چگونه در مورد هیچ کس نمی خواهد بمیرد نشنیده بودم
Summarize this content to 400 words in Persian Lang
هیچ زیرگونه ای نیست که من بیشتر از سایبرپانک دوستش داشته باشم. من چندین بار در مورد آن نوشته ام. و با این حال، به همان اندازه که من آن را دوست دارم، اغلب من را ناامید می کند – پر از نوسانات جاه طلبانه است، اما چند شاهکار واقعی. حتی بزرگان متعارف، مانند بلید رانر، تمایل به نقص دارند. تنها در 25 سالگی آن فیلم در سال 2007 بود که ما نسخه نهایی را دریافت کردیم، نسخه قطعی که امروز باید آن را تماشا کنید. و حتی بهترین نسخه ممکن از نظر خلق و خوی طولانی و با طرح قانع کننده کوتاه است. این فیلمی است که من عمیقاً آن را به دلیل طراحی تولید استادانه، فیلمبرداری بداخلاق و موسیقی خاطره انگیزش دوست دارم، اما اگر از آن جذابیت های زیبایی شناختی مصون هستید، واقعاً به هم نمی چسبد.
این همان مشکلی است که داستان های سایبرپانک اغلب با آن مواجه می شوند. تعداد کمی از زیرژانرها هم حال و هوا را دارند، اما بیشتر داستاننویسانی که در محدوده آن کار میکنند، داستان واقعی را زیر و رو میکنند. شاهکارهای نادری مانند ماتریکس وجود دارند که همه چیز را به هم نزدیک میکنند، اما آثار سایبرپانک معمولاً بر یک ویژگی تأکید میکنند که به ضرر بقیه میشود، مانند یک بوکسوری که از نظر سایبرنتیک ارتقا یافته است که تا زمانی که بتواند نیمی از بدن خود را بسازد. دیگر ایستاده نباش این یک ژانر از نقاط قوت عظیم و نقاط ضعف آشکار است.
مربوط ترسناک ترین تلاش The Hunt Is Cyberpunk 2077 با «شکار»، Cyberpunk 2077 وارد قلمرو The Silence of the Lambs می شود و حکومت می کند.
همه می خواهند بازی کنند هیچ کس نمی خواهد بمیرد
با این حال، بررسیهای هیچکس نمیخواهد بمیرد، آن را شبیه یک تکشاخ سایبرپانک میسازد. به نظر میرسد که ماجراجویی اول شخص جدید از توسعهدهنده مستقل لهستانی Critical Hit بر داستان تأکید میکند و در عین حال دنیایی را میسازد که دائماً شما را شگفتزده میکند. این بازی باورنکردنی به نظر می رسد، درست در کوچه من است، و احتمالاً به دلیل مبارزات بازاریابی عناوین مستقل در یک بازار اشباع شده، تا به امروز در مورد آن چیزی نشنیده بودم.
تقریباً به محض اینکه اسکرین شات ها را دیدم، سیم کارت قدیمی واکینگ را روی PS5 من دانلود کردم. اما عجیب است که یک بازی مانند این – که در شرایط عادی، مشتاقانه پیش بینی می کردم، پول و زمان را برای آن کنار می گذاشتم، به دنبال پیش نمایش در یوتیوب بودم – به طور ناگهانی ظاهر می شود. این ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد، حتی اگر برای امرار معاش این صنعت را پوشش دهید. صنعت بازی اکنون به قدری پراکنده شده است که اگر از یک ویترین مستقل در برنامه ماه ژوئن بگذرید، ممکن است در مورد بازیای که به وسواس بعدی شما تبدیل شود نشنید.
هند برنامه 2024 را حمل می کند
این یک جنبه منفی از انشعاب E3 است، اما تأیید گسترده ای از فضای مستقل به شکل امروزی است. هیچکس نمیخواهد بمیرد، که به محض اتمام زمان شروع به بازی خواهم کرد، به من یادآوری کرده است که همیشه اتفاقات باورنکردنی در بازی در حال رخ دادن است. من اغلب پستهایی را در رسانههای اجتماعی میبینم که در آن گیمرها دلتنگی خود را نسبت به روزهای خوب گذشته ابراز میکنند، زمانی که بازی هیجانانگیزتر بود و بله، روندهایی وجود دارد که فکر میکنم بازیهای سهگانه A را ایمنتر و یکدستتر از گذشته کردهاند. اما صحنه مستقل بیش از اندازه کافی برای برداشتن سستی کار می کند.
من چند بازی سه گانه A را که امسال دوست داشتم بازی کرده ام. من برای خوب شدن در XDefiant وقت می گذارم، به آرامی بازی Final Fantasy 7 Rebirth را می گذرانم، و با Rise of the Ronin یک زمان خوب و البته تکراری داشته باشم. اما برجستهترین بازیهای امسال همه بازیهای کوچکتر از تیمهای کوچکتر بودهاند. هیچ بازی تریپل-A در پنج بازی برتر فعلی من برای سال وجود ندارد. در عوض، من انتخاب هایی مانند پاهای خشمگین، Crow Country، Celeste 64: Fragments of the Mountain، Fallen Aces و Harold Halibut دارم. هیچکدام از آن بازیها متعلق به تیمهای بزرگ نیستند و در چند مورد، تا زمانی که من را از لیست نسخههای جدید وسوسه کردند، نمیدانستم در حال انتشار هستند.
هیچ کس نمی خواهد بمیرد تنها آخرین نمونه از این روند است. یک بازی مستقل جهنمی با ارزش های تولیدی چشمگیر و طراحی هنری برجسته که بیش از هر چیزی که توسط یک تیم تریپل A امسال ساخته شده است، تخیل من را جذب کرده است.
بعد Cyberpunk: Edgerunners به زودی از بازی مبتنی بر آن خواهد ماند با آمدن لوسی به Guilty Gear Strive، وقت آن است که به انیمه کلاسیک مدرن نگاه کنیم.
هیچ زیرگونه ای نیست که من بیشتر از سایبرپانک دوستش داشته باشم. من چندین بار در مورد آن نوشته ام. و با این حال، به همان اندازه که من آن را دوست دارم، اغلب من را ناامید می کند – پر از نوسانات جاه طلبانه است، اما چند شاهکار واقعی. حتی بزرگان متعارف، مانند بلید رانر، تمایل به نقص دارند. تنها در 25 سالگی آن فیلم در سال 2007 بود که ما نسخه نهایی را دریافت کردیم، نسخه قطعی که امروز باید آن را تماشا کنید. و حتی بهترین نسخه ممکن از نظر خلق و خوی طولانی و با طرح قانع کننده کوتاه است. این فیلمی است که من عمیقاً آن را به دلیل طراحی تولید استادانه، فیلمبرداری بداخلاق و موسیقی خاطره انگیزش دوست دارم، اما اگر از آن جذابیت های زیبایی شناختی مصون هستید، واقعاً به هم نمی چسبد.
این همان مشکلی است که داستان های سایبرپانک اغلب با آن مواجه می شوند. تعداد کمی از زیرژانرها هم حال و هوا را دارند، اما بیشتر داستاننویسانی که در محدوده آن کار میکنند، داستان واقعی را زیر و رو میکنند. شاهکارهای نادری مانند ماتریکس وجود دارند که همه چیز را به هم نزدیک میکنند، اما آثار سایبرپانک معمولاً بر یک ویژگی تأکید میکنند که به ضرر بقیه میشود، مانند یک بوکسوری که از نظر سایبرنتیک ارتقا یافته است که تا زمانی که بتواند نیمی از بدن خود را بسازد. دیگر ایستاده نباش این یک ژانر از نقاط قوت عظیم و نقاط ضعف آشکار است.

مربوط
همه می خواهند بازی کنند هیچ کس نمی خواهد بمیرد
با این حال، بررسیهای هیچکس نمیخواهد بمیرد، آن را شبیه یک تکشاخ سایبرپانک میسازد. به نظر میرسد که ماجراجویی اول شخص جدید از توسعهدهنده مستقل لهستانی Critical Hit بر داستان تأکید میکند و در عین حال دنیایی را میسازد که دائماً شما را شگفتزده میکند. این بازی باورنکردنی به نظر می رسد، درست در کوچه من است، و احتمالاً به دلیل مبارزات بازاریابی عناوین مستقل در یک بازار اشباع شده، تا به امروز در مورد آن چیزی نشنیده بودم.
تقریباً به محض اینکه اسکرین شات ها را دیدم، سیم کارت قدیمی واکینگ را روی PS5 من دانلود کردم. اما عجیب است که یک بازی مانند این – که در شرایط عادی، مشتاقانه پیش بینی می کردم، پول و زمان را برای آن کنار می گذاشتم، به دنبال پیش نمایش در یوتیوب بودم – به طور ناگهانی ظاهر می شود. این ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد، حتی اگر برای امرار معاش این صنعت را پوشش دهید. صنعت بازی اکنون به قدری پراکنده شده است که اگر از یک ویترین مستقل در برنامه ماه ژوئن بگذرید، ممکن است در مورد بازیای که به وسواس بعدی شما تبدیل شود نشنید.
هند برنامه 2024 را حمل می کند
این یک جنبه منفی از انشعاب E3 است، اما تأیید گسترده ای از فضای مستقل به شکل امروزی است. هیچکس نمیخواهد بمیرد، که به محض اتمام زمان شروع به بازی خواهم کرد، به من یادآوری کرده است که همیشه اتفاقات باورنکردنی در بازی در حال رخ دادن است. من اغلب پستهایی را در رسانههای اجتماعی میبینم که در آن گیمرها دلتنگی خود را نسبت به روزهای خوب گذشته ابراز میکنند، زمانی که بازی هیجانانگیزتر بود و بله، روندهایی وجود دارد که فکر میکنم بازیهای سهگانه A را ایمنتر و یکدستتر از گذشته کردهاند. اما صحنه مستقل بیش از اندازه کافی برای برداشتن سستی کار می کند.
من چند بازی سه گانه A را که امسال دوست داشتم بازی کرده ام. من برای خوب شدن در XDefiant وقت می گذارم، به آرامی بازی Final Fantasy 7 Rebirth را می گذرانم، و با Rise of the Ronin یک زمان خوب و البته تکراری داشته باشم. اما برجستهترین بازیهای امسال همه بازیهای کوچکتر از تیمهای کوچکتر بودهاند. هیچ بازی تریپل-A در پنج بازی برتر فعلی من برای سال وجود ندارد. در عوض، من انتخاب هایی مانند پاهای خشمگین، Crow Country، Celeste 64: Fragments of the Mountain، Fallen Aces و Harold Halibut دارم. هیچکدام از آن بازیها متعلق به تیمهای بزرگ نیستند و در چند مورد، تا زمانی که من را از لیست نسخههای جدید وسوسه کردند، نمیدانستم در حال انتشار هستند.
هیچ کس نمی خواهد بمیرد تنها آخرین نمونه از این روند است. یک بازی مستقل جهنمی با ارزش های تولیدی چشمگیر و طراحی هنری برجسته که بیش از هر چیزی که توسط یک تیم تریپل A امسال ساخته شده است، تخیل من را جذب کرده است.

بعد
Cyberpunk: Edgerunners به زودی از بازی مبتنی بر آن خواهد ماند
با آمدن لوسی به Guilty Gear Strive، وقت آن است که به انیمه کلاسیک مدرن نگاه کنیم.