نگه داشتن مجله سفر برنامه نویسی خود کردم ، با اشاره به انجام وظایف ، مشکلات حل شده و مهارت های جدید آموخته شده. با توجه به پیشرفت من ، هر چقدر هم که کوچک باشد ، به من حس موفقیت می بخشد و تلاش خود را برای ادامه یادگیری و بهبود می کند.

آینده سفر برنامه نویسی من
امیدوارم که به جلو نگاه کنم ، امیدوارم که مهارتهای خود را به خصوص با React ، Node.JS و توسعه تمام پشته ادامه دهم. من در حال حاضر در حال کار روی یک برنامه رسانه های اجتماعی هستم که کاربران می توانند داستان های خود را از طریق عکس ، فیلم و صدا به اشتراک بگذارند. این یک پروژه هیجان انگیز است و هر ویژگی جدیدی که من می سازم موجی از هیجان و یادگیری را به ارمغان می آورد.

من معتقدم که تقاطع خلاقیت و توانایی فنی جایی است که برخی از هیجان انگیز ترین اتفاقات در دنیای محاسبات رخ می دهد. با ادامه این سفر ، می خواهم دیگران را – به ویژه کسانی که عصبی هستند – تشویق کنم تا پتانسیل های خود را در دنیای برنامه نویسی کشف کنند. این فضایی است که از تفکر منحصر به فرد و دیدگاه های متنوع استقبال می کند و مکانی برای همه در این زمینه وجود دارد.

این که آیا شما تازه شروع به کار کرده اید یا سالهاست که در حال کدگذاری هستید ، من از شما می خواهم که کنجکاو باشید و به مرزهای آنچه ممکن است ادامه دهید. برنامه نویسی فقط مربوط به نوشتن خطوط کد نیست. این در مورد ایجاد چیز جدید ، حل مشکلات و در نهایت تأثیر مثبت است. برای من ، این یک سفر تحول آمیز بوده است ، و من نمی توانم صبر کنم تا ببینم که من را به کجا می برد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا