مورویی عجیب ترین بازی من در سال 2025 است

چند ساعت به مورویی، پیرمردی را پیدا می کنید که بدون اندام خونریزی می کند و روی صندلی نشسته است. او درد زیادی دارد و از شما کمک می خواهد ، و شما باید برخی از آثار جادویی را از مگس های مشهور برای او بیاورید ، اما برای این کار ، باید آنها را بکشید. شما نمی دانید چرا ، و این مهم نیست: شما تقریباً هر آنچه را که تاکنون حرکت می کند ، می کشید ، پس چرا اکنون متوقف می شوید؟
پس از برخورد با مگس های گفته شده و پیدا کردن موارد ، به پیرمرد باز می گردید. او دیگر یک عضو آمپوت نیست – در واقع ، او حتی از شما سالم تر به نظر می رسد. او از مصنوعات برای ایجاد نوعی مجسمه استفاده می کند و پس از گفتن برخی از خطوط رمزنگاری ، شما را تنها می گذارد. شما تعجب می کنید که این همه چیز در مورد چیست ، زیرا وارد اتاق بعدی می شوید و با سفر ناشناخته خود ادامه می دهید.

مربوط
همانطور که در پیش نمایش اصلی خود نوشتم ، مورویی یک تجربه عجیب است. شخصیت فراموشی و بی نظیر شما در اطراف زندان ها ، کارخانه ها و خانه های مبهم سرگردان است ، همه بدون یک هدف واضح در ذهن.
خوشبختانه ، بیشتر وقت شما با موروئی حول ملاقات با افراد عجیب و غریب و یادگیری در مورد آنها و دنیایی که در آن زندگی می کنند می چرخد. این دنیایی است که احساس موذیانه ای به شما می دهد که چیزی کاملاً درست نیست: اتفاق بزرگی رخ می دهد ، با وجود موجودات خدادادی در آن ، و به نظر می رسد که شما نمی توانید کاری در مورد آن انجام دهید.
بیشتر شخصیت هایی که با آنها ملاقات می کنید به شما حمله می کنند ، به شما معمای می دهند ، خود را می کشند یا منفجر می شوند. این یک نعمت است که شما با یک اردک صحبت می کنید که به طور غیر منتظره ای بسیار سخاوتمندانه و مهربان است ، و دندان های خود را به عنوان یک به روزرسانی برای سلاح های غوغا خود ارائه می دهید ، یا وقتی به برخی از خواهر و برادرهای اسکلت جذاب می پردازید که در نهایت برخی از پاسخ هایی را که به دنبال آن هستید ارائه می دهید.
اینها قویترین لحظه های مورویی هستند: دیدار با یک شخصیت جدید می تواند یک تجربه خنده دار یا بی نظیر باشد ، مهم نیست که نقش آنها در داستان چقدر بزرگ یا کوچک باشد. جالب ترین بخش های گیم پلی آن هنگام تعامل با آنها است ، سعی می کنید به آنها در بازیابی چیزی یا حل معما فعلی کمک کنید.
به عنوان مثال ، در یک سطح ، شما سعی می کنید یک ماشین امنیتی را که به یک روستای کوچک حمله می کند ، شکست دهید. برای انجام این کار ، شما باید برخی از مدارها را نادیده بگیرید ، که نیاز به تکمیل یک پازل گفتگوی کوچک در خانه های مختلف دارد. یکی از پازل ها از شما می خواهد مردی را پیدا کنید که دوست دارد در نقاط مختلف پنهان شود ، و او همیشه به روش های عجیب و غریب ظاهر می شود ، هر وقت او را پیدا کردید ، تکان می خورد و لبخند می زند.
این بخش ها حلقه اصلی گیم پلی را تغییر می دهند: شما باید با استفاده از سلاح غوغا یا از راه دور خود به هر چیزی که حرکت می کند حمله کنید. نبرد خوب است و خیلی خوب کار می کند ، اما بعد از چند ساعت بی رنگ می شود ، زیرا سلاح های جدیدی که پیدا می کنید همیشه به همان روش کار می کنند (آنها فقط خسارت هایی را که وارد می کنند تغییر می دهند).
هنگامی که تنوع کافی وجود نداشته باشد ، جنگ پس از موج دشمنان جالب نیست ، بنابراین می خواهید این نبردها در اسرع وقت تمام شود تا بتوانید شخصیت جذاب بعدی را پیدا کنید.
حداقل خسته کننده ترین بخش های جنگی با نبردهای بی نظیر رئیس که چیزهای تازه را حفظ می کند ، مخلوط شده است. سرهای شناور از هیچ جا بیرون نمی آیند و با لیزر از چشمانشان به شما حمله می کنند ، یا یک جنجال ممکن است خودش را چند برابر کند و عرصه ای را که در آن می جنگید تغییر دهد.
برخی از بخش های جذاب وجود دارد که شما به عنوان شخصیت های دیگر بازی می کنید ، و محیط کاملاً تغییر می کند: شما دیگر در یک زندان کلاستروفوبیک یا یک کارخانه صنعتی تاریک نیستید ، بلکه در یک باغ زیبا و پر از رنگ ها و گل های پر جنب و جوش است.
شاید بزرگترین درک من با مورویی این باشد که ، همانطور که پیشرفت می کنید ، شروع به دریافت پاسخ های مورد نظر خود می کنید. در حالی که همه رازها حل نمی شوند و لحظه های سرگرم کننده و تصادفی همچنان ادامه خواهد یافت ، برخی از جذابیت های اولیه از بین رفت. من کاملاً خوب بودم اگر نمی دانستم شخصیت من کیست یا چرا او در وهله اول در یک زندان ظاهر شد.
بدون اینکه بیش از حد آن را خراب کنید ، بیایید بگوییم که مورویی به داستانی در مورد حلقه ها و Metatext تبدیل می شود ، که در جهت دیگری از آنچه انتظار دارید پیش می رود.
همچنین لازم به ذکر است که ، در حالی که بازی در زیر Embargo انجام می شود ، من برخی از اشکالات آزار دهنده را تجربه کردم که باعث شد من چند بخش را دوباره شروع کنم ، از جمله عدم توانایی تعامل با یک شیء ، یا موسیقی خاموش و بازگرداندن تا امتیازات تصادفی.
در بازی ای که بسیار جوی است و از شما می خواهد که فقط با سرنخ های محیطی و استدلال قیاسی ، معماها را حل کنید ، این مسائل می تواند غوطه وری شما را بشکند ، شما را شک کند که چه کاری انجام می دهید و کمی ناامید کننده هستید. امیدوارم که آنها پس از شروع بازی با برخی به روزرسانی ها برطرف شوند.
با وجود مسائل من ، موروئی برخی از عجیب ترین و جالب ترین ساعاتی را که امسال با یک بازی داشته ام به من داد. با برخی از گزینه هایی که شما را به سمت پایان های مختلف سوق می دهد ، من علاقه مندم که به عقب برگردم ، حتی اگر این فقط آن لحظه های شیرین و مسحور کننده را با بازیگران فوق العاده خود تجربه کنید.

طرف دیگر
چگونه GOG در تلاش است تا بازی های ویدیویی کلاسیک مورد علاقه خود را ذخیره کند
گوگ از سال 2008 بازگرداندن بازی های قدیمی و کمک به حفظ تاریخچه رسانه است. اما این شرکت چگونه این کار را انجام می دهد؟