اولین تجربه هکاتون من: PeddieHacks 2024

Summarize this content to 400 words in Persian Lang هی همه! من اخیراً در اولین هکاتون خودم شرکت کردم و 48 ساعت وحشیانه پر از کدنویسی، خلاقیت و قهوه زیاد بود. بگذار تو را در سفر ببرم!
راه اندازی
PeddieHacks 2024 یک رویداد آخر هفته بود و تنظیم بسیار شدید بود. ده ها تیم را تصور کنید که هر کدام ایده های متفاوتی دارند و فقط زمان محدودی برای زنده کردن آنها دارند. حتی قبل از اعلام موضوعات باید تیم هایی تشکیل می دادیم. من پس از پیام دادن به یک غریبه کاملاً در دیسکورد، در یک گروه چهار نفره غریبه قرار گرفتم که سپس بقیه اعضا را آورد. کاملا شروع بود!
انتخاب تم
موضوعات در مراسم افتتاحیه هکاتون اعلام شد. برگزارکنندگان این رویداد را معرفی کردند و سپس مضامین آن را فاش کردند: یکی از گزینه ها موسیقی و دیگری سفر بود. از آنجایی که تا حدودی اهل موسیقی بودم، فوراً به سمت موضوع موسیقی جذب شدم. با این حال، علیرغم این هیجان اولیه، ما برای ارائه ایده به تیمم تلاش کردیم.
ایده های طوفان فکری
در اولین تماس ما، به نظر میرسید که همه موضوع سفر را نادیده میگرفتند و بیشتر به موسیقی تمایل داشتند. پس از رد چند ایده، سرانجام به مفهومی رسیدیم که همه ما را هیجان زده کرد: یک پلتفرم به سبک TikTok، اما برای ضربات. و از آنجایی که عصر هوش مصنوعی است، فکر کردیم، چرا ضربات تولید شده توسط هوش مصنوعی را در نظر نگیریم؟
ساخت پروژه
با این ایده، وظایف را به دو تیم تقسیم کردیم. من کار ساختن رابط کاربری برای برنامه را بر عهده گرفتم. همانطور که من در توسعه غوطه ور شدم، به طور تصادفی با Web Audio API مواجه شدم، که یک منطقه کاملاً جدید برای من بود تا بتوانم آن را کشف کنم. از آنجایی که هم تیمیهای من در مناطق زمانی مختلف بودند، من در نهایت در طول روز به صورت انفرادی کار میکردم، رابط کاربری وبسایت را ایجاد میکردم و با استفاده از HTML Canvas یک بصری ساز beat توسعه میدادم.
توسعه مدل هوش مصنوعی
در شب، دوباره در Discord جمع میشویم تا بهروزرسانیها را به اشتراک بگذاریم. تیم هوش مصنوعی تقریباً این مدل را برای تولید ضربات کامل کرده بود. اگرچه نتایج اولیه جالب بود (یک کودک 2 ساله را با یک پد طبل و یک میکروفون گوشخراش تصور کنید)، برخی از نمونهها کاملا امیدوارکننده بودند!
اسپرینت نهایی
بعد از یک شب پربار، به خواب رفتم و تا بیدار شدم، مدل هوش مصنوعی تکمیل شد. وظیفه من این بود که بکاند را به فرانتاند پیوند دهم، که به سرعت موفق شدم. شریک من روی باطن فلاسک کار می کرد، بنابراین ما آماده بودیم که برویم.
تنها دو ساعت مانده به پایان مهلت ارسال، متوجه شدیم که در صورت انتخاب شدن باید یک ارائه ارائه کنیم و برای یک نسخه آزمایشی زنده بالقوه آماده شویم. ما با عجله ارائه را ایجاد کردیم، تمرین کردیم که چه کسی چه می گوید، و پروژه خود را به موقع ارسال کردیم.
ارائه
در کمال هیجان ما در لیست نهایی ارائه زنده قرار گرفتیم! من وظیفه نمایش نسخه ی نمایشی پروژه را بر عهده داشتم، و اگرچه کاملاً مضطرب بودم (قبلاً هرگز در مقابل گروهی صحبت نکرده بودم)، همه چیز به طرز شگفت انگیزی خوب پیش رفت. داوران از ارائه ما تحت تأثیر قرار گرفتند و ما با اطمینان به سؤالات آنها پاسخ دادیم.
نتایج
پس از تشکر از هم تیمی هایم برای کار تیمی باورنکردنی شان، مشتاقانه منتظر نتایج بودیم که ساعت 3 صبح به وقت من اعلام شد. متأسفانه ما برنده نشدیم، اما تجربه بسیار ارزشمند بود. کار با غریبه ها، همکاری به عنوان یک تیم و ساختن چیزی از ابتدا یک فرصت یادگیری شگفت انگیز بود.
نتیجه گیری
این سفر من از طریق اولین هکاتون من بود! این یک تجربه سرگرم کننده و چالش برانگیز بود که مرا تشویق کرد تا از دیگران یاد بگیرم و به عنوان یک توسعه دهنده رشد کنم. اگر از خواندن در مورد سفر من لذت بردید، به راحتی انگشت شست را بزنید و در مورد کارهایی که می توانستیم بهتر انجام دهیم نظر بدهید. تا آن زمان، به کدنویسی ادامه دهید و به یادگیری ادامه دهید! در پست بعدی می بینمت.
نسخه ی نمایشی برنامه ای که ما ساختیم
اگر از این پست وبلاگ لذت بردید، فراموش نکنید که آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و نظرات خود را در نظرات زیر بنویسید!
هی همه! من اخیراً در اولین هکاتون خودم شرکت کردم و 48 ساعت وحشیانه پر از کدنویسی، خلاقیت و قهوه زیاد بود. بگذار تو را در سفر ببرم!
راه اندازی
PeddieHacks 2024 یک رویداد آخر هفته بود و تنظیم بسیار شدید بود. ده ها تیم را تصور کنید که هر کدام ایده های متفاوتی دارند و فقط زمان محدودی برای زنده کردن آنها دارند. حتی قبل از اعلام موضوعات باید تیم هایی تشکیل می دادیم. من پس از پیام دادن به یک غریبه کاملاً در دیسکورد، در یک گروه چهار نفره غریبه قرار گرفتم که سپس بقیه اعضا را آورد. کاملا شروع بود!
انتخاب تم
موضوعات در مراسم افتتاحیه هکاتون اعلام شد. برگزارکنندگان این رویداد را معرفی کردند و سپس مضامین آن را فاش کردند: یکی از گزینه ها موسیقی و دیگری سفر بود. از آنجایی که تا حدودی اهل موسیقی بودم، فوراً به سمت موضوع موسیقی جذب شدم. با این حال، علیرغم این هیجان اولیه، ما برای ارائه ایده به تیمم تلاش کردیم.
ایده های طوفان فکری
در اولین تماس ما، به نظر میرسید که همه موضوع سفر را نادیده میگرفتند و بیشتر به موسیقی تمایل داشتند. پس از رد چند ایده، سرانجام به مفهومی رسیدیم که همه ما را هیجان زده کرد: یک پلتفرم به سبک TikTok، اما برای ضربات. و از آنجایی که عصر هوش مصنوعی است، فکر کردیم، چرا ضربات تولید شده توسط هوش مصنوعی را در نظر نگیریم؟
ساخت پروژه
با این ایده، وظایف را به دو تیم تقسیم کردیم. من کار ساختن رابط کاربری برای برنامه را بر عهده گرفتم. همانطور که من در توسعه غوطه ور شدم، به طور تصادفی با Web Audio API مواجه شدم، که یک منطقه کاملاً جدید برای من بود تا بتوانم آن را کشف کنم. از آنجایی که هم تیمیهای من در مناطق زمانی مختلف بودند، من در نهایت در طول روز به صورت انفرادی کار میکردم، رابط کاربری وبسایت را ایجاد میکردم و با استفاده از HTML Canvas یک بصری ساز beat توسعه میدادم.
توسعه مدل هوش مصنوعی
در شب، دوباره در Discord جمع میشویم تا بهروزرسانیها را به اشتراک بگذاریم. تیم هوش مصنوعی تقریباً این مدل را برای تولید ضربات کامل کرده بود. اگرچه نتایج اولیه جالب بود (یک کودک 2 ساله را با یک پد طبل و یک میکروفون گوشخراش تصور کنید)، برخی از نمونهها کاملا امیدوارکننده بودند!
اسپرینت نهایی
بعد از یک شب پربار، به خواب رفتم و تا بیدار شدم، مدل هوش مصنوعی تکمیل شد. وظیفه من این بود که بکاند را به فرانتاند پیوند دهم، که به سرعت موفق شدم. شریک من روی باطن فلاسک کار می کرد، بنابراین ما آماده بودیم که برویم.
تنها دو ساعت مانده به پایان مهلت ارسال، متوجه شدیم که در صورت انتخاب شدن باید یک ارائه ارائه کنیم و برای یک نسخه آزمایشی زنده بالقوه آماده شویم. ما با عجله ارائه را ایجاد کردیم، تمرین کردیم که چه کسی چه می گوید، و پروژه خود را به موقع ارسال کردیم.
ارائه
در کمال هیجان ما در لیست نهایی ارائه زنده قرار گرفتیم! من وظیفه نمایش نسخه ی نمایشی پروژه را بر عهده داشتم، و اگرچه کاملاً مضطرب بودم (قبلاً هرگز در مقابل گروهی صحبت نکرده بودم)، همه چیز به طرز شگفت انگیزی خوب پیش رفت. داوران از ارائه ما تحت تأثیر قرار گرفتند و ما با اطمینان به سؤالات آنها پاسخ دادیم.
نتایج
پس از تشکر از هم تیمی هایم برای کار تیمی باورنکردنی شان، مشتاقانه منتظر نتایج بودیم که ساعت 3 صبح به وقت من اعلام شد. متأسفانه ما برنده نشدیم، اما تجربه بسیار ارزشمند بود. کار با غریبه ها، همکاری به عنوان یک تیم و ساختن چیزی از ابتدا یک فرصت یادگیری شگفت انگیز بود.
نتیجه گیری
این سفر من از طریق اولین هکاتون من بود! این یک تجربه سرگرم کننده و چالش برانگیز بود که مرا تشویق کرد تا از دیگران یاد بگیرم و به عنوان یک توسعه دهنده رشد کنم. اگر از خواندن در مورد سفر من لذت بردید، به راحتی انگشت شست را بزنید و در مورد کارهایی که می توانستیم بهتر انجام دهیم نظر بدهید. تا آن زمان، به کدنویسی ادامه دهید و به یادگیری ادامه دهید! در پست بعدی می بینمت.
نسخه ی نمایشی برنامه ای که ما ساختیم
اگر از این پست وبلاگ لذت بردید، فراموش نکنید که آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و نظرات خود را در نظرات زیر بنویسید!