دست به کار با ایندیانا جونز و حلقه بزرگ: بی آبروتر از ولفنشتاین

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
بازی های ماشینی واقعا میخواهد مطمئن شود مردم میدانند که ایندیانا جونز و دایره بزرگ یک تیرانداز اول شخص نیست. این نکته برای اولین بار در یک ویدیوی غواصی عمیق که قبل از اجرای بازی در یک رویداد پیش نمایش اخیر تماشا کردم، بیان شد. سپس، هنگام مصاحبه با جنس اندرسون، مدیر طراحی، موضوع دوباره مطرح شد. در حالی که ممکن است به نظر برسد استودیویی که نام خود را با سری غرق در خون Wolfenstein بر سر زبان ها انداخته است، تخصص خود را به IP دیگری برای مبارزه با نازی ها می برد، ایندیانا جونز و دایره بزرگ یک بازی بسیار متفاوت از بازی هایی است که MachineGames به آن می شناسند. دیدن کار استودیویی در خارج از چرخخانهاش شادابکننده است، اما فقدان تجربه گهگاه خود را آشکار میکند.
این استودیو آن را یک بازی ماجراجویی اول شخص می نامد که ممکن است تصاویری از Myst یا Firewatch را تداعی کند، اما در واقع بسیار نزدیکتر به یکی دیگر از سری های Bethesda: Dishonored است. تأثیر بهویژه در بخش اولی که بازی کردم، که با مقدمهای کوتاه و خطی در کالج مارشال آغاز شد، قبل از بردن ایندی به واتیکان برای یک مأموریت مخفیکاری، قوی است.
مسیر شما در این ماموریت بسته به نحوه برخورد با نگهبانان تغییر خواهد کرد. چه مخفیانه از کنار آنها بگذرید، چه با ضربه زدن به آنها از پشت با سلاح، آنها را ناک اوت کنید، چه شلیک کنید/مشت بزنید. کلیدهای مختلفی که پیدا میکنید راههای مختلفی را برای جابهجایی از یک بخش به بخش بعدی باز میکنند، در حالی که چشمان خود را برای نقاط بالا نگه دارید به شما این امکان را میدهد که از شلاق Indy به خوبی استفاده کنید. تقریباً به پیچیدگی Dunwall Dishonored طراحی نشده است، اما تاکیدی بر آزادی و اکتشاف وجود دارد که برای یک طرفدار همه جانبه سیم کارت مانند من واقعاً راضی کننده بود.
وقتی به بخشهای بازتر میرسیم، کاوشها بیشتر متمرکز میشوند، که چندین مورد در طول بازی وجود دارد. بعد از سطح واتیکان، من یک ماموریت دیگر در جیزه انجام دادم که شامل اهرام، ابوالهول بزرگ و یک جفت روستای اشغال شده توسط نازی ها بود. ماموریت اصلی داستان در اینجا، که شامل جمعآوری مجموعهای از مصنوعات پنهان شده در پشت پازلهای محیطی است، شما را به گشت و گذار در نقشه میبرد که بدون شک هر چند مرحله یکبار حواستان را با تلاشها و اسرار جانبی پرت خواهید کرد.
در این رویداد، MachineGames مسیر بهینهسازی شدهای را در این منطقه در اختیار ما قرار داد تا از زمان محدود خود حداکثر استفاده را ببریم، اما بدون هیچ جهتی، میتوانید ساعتها در Giza کاوش کنید، آن را با سرعت خود وارد کنید و تمام کلکسیونها و تجهیزات ارتقا را کشف کنید. به تنهایی
در این بخش، دوتاگونیست بازی، روزنامهنگار ایتالیایی، جینا لومباردی، که در طول بازی به عنوان همراه و همدم ایندی عمل میکند، حضور داشت. در حالی که بیشتر ماموریت را صرف کاوش انفرادی کردم، زمانی که با جینا گذراندم بدترین زمان بود. جینا از سندرم همراه نامرئی رنج می برد، به این معنی که می تواند در فضای باز درست در مقابل یک نازی ایستادگی کند و آنها او را نبینند.
با این حال، به محض اینکه ایندی را شناسایی کنند، ناگهان متوجه می شوند که او نیز آنجاست. در نبرد، جینا با دشمنان قرار می گیرد و به نوبت به آرامی یکدیگر را مشت می کند تا اینکه یکی از آنها پایین بیاید. وقتی جینا به یک دشمن مشت می زند، آنها به طور فیزیکی به ضربه مشت واکنش نشان می دهند، اما وقتی دشمن به جینا مشت می زند، مشت آنها درست از میان او می رود. او نه تنها گاهی اوقات نامرئی است، بلکه ظاهراً به طور متناوب غیر جسمانی است.
من انتظار دارم که برخی از این مشکلات تا زمان انتشار برطرف شود، اما هوش مصنوعی به ظاهر ضعیف باعث کاهش واقعی مبارزه می شود. مبارزات مشت به لطف حرکات نامنظم دشمنان و گهگاه از دست دادن انیمیشن های پانچ ناخوشایند هستند و بیش از چند لحظه بود که من تحت تأثیر یک مبارزه قرار نگرفتم. اندرسون به من میگوید که متوجه شدهاند که بازیکنان آزمایش کننده معمولاً بهجای رفتن با اسلحه (یا مشت) آتش بازی را انتخاب میکنند، زیرا این سبک بازی با فانتزی ایندیانا جونز سازگاری بیشتری دارد. من هم همین احساس را داشتم، اما همچنین متوجه شدم که از مبارزه اجتناب میکنم، زیرا چقدر درهم و برهم بود.
من بسیار متاسفم که به اشتراک بگذارم، حداقل در بازی هایی که بازی کردم، ضربه زدن به مردم با شلاق احساس خوبی ندارد. حتی تشخیص اینکه آیا گاهی اوقات به آنها ضربه زده اید یا نه، به دلیل واکنش کم آنها به آن، سخت است.
مدت زیادی از ورود به این بخش نگذشته بود که جینا برای انجام کارهای خودش از هم جدا شد و من راهی پیدا کردم که خودم را مبدل کنم تا نازی ها مرا نادیده بگیرند، و کل این تجربه چرخشی واقعاً مثبت داشت.
کارهای زیادی برای انجام دادن و دیدن در این سطح وجود داشت و من از خزیدن در اطراف مقبره های قدیمی غبارآلود به عنوان Indy لذت بردم و به دنبال سرنخ هایی برای کمک به درک بهتر داستان بودم. و اگر اینجا و آنجا به یک مصنوع مصر باستان برخورد کنم، خوب، بهتر است که در دست ایندی باشد تا نازیها.
اگر به انگیزه بهتری برای غارت آثار فرهنگی نیاز دارید، سیستم پیشرفت بر پایه کسب امتیاز ماجراجویی است. شما با کشتن دشمنان سطح خود را بالا نمی برید، بلکه با حل معماها و عکس گرفتن از مکان های تاریخی و افراد جالب توجه می کنید. ایندی بهجای یک فهرست جستجو و کدکس سنتی، مجلهای از عکسها، نقاشیها و سرنخها نگه میدارد که سفر او را ردیابی و فهرستبندی میکند. ترکیب خوبی از تم و مکانیک در اینجا وجود دارد که هم منحصر به فرد و هم مناسب برای یک بازی ایندیانا جونز است.
چیزی که من نتونستم ببینم و بیشتر کنجکاو هستم، لحظات بزرگ اکشن مجموعهای است. حرکت و مکانیک به خوبی برای ماموریتهای مخفی کاری و اکتشاف مناسب هستند، اما من نگران این هستم که چگونه صحنههای سینمایی شدیدتر مدیریت شوند. یکی از دلایلی که من نگران هستم این است که دوربین هرگز به یک دیدگاه متعهد نمی شود. در حالی که بیشتر اوقات اول شخص است، هر گونه مانتو کردن، کوهنوردی یا طناب زدن به صورت سوم شخص است. جابجایی به جلو و عقب آنچنان که میتوانست زیبا نیست، بنابراین من فقط میتوانم تصور کنم که اگر دائماً بین پرسپکتیوها به جلو و عقب جابهجا شوید، یک دنباله تعقیب و گریز چقدر ناخوشایند خواهد بود.
با این اوصاف، غواصی فوقالذکر یک سکانس را نشان میدهد که در آن ایندی و جینا در یک مقبره گیر افتادهاند، در حالی که سقف میخدار شروع به پایین آمدن روی آنها میکند (کلاسیک) و ایندی مجبور است برای یافتن راه خروجی، دیواری را باز کند. در ارائه عالی به نظر می رسید، اما من مطمئن نیستم که واقعاً چه احساسی در بازی دارد.
Indiana Jones and the Great Circle بازی ای نیست که انتظارش را داشتم و از آنچه توسعه دهندگان به من می گویند، من تنها نیستم. پیشبینی میکردم ترکیبی از اکشنهای سبک MachineGames با اکتان بالا و سطوح خطی سبک Uncharted با بودجهی کلان باشد، اما چیزی که بازی کردم بسیار بیشتر بر روی مخفی کاری و کاوش متمرکز بود. به نظر می رسد که این برای بهترین است، زیرا آنچه من بازی کردم نشان دهنده بهتری از ایندی نسبت به آنچه تصور می کردم بود. بهعنوان یکی از طرفداران بزرگ فیلمها، مطمئنتر از همیشه هستم که از این تجربه لذت خواهم برد، حتی اگر تمام بخشهای آن به اندازهای که میتوانند قوی نباشند.
ایندیانا جونز و دایره بزرگ از Machinegames بین Raiders of the Lost Ark و The Last Crusade می گذرد. هنگامی که یک مصنوع از مراقبت ایندی به سرقت می رود، او مسیر را به سمت واتیکان دنبال می کند – جایی که شروع به کشف یک راز بسیار بزرگتر می کند.
بازی های ماشینی واقعا میخواهد مطمئن شود مردم میدانند که ایندیانا جونز و دایره بزرگ یک تیرانداز اول شخص نیست. این نکته برای اولین بار در یک ویدیوی غواصی عمیق که قبل از اجرای بازی در یک رویداد پیش نمایش اخیر تماشا کردم، بیان شد. سپس، هنگام مصاحبه با جنس اندرسون، مدیر طراحی، موضوع دوباره مطرح شد. در حالی که ممکن است به نظر برسد استودیویی که نام خود را با سری غرق در خون Wolfenstein بر سر زبان ها انداخته است، تخصص خود را به IP دیگری برای مبارزه با نازی ها می برد، ایندیانا جونز و دایره بزرگ یک بازی بسیار متفاوت از بازی هایی است که MachineGames به آن می شناسند. دیدن کار استودیویی در خارج از چرخخانهاش شادابکننده است، اما فقدان تجربه گهگاه خود را آشکار میکند.
این استودیو آن را یک بازی ماجراجویی اول شخص می نامد که ممکن است تصاویری از Myst یا Firewatch را تداعی کند، اما در واقع بسیار نزدیکتر به یکی دیگر از سری های Bethesda: Dishonored است. تأثیر بهویژه در بخش اولی که بازی کردم، که با مقدمهای کوتاه و خطی در کالج مارشال آغاز شد، قبل از بردن ایندی به واتیکان برای یک مأموریت مخفیکاری، قوی است.
مسیر شما در این ماموریت بسته به نحوه برخورد با نگهبانان تغییر خواهد کرد. چه مخفیانه از کنار آنها بگذرید، چه با ضربه زدن به آنها از پشت با سلاح، آنها را ناک اوت کنید، چه شلیک کنید/مشت بزنید. کلیدهای مختلفی که پیدا میکنید راههای مختلفی را برای جابهجایی از یک بخش به بخش بعدی باز میکنند، در حالی که چشمان خود را برای نقاط بالا نگه دارید به شما این امکان را میدهد که از شلاق Indy به خوبی استفاده کنید. تقریباً به پیچیدگی Dunwall Dishonored طراحی نشده است، اما تاکیدی بر آزادی و اکتشاف وجود دارد که برای یک طرفدار همه جانبه سیم کارت مانند من واقعاً راضی کننده بود.
وقتی به بخشهای بازتر میرسیم، کاوشها بیشتر متمرکز میشوند، که چندین مورد در طول بازی وجود دارد. بعد از سطح واتیکان، من یک ماموریت دیگر در جیزه انجام دادم که شامل اهرام، ابوالهول بزرگ و یک جفت روستای اشغال شده توسط نازی ها بود. ماموریت اصلی داستان در اینجا، که شامل جمعآوری مجموعهای از مصنوعات پنهان شده در پشت پازلهای محیطی است، شما را به گشت و گذار در نقشه میبرد که بدون شک هر چند مرحله یکبار حواستان را با تلاشها و اسرار جانبی پرت خواهید کرد.
در این رویداد، MachineGames مسیر بهینهسازی شدهای را در این منطقه در اختیار ما قرار داد تا از زمان محدود خود حداکثر استفاده را ببریم، اما بدون هیچ جهتی، میتوانید ساعتها در Giza کاوش کنید، آن را با سرعت خود وارد کنید و تمام کلکسیونها و تجهیزات ارتقا را کشف کنید. به تنهایی
در این بخش، دوتاگونیست بازی، روزنامهنگار ایتالیایی، جینا لومباردی، که در طول بازی به عنوان همراه و همدم ایندی عمل میکند، حضور داشت. در حالی که بیشتر ماموریت را صرف کاوش انفرادی کردم، زمانی که با جینا گذراندم بدترین زمان بود. جینا از سندرم همراه نامرئی رنج می برد، به این معنی که می تواند در فضای باز درست در مقابل یک نازی ایستادگی کند و آنها او را نبینند.
با این حال، به محض اینکه ایندی را شناسایی کنند، ناگهان متوجه می شوند که او نیز آنجاست. در نبرد، جینا با دشمنان قرار می گیرد و به نوبت به آرامی یکدیگر را مشت می کند تا اینکه یکی از آنها پایین بیاید. وقتی جینا به یک دشمن مشت می زند، آنها به طور فیزیکی به ضربه مشت واکنش نشان می دهند، اما وقتی دشمن به جینا مشت می زند، مشت آنها درست از میان او می رود. او نه تنها گاهی اوقات نامرئی است، بلکه ظاهراً به طور متناوب غیر جسمانی است.
من انتظار دارم که برخی از این مشکلات تا زمان انتشار برطرف شود، اما هوش مصنوعی به ظاهر ضعیف باعث کاهش واقعی مبارزه می شود. مبارزات مشت به لطف حرکات نامنظم دشمنان و گهگاه از دست دادن انیمیشن های پانچ ناخوشایند هستند و بیش از چند لحظه بود که من تحت تأثیر یک مبارزه قرار نگرفتم. اندرسون به من میگوید که متوجه شدهاند که بازیکنان آزمایش کننده معمولاً بهجای رفتن با اسلحه (یا مشت) آتش بازی را انتخاب میکنند، زیرا این سبک بازی با فانتزی ایندیانا جونز سازگاری بیشتری دارد. من هم همین احساس را داشتم، اما همچنین متوجه شدم که از مبارزه اجتناب میکنم، زیرا چقدر درهم و برهم بود.
من بسیار متاسفم که به اشتراک بگذارم، حداقل در بازی هایی که بازی کردم، ضربه زدن به مردم با شلاق احساس خوبی ندارد. حتی تشخیص اینکه آیا گاهی اوقات به آنها ضربه زده اید یا نه، به دلیل واکنش کم آنها به آن، سخت است.
مدت زیادی از ورود به این بخش نگذشته بود که جینا برای انجام کارهای خودش از هم جدا شد و من راهی پیدا کردم که خودم را مبدل کنم تا نازی ها مرا نادیده بگیرند، و کل این تجربه چرخشی واقعاً مثبت داشت.
کارهای زیادی برای انجام دادن و دیدن در این سطح وجود داشت و من از خزیدن در اطراف مقبره های قدیمی غبارآلود به عنوان Indy لذت بردم و به دنبال سرنخ هایی برای کمک به درک بهتر داستان بودم. و اگر اینجا و آنجا به یک مصنوع مصر باستان برخورد کنم، خوب، بهتر است که در دست ایندی باشد تا نازیها.
اگر به انگیزه بهتری برای غارت آثار فرهنگی نیاز دارید، سیستم پیشرفت بر پایه کسب امتیاز ماجراجویی است. شما با کشتن دشمنان سطح خود را بالا نمی برید، بلکه با حل معماها و عکس گرفتن از مکان های تاریخی و افراد جالب توجه می کنید. ایندی بهجای یک فهرست جستجو و کدکس سنتی، مجلهای از عکسها، نقاشیها و سرنخها نگه میدارد که سفر او را ردیابی و فهرستبندی میکند. ترکیب خوبی از تم و مکانیک در اینجا وجود دارد که هم منحصر به فرد و هم مناسب برای یک بازی ایندیانا جونز است.
چیزی که من نتونستم ببینم و بیشتر کنجکاو هستم، لحظات بزرگ اکشن مجموعهای است. حرکت و مکانیک به خوبی برای ماموریتهای مخفی کاری و اکتشاف مناسب هستند، اما من نگران این هستم که چگونه صحنههای سینمایی شدیدتر مدیریت شوند. یکی از دلایلی که من نگران هستم این است که دوربین هرگز به یک دیدگاه متعهد نمی شود. در حالی که بیشتر اوقات اول شخص است، هر گونه مانتو کردن، کوهنوردی یا طناب زدن به صورت سوم شخص است. جابجایی به جلو و عقب آنچنان که میتوانست زیبا نیست، بنابراین من فقط میتوانم تصور کنم که اگر دائماً بین پرسپکتیوها به جلو و عقب جابهجا شوید، یک دنباله تعقیب و گریز چقدر ناخوشایند خواهد بود.
با این اوصاف، غواصی فوقالذکر یک سکانس را نشان میدهد که در آن ایندی و جینا در یک مقبره گیر افتادهاند، در حالی که سقف میخدار شروع به پایین آمدن روی آنها میکند (کلاسیک) و ایندی مجبور است برای یافتن راه خروجی، دیواری را باز کند. در ارائه عالی به نظر می رسید، اما من مطمئن نیستم که واقعاً چه احساسی در بازی دارد.
Indiana Jones and the Great Circle بازی ای نیست که انتظارش را داشتم و از آنچه توسعه دهندگان به من می گویند، من تنها نیستم. پیشبینی میکردم ترکیبی از اکشنهای سبک MachineGames با اکتان بالا و سطوح خطی سبک Uncharted با بودجهی کلان باشد، اما چیزی که بازی کردم بسیار بیشتر بر روی مخفی کاری و کاوش متمرکز بود. به نظر می رسد که این برای بهترین است، زیرا آنچه من بازی کردم نشان دهنده بهتری از ایندی نسبت به آنچه تصور می کردم بود. بهعنوان یکی از طرفداران بزرگ فیلمها، مطمئنتر از همیشه هستم که از این تجربه لذت خواهم برد، حتی اگر تمام بخشهای آن به اندازهای که میتوانند قوی نباشند.

ایندیانا جونز و دایره بزرگ از Machinegames بین Raiders of the Lost Ark و The Last Crusade می گذرد. هنگامی که یک مصنوع از مراقبت ایندی به سرقت می رود، او مسیر را به سمت واتیکان دنبال می کند – جایی که شروع به کشف یک راز بسیار بزرگتر می کند.