سفر هشت ماهه من به عنوان یک توسعه دهنده خودآموز

بعد از تقریباً دو سال کار به عنوان حسابرس، می دانستم که من نیاز به تغییر داشت. من از شغلم راضی نبودم و احساس می کردم پتانسیل بیشتری دارم که می توانم از آن استفاده کنم. این احساس جدید نبود.
از سال آخر لیسانس (BBA) من این ایده را داشتم که در مقطع کارشناسی ارشد در Big Data تحصیل کنم. فکر میکردم که چند سال کار به من امکان میدهد برای این هدف پول پسانداز کنم. بعد از دو سال کار، متوجه شدم که پول دارم، اما مهارت برنامه نویسی برای واجد شرایط بودن برای هیچ برنامه ای را نداشتم. در این مدت، چند دوره برنامه نویسی را گذرانده بودم، اما واقعاً چیز جدی نبود.
آنجا بود که فهمیدم اگر میخواهم همه چیز متفاوت باشد، باید کارهای متفاوتی انجام دهم. همانطور که جیم ران گفت وقتی کسی از من میپرسد دو سال آینده چگونه خواهد بود، من پاسخ میدهم که مانند دو سال گذشته خواهد بود مگر اینکه چیزی را تغییر دهد.»
من کار را ترک نکردم. تصمیم گرفتم برای زندگی تمام وقت کار کنم کار پاره وقت برای رسیدن به هدفم
و من اینجا هستم، پس از هشت ماه کار پاره وقت برای رسیدن به هدفم برای تبدیل شدن به یک توسعه دهنده. من در این مدت چیزهای زیادی یاد گرفتم و در سفر خودآموز اشتباهات زیادی مرتکب شدم. من مطمئناً به اشتباه کردن ادامه خواهم داد زیرا این بخشی از فرآیند یادگیری است.
من دو ماه از کار حسابرسی خود باقی مانده است تا آن را ترک کنم تا در سپتامبر 2024 کارشناسی ارشد در Big Data را شروع کنم. با نگاهی به گذشته، احساس می کنم به تعهد خود برای تبدیل شدن به بخشی از جامعه توسعه دهندگان افتخار می کنم. این به من این امکان را داد تا زمینه ای را کشف کنم که به یکی از علایق من و محرک اصلی کنجکاوی من تبدیل شده است.
هدف این وبلاگ این است که روند یادگیری یک توسعه دهنده تازه کار را با جامعه به اشتراک بگذارد و به عنوان مجله ای خدمت کند که در آن احساسات و افکارم را در طول این سفر یادداشت کنم. از آنجایی که از داستان های دیگران الهام گرفته ام و کمک گرفته ام، امیدوارم داستانم بتواند برای کسی مفید باشد.”