یادگیری باید سرگرم کننده باشد – چگونه یاد بگیرم

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
سلام 👋 من خوان هستم و اخیراً با سوالی مواجه شده ام که به روش های مختلف تکرار نمی شود. چرا یاد نمی گیریم؟ چگونه یاد بگیریم؟ چگونه یاد بگیرم؟ این بازتابی است از جایی که میخواهم نحوه یادگیری و چرایی آن را به اشتراک بگذارم. پس اگر علاقه دارید به خواندن ادامه دهید👇
چرا 🤔
روز دیگر متوجه شدم که با شریکم دعوا می کنم. با هم حرف زدیم و من رفتم قدم بزنم تا فکر کنم. وقتی داشتم راه میرفتم این سوال به ذهنم خطور کرد. چرا همیشه بر سر یک چیز بحث می کنم؟ چرا یاد نمیگیرم؟ چگونه یاد بگیریم؟ من شروع به تعجب کردم، و صادقانه بگویم، تنها پاسخی که می توانم برای این سوال پیدا کنم این بود که … چون درد دارد.
یادگیری همیشه صدمه می زند 🤕
یادم می آید زمانی که شروع به یادگیری نواختن پیانو کردم. خیلی هیجان زده بودم. به دلایلی، اکثر اوقات، این ایده فوق العاده را در ذهنم دارم که در آن تصور می کنم در اولین تلاش فوق العاده هستم. اما در نهایت، همیشه به من ضربه می زند. تقریبا غیرممکن است که در اولین تلاش خوب باشیم یا حداقل آنقدر که می خواهیم خوب باشیم. اگر بخواهم حس را با هم مقایسه کنم، می گویم مثل زمانی است که از کسی خوشت می آید و احساساتت متقابل نیست. مایوس کننده است؛ شما را نابود می کند
چگونه به راه خود ادامه دهیم؟ 🚶♂️
اگر این نتیجهگیری را بپذیریم که یادگیری همیشه آسیب میزند، چگونه ممکن است چیزهایی وجود داشته باشد که یاد میگیریم و چیزهایی که به نظر نمیرسد قابل درک یا دستیابی باشند؟ این فکر دوم من بود. چند روز بعد، به من رسید – به این دلیل که چیزهایی وجود دارند که ارزشش را دارند و برخی دیگر که ارزشش را ندارند.
فرض کنید من درمان بیماری را دارم که سالها شما را عذاب میدهد، اما درمان باعث میشود تا ماهها درد بدتری را تحمل کنید. آیا آن را می گیرید؟ می گویم بله، اما قبل از پاسخ دادن باید کمی فکر می کردم. حدس میزنم در زندگی هم همین اتفاق میافتد. گاهی اوقات چیزهایی وجود دارند که ارزش تحمل کردن را دارند فقط به این دلیل که برای آنچه در انتهای خط قرار دارد ارزش بیشتری قائل هستیم.
در انتهای خط چیست؟ 🏁
اما اکنون یک سوال دیگر وجود دارد (بله، یک سوال دیگر). چه چیزی در انتهای خط وجود دارد و چرا برخی از ما برای آن ارزش زیادی قائل هستیم؟
زمانی که من نواختن پیانو را یاد می گرفتم، سخت بود، سخت تر از بسیاری از کارهایی که قبلا انجام داده ام. خنده دار است زیرا کارهایی انجام داده ام که اکثر مردم می گویند پیچیده تر است. من در برابر چاقی پیروز شدم و به هیکلی رسیدم که بیشتر ما می خواهیم. من انگلیسی، مقداری ژاپنی یاد گرفتم و در چند سال اخیر تقریباً هر روز چیزهای جدیدی یاد میگیرم. من با مرگ و ناهنجاری های اجتماعی خود روبرو شده ام. اینها واقعاً چیزهای سختی هستند که به برنامه ریزی، نظم و انضباط و تلاش زیادی نیاز دارند.
اما بیشتر اوقات، چیزی بزرگتر در انتهای خط وجود داشت. یادگیری نواختن پیانو، حل مکعب روبیک در کمتر از 15 ثانیه یا برنامه با انگیزه یک ایده آل، یک رویا یا حتی سرگرم کننده بود. ناامیدی با آنچه در پایان بود پیشی گرفت.
میدانم که وقتی آن را در قالب کلمات بیان میکنیم، ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما همانطور که به خواندن ادامه میدهید، متوجه میشوید که چگونه این مفهوم را وقتی مجبور به یادگیری هستیم، چه از روی تجربه یا به دلیل هدف، تحقیر میکنیم.
پس از تجزیه و تحلیل همه این نکات، متوجه شدم که در تمام چیزهای سختی که فتح کرده ام، همیشه همین الگو را تکرار می کنم.
وقتی داشتم برنامهنویسی را یاد میگرفتم، یک سری چیزها در انتهای خط وجود داشت. من به پول نیاز داشتم، میخواستم چیزهایی از خودم بسازم، دوستانم توسعهدهنده بودند و من رویایی داشتم. من هرگز فراموش نخواهم کرد که چگونه یادگیری ژاپنی را شروع کردم. من نمی خواستم، اما می دانید چه می خواستم؟ برای اینکه ثابت کنم مادرم اشتباه می کند. او به من گفت که نمی توانم این کار را انجام دهم، برای من خیلی سخت است و من این کار را ترک خواهم کرد. سورپرایز، سورپرایز، آخر سال است و من بهترین دانش آموز در کل دوره هستم.
بنابراین، اگر میخواهید چیزی یاد بگیرید و نمیدانید چرا یاد نمیگیرید یا با این روند پیش نمیروید، از خود بپرسید که در آخر خط چیست؟
چگونه این کار را انجام دهم 🎉
خوب، ما یک پیاده روی زیبا در مورد گذشته و آسیب های دوران کودکی من داشتیم. حالا می توانیم در مورد اینکه چگونه این کار را انجام می دهم صحبت کنیم. شایان ذکر است که آنچه اکنون می خواهم توضیح دهم مواردی است که متوجه شدم ناخودآگاه و بدون جستجوی آنها انجام می دهم. اما آنها در هر مهارتی که من به دست آورده ام ظاهر می شوند.
خودت را احاطه کن 🌍
اگر وقتی سعی میکردم پیانو یاد بگیرم به تلفن من نگاه میکردید، میدیدید که کل فید یوتیوب من این بود: «چگونه پیانو سریعتر یاد بگیریم»، «نحوه خواندن نتهای موسیقی»، «آکوردهای پایه پیانو»، و به زودی. اگر آن موقع با من صحبت می کردید، برایتان توضیح می دادم که چگونه ساعت ها را صرف تمرین کردم.
من پیانویم را در دفترم، جلوی میزم داشتم، بنابراین هر بار که نگاهم را از آن دور می کردم، آنجا بود که پیانویم مرا صدا می زد. خودم را مجبور کردم که در آن وسواس داشته باشم و همیشه به آن فکر کنم. شروع به شرکت در کلاس ها کردم و هر آخر هفته ساعت ها تمرین می کردم.
وقتی می گویم خودت را احاطه کن، منظورم همین است. به خودتان این راحتی را بدهید که همیشه به چیزی فکر کنید که می خواهید فتح کنید.
فرآیند را سرگرم کننده کنید⛷️
بسیاری از ما به این نتیجه می رسیم که یادگیری یا فتح چیزی باید سخت یا وحشتناک باشد. چرا؟
زمانی که حل مکعب روبیک را یاد می گرفتم، مجبور بودم ساعت ها تمرین کنم. بنابراین هر بار که باید تمرین را شروع می کردم، یک لیست پخش جدید برای گوش دادن یا یک پادکست جالب برای شنیدن داشتم. بنابراین، از این طریق، تمرین خنده دارتر و سرگرم کننده تر بود.
اما احتمالاً بهترین راه برای یادگیری چیزهای جدید، ترکیب این چیز جدید با برخی از علایق دیگرتان است. به عنوان مثال، اکنون دوست دختر من در تلاش است یاد بگیرد که چگونه لوگوهای بهتری ایجاد کند. او باید خیلی تمرین کند. او عاشق عکاسی و شبکه های اجتماعی است. در واقع، او همچنین در تلاش است تا مدیر جامعه شود. بنابراین من به او پیشنهاد کردم که این سه چیز را با هم ترکیب کند و یادگیری همه آنها را به یک فرآیند خنده دار تر و آسان تر تبدیل کند.
او چگونه می تواند آن را ترکیب کند؟ گفتم از چیزهایی که وقتی در خیابان راه میرویم توجه شما را جلب میکند عکس بگیرید، با آن لوگو بسازید و در شبکههای اجتماعی آپلود کنید و وانمود کنید که مشتری خودتان است که باید مدیریت کنید.
احتمالا الان می گویید در این صورت کار آسانی است و نمی توانید مهارت جدید خود را با مجموعه فعلی خود ترکیب کنید. من به شدت مخالفم؛ شما باید خارج از چارچوب فکر کنید. مثال دیگر زمانی است که من در حال یادگیری تجارت بودم (من تجارت را دوست ندارم، خیلی استرس زا است، من ذهنیت یا شخصیت را ندارم). من همچنین در حال یادگیری برنامه نویسی بودم، بنابراین تصمیم گرفتم وارد دنیایی شوم که قبلاً هرگز از آن بازدید نکرده بودم: تجارت ربات ها با پایتون و کریپتوها. من سه چیز جدید یاد گرفتم به دنبال یکی.
به هر حال، شما می توانید یک پروژه را برای یادگیری شروع کنید، و این به این معنی نیست که باید آن را به پایان برسانید. من می بینم که یک سری از مردم استرس دارند زیرا پروژه ای را برای یادگیری شروع کرده اند و به پایان نرسانده اند. چرا؟ یاد گرفتی؟ اگر پاسخ مثبت است، عالی است، شما این کار را کردید. حرکت کن.
آخرین اما نه کم اهمیت، خود را بشناسید. برای من، یادگیری چیزی آسان تر است اگر بتوانم آن را به یک فرآیند مکانیکی تبدیل کنم که بتوانم آن را بارها و بارها خرد و تکرار کنم. اما شاید شما خلاق تر باشید و از یادگیری در حین ایجاد چیز جدید لذت ببرید. به این موارد توجه کنید و سعی کنید هر آنچه را که می خواهید یاد بگیرید، با آن سازگار کنید.
رقابت را پیدا کنید 🏎️
این توصیه برای همه نیست، بلکه فقط برای کسانی مانند من است که انگیزه دانستن این موضوع را دوست دارند که کسی بهتر از شما کار می کند.
وقتی داشتم یاد می گرفتم که چگونه مکعب روبیک را حل کنم، پسری در مدرسه من کوچکتر از من بود که سریعتر این کار را انجام داد. اومدم ازش دلخور باشم این یک انگیزه عالی بود. نمی توانستم به پیروزی مقابل او فکر نکنم، بنابراین تمرین کردم و تمرین کردم و تمرین کردم تا جایی که آنقدر سریع بودم که راهی برای پیروزی او وجود نداشت.
در نهایت، ما هرگز واقعاً رقابت نکردیم. وقتی برای مسابقه دنبالش رفتم، حوصله اش سر رفته بود و دیگر تمرین نمی کرد. بنابراین رقابت همیشه در ذهن من بود.
جمع بندی📝
بنابراین در پایان به این نتیجه رسیدم که همه ما یاد می گیریم زیرا انگیزه هایی را می یابیم که از نظر عاطفی با ما ارتباط برقرار می کنند. این انگیزهها بیشتر از ناامیدی ناشی از یادگیری چیزهای جدید هستند، و برخی از راهها برای آسانتر کردن فرآیند یادگیری عبارتند از:
سیستم سازی – آن را قابل تکرار کنید و الگوهایی برای تکرار ایجاد کنید.
انگیزه پیدا کنید – خودتان را بشناسید و بپرسید که چگونه یاد می گیرید.
خود را مجبور کنید که روی هدفتان وسواس داشته باشید – راهی پیدا کنید که همیشه به آن چیز فکر کنید.
درون نگری – به خود نگاه کنید و به تجربه یادگیری خود توجه کنید.
آیا خوشت اومد؟
اگر از آن لذت بردید و چیز مفیدی در این پست یافتید، لطفاً یک دقیقه وقت بگذارید و کمک مالی کنید. شما نمی دانید چقدر این برای من مفید و انگیزه دهنده است.
[—————————————-] 0% از 20 دلار، بیا برای من کتاب بخریمهمچنین، اگر میخواهید یک SAAS راهاندازی کنید، در مورد کد خود به کمک نیاز دارید، یا در مورد فرآیند یادگیری خود، با من صحبت کنید -> اجازه دهید صحبت کنیم. مطمئنم می توانیم با هم چیزی بسازیم.
مثل همیشه ممنون میشم اگه منو دنبال کنید یا لایک کنید.
اعتبار
از عکس توی پست خوشت اومد؟ چرا نمی روی و سیدر ویلر را بررسی می کنی؟
سلام 👋 من خوان هستم و اخیراً با سوالی مواجه شده ام که به روش های مختلف تکرار نمی شود. چرا یاد نمی گیریم؟ چگونه یاد بگیریم؟ چگونه یاد بگیرم؟ این بازتابی است از جایی که میخواهم نحوه یادگیری و چرایی آن را به اشتراک بگذارم. پس اگر علاقه دارید به خواندن ادامه دهید👇
چرا 🤔
روز دیگر متوجه شدم که با شریکم دعوا می کنم. با هم حرف زدیم و من رفتم قدم بزنم تا فکر کنم. وقتی داشتم راه میرفتم این سوال به ذهنم خطور کرد. چرا همیشه بر سر یک چیز بحث می کنم؟ چرا یاد نمیگیرم؟ چگونه یاد بگیریم؟ من شروع به تعجب کردم، و صادقانه بگویم، تنها پاسخی که می توانم برای این سوال پیدا کنم این بود که … چون درد دارد.
یادگیری همیشه صدمه می زند 🤕
یادم می آید زمانی که شروع به یادگیری نواختن پیانو کردم. خیلی هیجان زده بودم. به دلایلی، اکثر اوقات، این ایده فوق العاده را در ذهنم دارم که در آن تصور می کنم در اولین تلاش فوق العاده هستم. اما در نهایت، همیشه به من ضربه می زند. تقریبا غیرممکن است که در اولین تلاش خوب باشیم یا حداقل آنقدر که می خواهیم خوب باشیم. اگر بخواهم حس را با هم مقایسه کنم، می گویم مثل زمانی است که از کسی خوشت می آید و احساساتت متقابل نیست. مایوس کننده است؛ شما را نابود می کند
چگونه به راه خود ادامه دهیم؟ 🚶♂️
اگر این نتیجهگیری را بپذیریم که یادگیری همیشه آسیب میزند، چگونه ممکن است چیزهایی وجود داشته باشد که یاد میگیریم و چیزهایی که به نظر نمیرسد قابل درک یا دستیابی باشند؟ این فکر دوم من بود. چند روز بعد، به من رسید – به این دلیل که چیزهایی وجود دارند که ارزشش را دارند و برخی دیگر که ارزشش را ندارند.
فرض کنید من درمان بیماری را دارم که سالها شما را عذاب میدهد، اما درمان باعث میشود تا ماهها درد بدتری را تحمل کنید. آیا آن را می گیرید؟ می گویم بله، اما قبل از پاسخ دادن باید کمی فکر می کردم. حدس میزنم در زندگی هم همین اتفاق میافتد. گاهی اوقات چیزهایی وجود دارند که ارزش تحمل کردن را دارند فقط به این دلیل که برای آنچه در انتهای خط قرار دارد ارزش بیشتری قائل هستیم.
در انتهای خط چیست؟ 🏁
اما اکنون یک سوال دیگر وجود دارد (بله، یک سوال دیگر). چه چیزی در انتهای خط وجود دارد و چرا برخی از ما برای آن ارزش زیادی قائل هستیم؟
زمانی که من نواختن پیانو را یاد می گرفتم، سخت بود، سخت تر از بسیاری از کارهایی که قبلا انجام داده ام. خنده دار است زیرا کارهایی انجام داده ام که اکثر مردم می گویند پیچیده تر است. من در برابر چاقی پیروز شدم و به هیکلی رسیدم که بیشتر ما می خواهیم. من انگلیسی، مقداری ژاپنی یاد گرفتم و در چند سال اخیر تقریباً هر روز چیزهای جدیدی یاد میگیرم. من با مرگ و ناهنجاری های اجتماعی خود روبرو شده ام. اینها واقعاً چیزهای سختی هستند که به برنامه ریزی، نظم و انضباط و تلاش زیادی نیاز دارند.
اما بیشتر اوقات، چیزی بزرگتر در انتهای خط وجود داشت. یادگیری نواختن پیانو، حل مکعب روبیک در کمتر از 15 ثانیه یا برنامه با انگیزه یک ایده آل، یک رویا یا حتی سرگرم کننده بود. ناامیدی با آنچه در پایان بود پیشی گرفت.
میدانم که وقتی آن را در قالب کلمات بیان میکنیم، ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما همانطور که به خواندن ادامه میدهید، متوجه میشوید که چگونه این مفهوم را وقتی مجبور به یادگیری هستیم، چه از روی تجربه یا به دلیل هدف، تحقیر میکنیم.
پس از تجزیه و تحلیل همه این نکات، متوجه شدم که در تمام چیزهای سختی که فتح کرده ام، همیشه همین الگو را تکرار می کنم.
وقتی داشتم برنامهنویسی را یاد میگرفتم، یک سری چیزها در انتهای خط وجود داشت. من به پول نیاز داشتم، میخواستم چیزهایی از خودم بسازم، دوستانم توسعهدهنده بودند و من رویایی داشتم. من هرگز فراموش نخواهم کرد که چگونه یادگیری ژاپنی را شروع کردم. من نمی خواستم، اما می دانید چه می خواستم؟ برای اینکه ثابت کنم مادرم اشتباه می کند. او به من گفت که نمی توانم این کار را انجام دهم، برای من خیلی سخت است و من این کار را ترک خواهم کرد. سورپرایز، سورپرایز، آخر سال است و من بهترین دانش آموز در کل دوره هستم.
بنابراین، اگر میخواهید چیزی یاد بگیرید و نمیدانید چرا یاد نمیگیرید یا با این روند پیش نمیروید، از خود بپرسید که در آخر خط چیست؟
چگونه این کار را انجام دهم 🎉
خوب، ما یک پیاده روی زیبا در مورد گذشته و آسیب های دوران کودکی من داشتیم. حالا می توانیم در مورد اینکه چگونه این کار را انجام می دهم صحبت کنیم. شایان ذکر است که آنچه اکنون می خواهم توضیح دهم مواردی است که متوجه شدم ناخودآگاه و بدون جستجوی آنها انجام می دهم. اما آنها در هر مهارتی که من به دست آورده ام ظاهر می شوند.
خودت را احاطه کن 🌍
اگر وقتی سعی میکردم پیانو یاد بگیرم به تلفن من نگاه میکردید، میدیدید که کل فید یوتیوب من این بود: «چگونه پیانو سریعتر یاد بگیریم»، «نحوه خواندن نتهای موسیقی»، «آکوردهای پایه پیانو»، و به زودی. اگر آن موقع با من صحبت می کردید، برایتان توضیح می دادم که چگونه ساعت ها را صرف تمرین کردم.
من پیانویم را در دفترم، جلوی میزم داشتم، بنابراین هر بار که نگاهم را از آن دور می کردم، آنجا بود که پیانویم مرا صدا می زد. خودم را مجبور کردم که در آن وسواس داشته باشم و همیشه به آن فکر کنم. شروع به شرکت در کلاس ها کردم و هر آخر هفته ساعت ها تمرین می کردم.
وقتی می گویم خودت را احاطه کن، منظورم همین است. به خودتان این راحتی را بدهید که همیشه به چیزی فکر کنید که می خواهید فتح کنید.
فرآیند را سرگرم کننده کنید⛷️
بسیاری از ما به این نتیجه می رسیم که یادگیری یا فتح چیزی باید سخت یا وحشتناک باشد. چرا؟
زمانی که حل مکعب روبیک را یاد می گرفتم، مجبور بودم ساعت ها تمرین کنم. بنابراین هر بار که باید تمرین را شروع می کردم، یک لیست پخش جدید برای گوش دادن یا یک پادکست جالب برای شنیدن داشتم. بنابراین، از این طریق، تمرین خنده دارتر و سرگرم کننده تر بود.
اما احتمالاً بهترین راه برای یادگیری چیزهای جدید، ترکیب این چیز جدید با برخی از علایق دیگرتان است. به عنوان مثال، اکنون دوست دختر من در تلاش است یاد بگیرد که چگونه لوگوهای بهتری ایجاد کند. او باید خیلی تمرین کند. او عاشق عکاسی و شبکه های اجتماعی است. در واقع، او همچنین در تلاش است تا مدیر جامعه شود. بنابراین من به او پیشنهاد کردم که این سه چیز را با هم ترکیب کند و یادگیری همه آنها را به یک فرآیند خنده دار تر و آسان تر تبدیل کند.
او چگونه می تواند آن را ترکیب کند؟ گفتم از چیزهایی که وقتی در خیابان راه میرویم توجه شما را جلب میکند عکس بگیرید، با آن لوگو بسازید و در شبکههای اجتماعی آپلود کنید و وانمود کنید که مشتری خودتان است که باید مدیریت کنید.
احتمالا الان می گویید در این صورت کار آسانی است و نمی توانید مهارت جدید خود را با مجموعه فعلی خود ترکیب کنید. من به شدت مخالفم؛ شما باید خارج از چارچوب فکر کنید. مثال دیگر زمانی است که من در حال یادگیری تجارت بودم (من تجارت را دوست ندارم، خیلی استرس زا است، من ذهنیت یا شخصیت را ندارم). من همچنین در حال یادگیری برنامه نویسی بودم، بنابراین تصمیم گرفتم وارد دنیایی شوم که قبلاً هرگز از آن بازدید نکرده بودم: تجارت ربات ها با پایتون و کریپتوها. من سه چیز جدید یاد گرفتم به دنبال یکی.
به هر حال، شما می توانید یک پروژه را برای یادگیری شروع کنید، و این به این معنی نیست که باید آن را به پایان برسانید. من می بینم که یک سری از مردم استرس دارند زیرا پروژه ای را برای یادگیری شروع کرده اند و به پایان نرسانده اند. چرا؟ یاد گرفتی؟ اگر پاسخ مثبت است، عالی است، شما این کار را کردید. حرکت کن.
آخرین اما نه کم اهمیت، خود را بشناسید. برای من، یادگیری چیزی آسان تر است اگر بتوانم آن را به یک فرآیند مکانیکی تبدیل کنم که بتوانم آن را بارها و بارها خرد و تکرار کنم. اما شاید شما خلاق تر باشید و از یادگیری در حین ایجاد چیز جدید لذت ببرید. به این موارد توجه کنید و سعی کنید هر آنچه را که می خواهید یاد بگیرید، با آن سازگار کنید.
رقابت را پیدا کنید 🏎️
این توصیه برای همه نیست، بلکه فقط برای کسانی مانند من است که انگیزه دانستن این موضوع را دوست دارند که کسی بهتر از شما کار می کند.
وقتی داشتم یاد می گرفتم که چگونه مکعب روبیک را حل کنم، پسری در مدرسه من کوچکتر از من بود که سریعتر این کار را انجام داد. اومدم ازش دلخور باشم این یک انگیزه عالی بود. نمی توانستم به پیروزی مقابل او فکر نکنم، بنابراین تمرین کردم و تمرین کردم و تمرین کردم تا جایی که آنقدر سریع بودم که راهی برای پیروزی او وجود نداشت.
در نهایت، ما هرگز واقعاً رقابت نکردیم. وقتی برای مسابقه دنبالش رفتم، حوصله اش سر رفته بود و دیگر تمرین نمی کرد. بنابراین رقابت همیشه در ذهن من بود.
جمع بندی📝
بنابراین در پایان به این نتیجه رسیدم که همه ما یاد می گیریم زیرا انگیزه هایی را می یابیم که از نظر عاطفی با ما ارتباط برقرار می کنند. این انگیزهها بیشتر از ناامیدی ناشی از یادگیری چیزهای جدید هستند، و برخی از راهها برای آسانتر کردن فرآیند یادگیری عبارتند از:
- سیستم سازی – آن را قابل تکرار کنید و الگوهایی برای تکرار ایجاد کنید.
- انگیزه پیدا کنید – خودتان را بشناسید و بپرسید که چگونه یاد می گیرید.
- خود را مجبور کنید که روی هدفتان وسواس داشته باشید – راهی پیدا کنید که همیشه به آن چیز فکر کنید.
- درون نگری – به خود نگاه کنید و به تجربه یادگیری خود توجه کنید.
آیا خوشت اومد؟
اگر از آن لذت بردید و چیز مفیدی در این پست یافتید، لطفاً یک دقیقه وقت بگذارید و کمک مالی کنید. شما نمی دانید چقدر این برای من مفید و انگیزه دهنده است.
[—————————————-] 0% از 20 دلار، بیا برای من کتاب بخریمهمچنین، اگر میخواهید یک SAAS راهاندازی کنید، در مورد کد خود به کمک نیاز دارید، یا در مورد فرآیند یادگیری خود، با من صحبت کنید -> اجازه دهید صحبت کنیم. مطمئنم می توانیم با هم چیزی بسازیم.
مثل همیشه ممنون میشم اگه منو دنبال کنید یا لایک کنید.
اعتبار
از عکس توی پست خوشت اومد؟ چرا نمی روی و سیدر ویلر را بررسی می کنی؟