آیا پوکمون برای همیشه خراب می شود؟

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
من مشکل پوکمون دارم راستش را بخواهید از حدود هشت سالگی من ادامه داشته است. من مدت زیادی Pokemon Silver بازی کردم و ساعت داخلی خراب شد. سپس من همین کار را برای Sapphire انجام دادم. من احتمالاً برای Emerald هم این کار را میکردم، اگر نسخهی من یک نسخه jarg نبود که در بازاری در هنگ کنگ پیدا کردم که هر بار که کنسول خود را خاموش میکردید، پیشرفت شما را حذف میکرد. بله، من همچنان با وجود این نقص بازی را کامل کردم.
حالا که بالغ شده ام، مشکل دیگری دارم. من صدها ساعت را برای Sword & Shield به لطف صحنه رقابتی هیجان انگیزش وقت گذاشتم، اگر به هر نحوی قابل پخش بود، در Scarlet & Violet هم همین کار را می کردم. من هزاران ساعت را نمیزنم و ساعتهای داخلی دیگر چیزی نیستند (یا آنقدر بزرگ هستند که هیچکس به آنها برخورد نکرده است)، اما من هنوز عاشق بازیها هستم.
با این حال، در طول هفته گذشته تغییر کرده است. افشای اطلاعات اخیر درک من را از پوکمون تغییر داده است. من آنها را خواندم و به همان اندازه علاقه مند و منزجر شدم. روابط پوکمون/انسان بسیار مورد توجه است، اما تمثیلهای اسطورهای افزودهای عالی به فرهنگ پوکمون هستند. آنها احساس میکنند که مستقیماً از افسانههای ژاپنی یا اسکاندیناوی، داستانهای یوکای و خدایان که برای پوکمون تغییر کاربری دادهاند، حذف شدهاند.
کارتهای جدید Pokemon Surging Sparks باعث شدند من احساس ناراحتی کنم
فکر میکردم میتوانم آنها را تقسیم کنم، این داستانهای غیر متعارف را در گوشهای از مغزم بگذارم، در را قفل کنم و کلید را دور بریزم. فکر میکردم این کار را به خوبی انجام میدهم، تا اینکه تعدادی از کارتهای جدید Pokemon TCG را دیدم.
در حالی که دورانت وصل کننده در جامعه غوغا می کند، برخی از موارد کمیاب قاتل هستند که به طور خاص من را هدف قرار داده اند. Phanpy به همان اندازه دوست داشتنی است که بامزه ترین پوکمون شایسته آن است و بال های کرومی Skarmory در کارت تمام هنری شیک به نظر می رسند.
همه ما می دانیم که کارت مخصوص یاس که در آن ساندویچ می خورد، گران ترین کارت در مجموعه خواهد بود.
با این حال، همانطور که در لیست کارت های Surging Sparks ورق می زدم، از Slakoth ترسیدم. این بوی خوابآلود فقط روی علفها استراحت میکند، اما ذهن من فوراً به داستانهای لو رفته پیرامون «مون» پرید. داستان شکنجه، مرگ، و روابط انسان/پوکمون از آن گوشه مغزم بیرون خزید و درست به خط مقدم ذهنم رسید. این کارت مستحق چنین رفتاری نبود. او فقط یک مرد لیل است! اما من نمی توانم تنبلی را از داستان پس زمینه وحشتناکش جدا کنم.
من دیگر نمی توانم به پوکمون به یک شکل نگاه کنم
راستش را بگویم، دیگر نمی توانم به اسلاکوت به همین شکل نگاه کنم. نه Octillery، اگرچه من به عنوان قربانی به جای مجرم بیشتر برای چیز تانک-اختاپوس متاسفم. Typhlosion، علیرغم اینکه بهترین پوکمون استارتی است که تا به حال طراحی شده است، به نوعی از نفرین فرار می کند. نمیدانم به این دلیل است که میتوانم ایده سینداکیل را از داستان شکل تکاملیافتهاش جدا کنم یا فقط به این دلیل است که بیشتر از بقیه برای «مون» نوستالژی دارم، اما مغز مغز هنوز تأثیری نداشته است.
این من را برای آینده نگران کرده است. من کاملاً قصد بازی Pokemon Legends: ZA را دارم، اما اگر با Slaking یا Octillery روبرو شوم چه کار خواهم کرد؟ Typhlosion، خوشبختانه، بعید است که در آخرین بازی Legends شروع کننده باشد، اما یک Cyndaquil وحشی می تواند من را وارد یک مارپیچ مشابه کند.
من به طور مرتب از Vigoroth در حالت PvP Pokemon Go، Go Battle League استفاده می کنم. مطمئن نیستم که بتوانم در چشمان معتمد براق خود در هنگام بازی بادی اسلمینگ، به چشمانم نگاه کنم و بدانم که هموطنانش با یک زن فقیر چه کردند. من مطمئن هستم که این موضوع به او درسی در مورد شکنجه نکردن پوکمون داد، اما عواقب ویرانگری را در پی داشت.
آیا این فقط زندگی است؟ آیا باید هر بار که با یکی از پوکمونهای درگیر تا ابد مواجه میشویم، این داستانهای وحشتناک را به خاطر بسپاریم؟
فقط زمان مشخص خواهد کرد. شاید دفعه بعد که Octillery SIR در TCG دریافت می کند، همه ما ادامه دهیم و این داستان های وحشتناک را با خنده و شوخی بپذیریم. شاید پوکمون از نمایش این پوکمونها، مانند سالهای متمادی با Kadabra، دست بکشد؟ در هر صورت، پوکمون ها هرگز مثل قبل نخواهند بود.
بعدی اعلامیه Gigantamax Pokemon Go یک ضربه به دندان برای بازیکنان وفادار است Pokemon Go باید Max Soup را در اسرع وقت اضافه کند.
من مشکل پوکمون دارم راستش را بخواهید از حدود هشت سالگی من ادامه داشته است. من مدت زیادی Pokemon Silver بازی کردم و ساعت داخلی خراب شد. سپس من همین کار را برای Sapphire انجام دادم. من احتمالاً برای Emerald هم این کار را میکردم، اگر نسخهی من یک نسخه jarg نبود که در بازاری در هنگ کنگ پیدا کردم که هر بار که کنسول خود را خاموش میکردید، پیشرفت شما را حذف میکرد. بله، من همچنان با وجود این نقص بازی را کامل کردم.
حالا که بالغ شده ام، مشکل دیگری دارم. من صدها ساعت را برای Sword & Shield به لطف صحنه رقابتی هیجان انگیزش وقت گذاشتم، اگر به هر نحوی قابل پخش بود، در Scarlet & Violet هم همین کار را می کردم. من هزاران ساعت را نمیزنم و ساعتهای داخلی دیگر چیزی نیستند (یا آنقدر بزرگ هستند که هیچکس به آنها برخورد نکرده است)، اما من هنوز عاشق بازیها هستم.
با این حال، در طول هفته گذشته تغییر کرده است. افشای اطلاعات اخیر درک من را از پوکمون تغییر داده است. من آنها را خواندم و به همان اندازه علاقه مند و منزجر شدم. روابط پوکمون/انسان بسیار مورد توجه است، اما تمثیلهای اسطورهای افزودهای عالی به فرهنگ پوکمون هستند. آنها احساس میکنند که مستقیماً از افسانههای ژاپنی یا اسکاندیناوی، داستانهای یوکای و خدایان که برای پوکمون تغییر کاربری دادهاند، حذف شدهاند.
کارتهای جدید Pokemon Surging Sparks باعث شدند من احساس ناراحتی کنم
فکر میکردم میتوانم آنها را تقسیم کنم، این داستانهای غیر متعارف را در گوشهای از مغزم بگذارم، در را قفل کنم و کلید را دور بریزم. فکر میکردم این کار را به خوبی انجام میدهم، تا اینکه تعدادی از کارتهای جدید Pokemon TCG را دیدم.
در حالی که دورانت وصل کننده در جامعه غوغا می کند، برخی از موارد کمیاب قاتل هستند که به طور خاص من را هدف قرار داده اند. Phanpy به همان اندازه دوست داشتنی است که بامزه ترین پوکمون شایسته آن است و بال های کرومی Skarmory در کارت تمام هنری شیک به نظر می رسند.
همه ما می دانیم که کارت مخصوص یاس که در آن ساندویچ می خورد، گران ترین کارت در مجموعه خواهد بود.
با این حال، همانطور که در لیست کارت های Surging Sparks ورق می زدم، از Slakoth ترسیدم. این بوی خوابآلود فقط روی علفها استراحت میکند، اما ذهن من فوراً به داستانهای لو رفته پیرامون «مون» پرید. داستان شکنجه، مرگ، و روابط انسان/پوکمون از آن گوشه مغزم بیرون خزید و درست به خط مقدم ذهنم رسید. این کارت مستحق چنین رفتاری نبود. او فقط یک مرد لیل است! اما من نمی توانم تنبلی را از داستان پس زمینه وحشتناکش جدا کنم.
من دیگر نمی توانم به پوکمون به یک شکل نگاه کنم
راستش را بگویم، دیگر نمی توانم به اسلاکوت به همین شکل نگاه کنم. نه Octillery، اگرچه من به عنوان قربانی به جای مجرم بیشتر برای چیز تانک-اختاپوس متاسفم. Typhlosion، علیرغم اینکه بهترین پوکمون استارتی است که تا به حال طراحی شده است، به نوعی از نفرین فرار می کند. نمیدانم به این دلیل است که میتوانم ایده سینداکیل را از داستان شکل تکاملیافتهاش جدا کنم یا فقط به این دلیل است که بیشتر از بقیه برای «مون» نوستالژی دارم، اما مغز مغز هنوز تأثیری نداشته است.
این من را برای آینده نگران کرده است. من کاملاً قصد بازی Pokemon Legends: ZA را دارم، اما اگر با Slaking یا Octillery روبرو شوم چه کار خواهم کرد؟ Typhlosion، خوشبختانه، بعید است که در آخرین بازی Legends شروع کننده باشد، اما یک Cyndaquil وحشی می تواند من را وارد یک مارپیچ مشابه کند.
من به طور مرتب از Vigoroth در حالت PvP Pokemon Go، Go Battle League استفاده می کنم. مطمئن نیستم که بتوانم در چشمان معتمد براق خود در هنگام بازی بادی اسلمینگ، به چشمانم نگاه کنم و بدانم که هموطنانش با یک زن فقیر چه کردند. من مطمئن هستم که این موضوع به او درسی در مورد شکنجه نکردن پوکمون داد، اما عواقب ویرانگری را در پی داشت.
آیا این فقط زندگی است؟ آیا باید هر بار که با یکی از پوکمونهای درگیر تا ابد مواجه میشویم، این داستانهای وحشتناک را به خاطر بسپاریم؟
فقط زمان مشخص خواهد کرد. شاید دفعه بعد که Octillery SIR در TCG دریافت می کند، همه ما ادامه دهیم و این داستان های وحشتناک را با خنده و شوخی بپذیریم. شاید پوکمون از نمایش این پوکمونها، مانند سالهای متمادی با Kadabra، دست بکشد؟ در هر صورت، پوکمون ها هرگز مثل قبل نخواهند بود.

بعدی
اعلامیه Gigantamax Pokemon Go یک ضربه به دندان برای بازیکنان وفادار است
Pokemon Go باید Max Soup را در اسرع وقت اضافه کند.