برنامه نویسی

برداشتن کدنویسی پس از یک وقفه طولانی

Summarize this content to 400 words in Persian Lang

10 print “David is great! ”;
20 goto 10
run

وارد حالت تمام صفحه شوید

از حالت تمام صفحه خارج شوید

این برنامه مهم 2 خطی و دستور ساده اولین چیزهایی بود که من در سال 1980 در رایانه تایپ کردم. مادربزرگم یک کامپیوتر PET Commodore را برای تابستان از مدرسه ای که در آن تدریس می کرد و در آن تابستان از خاله هایم قرض گرفته بود. به من 5 ساله یاد داد اصول اولیه کد نویسی در… خوب… BASIC. آنها در آن زمان نمی توانستند بدانند که پایه و اساس یک وسواس مادام العمر با منطق، تجزیه و تحلیل و حل مسئله را می گذارند.

در کلاس های 7 و 8، من حتی بیشتر در مورد BASIC در یک محیط رسمی یاد گرفتم: متغیرها و انواع متغیرها، حلقه ها، تصمیم گیری ها، و غیره. و تا این زمان کامپیوتر خانگی خود را برای تمرین داشتم. من همیشه وقتی با چالش جدیدی برای حل از طریق این فناوری پیشرفته مواجه می‌شوم، هیجان‌زده بودم. در دبیرستان، ما یاد گرفتیم که بازی های ساده ای مانند جلاد و کرپ ها را برنامه ریزی کنیم. به نظر می رسید هیچ چیز با این زبان ساده غیر ممکن نیست.

در دانشگاه، HTML را یاد گرفتم و بعداً به خودم CSS (نسخه 2) یاد دادم. من عاشق ساختن وب‌سایت‌های ساده برای مردم بودم و حتی با انجام این کار در کنار هم پول درآوردم. اما فناوری شروع به گسترش و پیشرفت کرد و – با یک کار تمام وقت در یک شرکت بیمه – من واقعاً زمان لازم برای ارتقاء مجموعه مهارت هایم را نداشتم و برنامه نویسی را پشت سر گذاشتم.

حدود 20 سال پس از شروع کارم در همان شرکت بیمه، با یک مشکل واقعی مواجه شدم: من تنها نگهبان و نگهدارنده یک مجموعه داده بزرگ و بسیار مهم بودم. من بیش از یک ماه به تعطیلات می رفتم و هیچ کس دیگری نبود که بتواند به روز رسانی های هفتگی را اجرا کند. رئیسم به من وظیفه داد که یک نفر را آموزش دهم، اما زمان کافی وجود نداشت. با دانستن این روند، برای یک راه حل به گوگل رفتم و، voila… VBA.

هر چه بیشتر از VBA در نقش خود به عنوان یک تحلیلگر گزارش استفاده کردم، بیشتر به آن وابسته شدم. نه تنها از نظر داده کاوی به من مهارت بسیار بیشتری داد، بلکه به من این امکان را داد که کارم را خیلی سریعتر انجام دهم. می بینم که در کد گم می شوم و آن را دوست دارم. در زندگیم بیشتر به این نیاز داشتم!

و بنابراین، من در پایان فاز 1 بوت کمپ مهندسی نرم افزار مدرسه Flatiron هستم! من کاملاً عاشق این برنامه هستم و تازه شروع به خراش دادن روی سطح کرده ام. با چنین شکاف طولانی در تجربه کدنویسی، من فقط از چند چیز شگفت زده شده ام:

چقدر ثابت مانده است
چقدر تغییر کرده است

من متحیر شدم که بسیاری از مفاهیم اساسی که جاوا اسکریپت را تشکیل می‌دهند، با مفاهیم پایه‌ای بر پایه 40 سال پیش یکسان هستند. یادگیری یک زبان کاملاً جدید در ابتدا بسیار دلهره آور به نظر می رسید. اما، از روز اول، مثل دوچرخه سواری بود. مطمئناً این دوچرخه جدیدتر با ویژگی‌های بیشتر بود، اما همان کارهای اولیه را انجام می‌داد و درک آن بسیار ساده بود.

تجربه من با HTML و CSS تا حدودی مشابه بود. من 20 سال پیش آشنایی زیادی با آنها داشتم و یادگیری مجدد آنها یک ضربه فوری بود! اما، به همان اندازه که اصول اولیه ثابت مانده است، تفاوت های عمده و بسیار مفیدی وجود دارد.

زمانی که من در ابتدا برنامه نویسی وب را یاد گرفتم، همه چیز را در HTML کدگذاری کردیم، از متن گرفته تا قالب بندی، تا موقعیت عناصر (کسی فریم ها را به خاطر می آورد؟). محتوای پویا تقریباً ناشناخته بود. CSS در حال ظهور بود، اما تمرکز اصلی آن قالب بندی عناصر متن بود. اگر انیمیشن می خواستید، بین تگ یا یادگیری Macromedia Flash یکی را انتخاب می کردید. با این حال، HTML تمام کارهای سنگین را انجام داد.

امروز از دیدن توزیع یکنواخت و سه طرفه وظایف بین HTML، CSS و جاوا اسکریپت به بهترین وجه شوکه شدم. با مدیریت HTML متن و ساختار متن، CSS که همه قالب‌بندی‌ها و موقعیت‌یابی را مدیریت می‌کند، و جاوا اسکریپت جادوی خود را بر روی هر یک از آنها برای تولید محتوای پویا، بدون ذکر تعامل با سرورها و فعال کردن برخی پردازش‌های اولیه داده، انجام می‌دهد، به نظر می‌رسد هر چیزی ممکن است. و ما فقط داریم فقط سطح را خراشید.

بزرگترین شگفتی من این بود که چقدر عملکرد در CSS وجود دارد. حجم انبوه خصوصیات و مقادیری که می‌توان برای عناصر و کلاس‌ها اعمال کرد، برای کسی که قبلاً از آن فقط برای رنگ‌ها و اندازه‌های فونت استفاده می‌کرد، حیرت‌انگیز است. من از اینکه ابزارهای جدید زیادی در جعبه ابزارم دارم هیجان زده هستم و برای استفاده عاقلانه از آنها به چالش کشیده می شوم.

من امروز از اجرای برنامه‌ای که خودم ساخته بودم مانند یک کودک 5 ساله هیجان‌زده هستم و کلید اجرای آن برنامه کوچک، اما قدرتمند را در بالای این پست فشار می‌دهم. و من می دانم – و از این فکر لذت می برم – که هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری دارم.

من برای هر کسی که بعد از یک وقفه طولانی دوباره به دنبال کدنویسی است، دو توصیه دارم:

واقعا هیچ وقت دیر نیست
آنقدرها هم که به نظر می رسد دلهره آور نیست.

کد نویسی مبارک!

10 print “David is great!  ”;
20 goto 10
run
وارد حالت تمام صفحه شوید

از حالت تمام صفحه خارج شوید

این برنامه مهم 2 خطی و دستور ساده اولین چیزهایی بود که من در سال 1980 در رایانه تایپ کردم. مادربزرگم یک کامپیوتر PET Commodore را برای تابستان از مدرسه ای که در آن تدریس می کرد و در آن تابستان از خاله هایم قرض گرفته بود. به من 5 ساله یاد داد اصول اولیه کد نویسی در… خوب… BASIC. آنها در آن زمان نمی توانستند بدانند که پایه و اساس یک وسواس مادام العمر با منطق، تجزیه و تحلیل و حل مسئله را می گذارند.

در کلاس های 7 و 8، من حتی بیشتر در مورد BASIC در یک محیط رسمی یاد گرفتم: متغیرها و انواع متغیرها، حلقه ها، تصمیم گیری ها، و غیره. و تا این زمان کامپیوتر خانگی خود را برای تمرین داشتم. من همیشه وقتی با چالش جدیدی برای حل از طریق این فناوری پیشرفته مواجه می‌شوم، هیجان‌زده بودم. در دبیرستان، ما یاد گرفتیم که بازی های ساده ای مانند جلاد و کرپ ها را برنامه ریزی کنیم. به نظر می رسید هیچ چیز با این زبان ساده غیر ممکن نیست.

در دانشگاه، HTML را یاد گرفتم و بعداً به خودم CSS (نسخه 2) یاد دادم. من عاشق ساختن وب‌سایت‌های ساده برای مردم بودم و حتی با انجام این کار در کنار هم پول درآوردم. اما فناوری شروع به گسترش و پیشرفت کرد و – با یک کار تمام وقت در یک شرکت بیمه – من واقعاً زمان لازم برای ارتقاء مجموعه مهارت هایم را نداشتم و برنامه نویسی را پشت سر گذاشتم.

حدود 20 سال پس از شروع کارم در همان شرکت بیمه، با یک مشکل واقعی مواجه شدم: من تنها نگهبان و نگهدارنده یک مجموعه داده بزرگ و بسیار مهم بودم. من بیش از یک ماه به تعطیلات می رفتم و هیچ کس دیگری نبود که بتواند به روز رسانی های هفتگی را اجرا کند. رئیسم به من وظیفه داد که یک نفر را آموزش دهم، اما زمان کافی وجود نداشت. با دانستن این روند، برای یک راه حل به گوگل رفتم و، voila… VBA.

هر چه بیشتر از VBA در نقش خود به عنوان یک تحلیلگر گزارش استفاده کردم، بیشتر به آن وابسته شدم. نه تنها از نظر داده کاوی به من مهارت بسیار بیشتری داد، بلکه به من این امکان را داد که کارم را خیلی سریعتر انجام دهم. می بینم که در کد گم می شوم و آن را دوست دارم. در زندگیم بیشتر به این نیاز داشتم!

و بنابراین، من در پایان فاز 1 بوت کمپ مهندسی نرم افزار مدرسه Flatiron هستم! من کاملاً عاشق این برنامه هستم و تازه شروع به خراش دادن روی سطح کرده ام. با چنین شکاف طولانی در تجربه کدنویسی، من فقط از چند چیز شگفت زده شده ام:

  1. چقدر ثابت مانده است
  2. چقدر تغییر کرده است

من متحیر شدم که بسیاری از مفاهیم اساسی که جاوا اسکریپت را تشکیل می‌دهند، با مفاهیم پایه‌ای بر پایه 40 سال پیش یکسان هستند. یادگیری یک زبان کاملاً جدید در ابتدا بسیار دلهره آور به نظر می رسید. اما، از روز اول، مثل دوچرخه سواری بود. مطمئناً این دوچرخه جدیدتر با ویژگی‌های بیشتر بود، اما همان کارهای اولیه را انجام می‌داد و درک آن بسیار ساده بود.

تجربه من با HTML و CSS تا حدودی مشابه بود. من 20 سال پیش آشنایی زیادی با آنها داشتم و یادگیری مجدد آنها یک ضربه فوری بود! اما، به همان اندازه که اصول اولیه ثابت مانده است، تفاوت های عمده و بسیار مفیدی وجود دارد.

زمانی که من در ابتدا برنامه نویسی وب را یاد گرفتم، همه چیز را در HTML کدگذاری کردیم، از متن گرفته تا قالب بندی، تا موقعیت عناصر (کسی فریم ها را به خاطر می آورد؟). محتوای پویا تقریباً ناشناخته بود. CSS در حال ظهور بود، اما تمرکز اصلی آن قالب بندی عناصر متن بود. اگر انیمیشن می خواستید، بین تگ یا یادگیری Macromedia Flash یکی را انتخاب می کردید. با این حال، HTML تمام کارهای سنگین را انجام داد.

امروز از دیدن توزیع یکنواخت و سه طرفه وظایف بین HTML، CSS و جاوا اسکریپت به بهترین وجه شوکه شدم. با مدیریت HTML متن و ساختار متن، CSS که همه قالب‌بندی‌ها و موقعیت‌یابی را مدیریت می‌کند، و جاوا اسکریپت جادوی خود را بر روی هر یک از آنها برای تولید محتوای پویا، بدون ذکر تعامل با سرورها و فعال کردن برخی پردازش‌های اولیه داده، انجام می‌دهد، به نظر می‌رسد هر چیزی ممکن است. و ما فقط داریم فقط سطح را خراشید.

بزرگترین شگفتی من این بود که چقدر عملکرد در CSS وجود دارد. حجم انبوه خصوصیات و مقادیری که می‌توان برای عناصر و کلاس‌ها اعمال کرد، برای کسی که قبلاً از آن فقط برای رنگ‌ها و اندازه‌های فونت استفاده می‌کرد، حیرت‌انگیز است. من از اینکه ابزارهای جدید زیادی در جعبه ابزارم دارم هیجان زده هستم و برای استفاده عاقلانه از آنها به چالش کشیده می شوم.

من امروز از اجرای برنامه‌ای که خودم ساخته بودم مانند یک کودک 5 ساله هیجان‌زده هستم و کلید اجرای آن برنامه کوچک، اما قدرتمند را در بالای این پست فشار می‌دهم. و من می دانم – و از این فکر لذت می برم – که هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری دارم.

من برای هر کسی که بعد از یک وقفه طولانی دوباره به دنبال کدنویسی است، دو توصیه دارم:

  1. واقعا هیچ وقت دیر نیست
  2. آنقدرها هم که به نظر می رسد دلهره آور نیست.

کد نویسی مبارک!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا