برنامه نویسی

من توسط ThePrimeagen در یوتیوب کباب شده ام

من بازخوردهای جالب زیادی برای مقاله‌ام «آرام باش و فقط به چالش‌های برنامه‌نویسی نه بگو» دریافت کردم، اما هیچ‌کدام به اندازه کباب کردن زنده نبود ThePrimeagen در کانال یوتیوب خود

پاسخ ThePrimeagen به مقاله من

https://www.youtube.com/watch?v=kQPbuV-ZaVY

سه دوست مختلف درباره این ویدیو به من هشدار دادند، یکی از آنها ThePrimeagen را به این شکل به من معرفی کرد:

Primeagen یک مهندس است که کارهای چشمگیر در نتفلیکس انجام می دهد، او در جامعه Rust بسیار فعال است. همانطور که در ویدیو خواهید دید، او سبکی دارد که عده ای آن را دوست دارند و برخی از آن متنفرند.

به اندازه کافی منصفانه اما به سهم خودم، ویدیوی او را پیدا کردم کاملا لذت بخش.

برخی از مردم به من گفتند که سعی کنم ویدیو بسازم، اما من نپذیرفتم.
من فکر می کنم یک یوتیوبر بسیار لنگ خواهم بود.
من فقط آدمی هستم که در مورد چیزها حرف می نویسم.
اما ThePrimeagen است درخشان در آن.
این یک تجربه خنده دار باحال بود که ببینم مقاله من در زمان واقعی در YouTube زنده می شود.

پس از چنین ساخت و ساز هنرمندانه، من امیدوار بودم که او نه تنها با من موافق باشد.

و در واقع:

خوب، فقط تا بدانی. هی حدس بزن همه چی؟ این شخص فقط بهترین راه را برای رد شدن از بسیاری از مصاحبه های شغلی به شما ارائه داد. شاید این فرد آنقدرها به شغل نیاز نداشته باشد. و بنابراین می توانید به این صورت ادامه دهید: “چه کار می کنید؟ اوه شما مانند 93٪ شرکت های فناوری هستید و یک چالش برنامه نویسی دارید؟ LOL. متأسفم، من آنها را قبول ندارم. یک هش سینی در ذهن من باقی می گذارد. بنابراین. نه، متشکرم. هم به شغل شما و هم به فرآیند مصاحبه شما».

که خوب شروع شد.

افسوس که بیشتر یک سوء تفاهم است …

تا کنون، بدون خواندن چیز دیگری، برداشت فعلی من این است که این یکی از بدترین توصیه هایی است که تا به حال شنیده ام.
صحبت واقعی: به معنای واقعی کلمه توسط شرکت ها به شما گفته شده است که یک دست دادن مخفی وجود دارد. این شامل دانستن ساختارهای داده اولیه و نحوه اعمال آنها است. بنابراین می‌توانید برای ساعت‌های قد مطالعه کنید، در آن مهارت پیدا کنید، وارد شوید، دست دادن مخفیانه را انجام دهید و درست به درب بینش بروید. یا می توانید به هر شغل معقولی که وجود دارد، نه بگویید.
آیا این غیر منطقی است؟

پاسخ من خسته کننده خواهد بود: من با تمامش موافقم.

ما یک سوء تفاهم اساسی از چیست چالش کدنویسی منظور در زمینه مقاله من است. منظورم مصاحبه الگوریتمی نبود.

و سردرگمی تقصیر من است، من این اصطلاح را تعریف نکردم. همه چالش ها یکسان ایجاد نمی شوند، و این به شدت در نظرات مورد بحث قرار گرفت.

اتفاقی که افتاد این بود که من مقاله را بعد از اینکه دیدم دوستی وقت و روحیه زیادی را با چالش کدنویسی تلف کرده است، نوشتم. آن نوع:

ما یک شرکت برنامه پخش کننده موسیقی هستیم، بنابراین شما را به انجام یک برنامه پخش کننده موسیقی ساده با تخمین زمان دروغ 4 ساعت دعوت می کنیم و سپس کیفیت کد شما را بر اساس معیارهای ناشناخته ارزیابی می کنیم.

معیار استخدام خوب چیست؟

در کامنت های مقالات قبلی با تنبلی انواع چالش ها را خوب یا بد توصیف کرده ام.

صبر کن یعنی چی؟

در واقع یک تعریف واقعی از معیارهای استخدام خوب در ادبیات وجود دارد که من آن را به این شکل خلاصه می کنم.

یک معیار استخدام خوب باید مناسب، پایدار، واقع بینانه و بسیار واضح باشد.

به عنوان مثال، یک چالش الگوریتمی در نتفلیکس است

  • مرتبط زیرا نتفلیکس بسیاری از این کارها را انجام می دهد
  • پایدار زیرا اگر از افراد مختلف بپرسید که آیا یک نامزد در یک الگوریتم موفق می شود یا خیر، اکثراً موافق هستند
  • واقع بین زیرا زمان محدودی را می طلبد و برای شرکت و نامزد یکسان است. یادگیری ساختار داده ها و الگوریتم ها یک کار قابل انجام است
  • بسیار شفاف چون تقریباً شبیه یک مسئله ریاضی است.

بگذارید ببینیم چرا چالش‌های کدنویسی (آنهایی که در ذهن داشتم) در عوض بد هستند

  • ✅ چالش های کدنویسی هستند مرتبط به این معنا که برنامه موسیقی ساده شده پیوند واضحی با برنامه موسیقی واقعی که شرکت در حال ساخت است دارد.
  • ❌ چالش های کدنویسی هستند پایدار نیست، به این معنی که اگر شما ارائه دهید یکسان چالش کدنویسی برای شرکت‌های مختلف، یا حتی افراد مختلف در داخل شرکت‌ها، «از نظر من خوب به نظر می‌آیند»، «میزان کیفیت ما نیست (TM)» و هر چیزی بالاتر و پایین‌تر از آن را دریافت خواهید کرد. زیبایی کد شما در چشم بیننده است.
  • ❌ چالش های کدنویسی هستند واقع بینانه نیست برای کسی که خارج از تیم است (این همان معنی است). افراد داخل تیم که همه چیز را در مورد ساخت یک پخش کننده موسیقی می دانند و این چالش را طراحی کرده اند، می توانند به 42 روش مختلف از کار شما انتقاد کنند. اما حقیقت اینجاست که افرادی که در آنجا کار می‌کنند، وقتی شروع به کار کردند، از همه چیزهایی که امروز می‌دانند نمی‌دانستند. ما توسعه دهندگان یادگیرنده هستیم، ما را قضاوت نکنید زیرا همه چیز را در یک زمان مشخص نمی دانیم. پتانسیل ما را دریابید.
  • ❌ چالش های کدنویسی هستند خیلی واضح نیست. یکی از دلایلی که کاندیداها با چالش های کدنویسی بیش از حد مهندسی می کنند این است که الزامات آنها بسیار مبهم است. مطمئناً آنها ویژگی ها را توصیف می کنند، اما نه معیارها. کاندیداها نمی توانند بدانند که بر اساس کدام معیار مورد قضاوت قرار خواهند گرفت.

شرکت‌های IMHO می‌توانند بهتر از این‌که محموله‌ای ایده بد دیگران را تقدیم کنند، انجام دهند.

هدر دادن وقت خود و شرکت

وقتی تو می گی که نه همیشه به چیزی که برایت مهم است بگو آره به چیز دیگری

  • شما از زمان خود محافظت می کنید.
  • شما از روحیه خود محافظت می کنید.
  • شما از احترام خود محافظت می کنید

یک چیزی که به دلیل اینکه از دیدگاه نامزد می نوشتم به آن اشاره نکردم این است آنها همچنین زمان را برای شرکت تلف می کنند. این در اینجا برای نتفلیکس مرتبط نیست، زیرا حدس می‌زنم که تعداد زیادی نامزد با استعداد در آنجا درخواست می‌کنند.

اما بسیاری از شرکت های خوب پست هایی دارند که 3 ماه، 6 ماه خالی می مانند.

یک رویکرد شل و شفاف.

شما واقعاً حق دارید که نه بگویید

من در مورد دیدگاه شرکت صحبت کردم، اما به شما هشدار می دهم در برابر انجام این کار در مصاحبه دلیلی وجود دارد که من به شما پیشنهاد نکردم که بگویید:

شما شیوه های استخدام شرکت یک سینی هش در ذهن من باقی می گذارد. پس نه، ممنون برای هر دو شما شغل و شما فرآیند مصاحبه

در عوض من این را توصیه کردم:

من باید با شما شفاف باشد، من تجربیات بدی در گذشته با چالش های کدنویسی و من تصمیم گرفته اند از پذیرش آنها خودداری کنند.

تفاوت در اینجا این است که شما آنها را قضاوت نمی کنید و آنها را در حالت دفاعی قرار نمی دهید. شما در مورد نیازهای خود قاطعانه رفتار می کنید.

شرکت هایی که به خاطر بیان نیازهایتان از شما عصبانی خواهند شد

  1. اقلیت هستند
  2. گلوله طفره رفت

بنابراین من کاملاً بر تز اصلی خود می ایستم.

شما این حق را دارید که انتخاب کنید چه زمانی نه بگویید

در نهایت به شما گفتم که حق دارید نه بگویید، من به شما توصیه نکردم که همیشه نه بگویید.

اگر در شرکت رویایی خود درخواست می دهید، نه نگویید، زمان خود را سرمایه گذاری کنید.

اگر فقط 2 تا 3 شرکت در ماه دارید که با شما مصاحبه می کنند، گام بعدی شما ایجاد سرنخ بیشتر است، می توانید نه گفتن را به تعویق بیندازید.

از سوی دیگر، اگر هرگز از حق نه گفتن خود استفاده نکنید، این حق بسیار بی فایده است.

کاری که من انجام دادم این بود که وقتی با شرکت هایی مصاحبه کردم که اصلاً نمی خواستم با آنها کار کنم شروع به نه گفتن کردم. در ابتدا ناخوشایند بود، اما فشاری که در بالا توضیح داده شد را نداشتم. الان کاملا با آن احساس راحتی می کنم و می دانم که معمولا کار می کند. و لازم نیست نگران پیدا کردن کار من باشید.

بدون احساس سخت

حالا ThePrimeagen، اگر من را بخوانید، من واقعاً به ویدیوی شما خندیدم.

و حتی به من امید ساخت قسمت دوم را دادی.

استخدام خراب است.
اوه مرد، به این نگاه کن، موارد خوب زیادی وجود دارد.
به این نگاه کنید، ما قطعات زیادی در اینجا داریم.
بسیار خوب، برای امروز بیایید “آرام باشید و فقط به چالش های کدنویسی نه بگویید” را بخوانید.

این واقعا عالی خواهد بود.

من می توانم اولین سخنانم را، سه سال پیش، که این سریال را شروع کرد، توصیه کنم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا