نقد و بررسی Silent Hill 2

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
تیم بلوبر سایلنت هیل ۲ Revival داستان دو بازی است. از یک طرف، این بازسازی یک فیلم کلاسیک ترسناک بقا است که به وضوح احترام زیادی برای منبع اصلی دارد. در وفادارترین حالت، سایلنت هیل 2 روی پرتگاه درخشان می رقصد. اما در روند گسترش و مدرن کردن تجربه اصلی، عناصر جدیدی معرفی شده اند که برخلاف روح شاهکار سال 2001 است. هر دو جنبه در هم تنیده شده اند و نتیجه نهایی یک بازگشت جالب، هرچند آشفته، به شهر سایلنت هیل است.
برای کسانی که در بیست سال گذشته زیر یک صخره زندگی می کنند، Silent Hill 2 یک بازی ترسناک بقا با تاکید بر جنبه های روانی است. این در دنیایی پیچ خورده می گذرد که هم به عنوان یک فضای فیزیکی و هم به عنوان یک فضای استعاری وجود دارد. شخصیتهایی که در آن به دام افتادهاند، همگی توسط گذشتهشان تسخیر شدهاند، و جیمز ساندرلند، شخصیتی که شما در آن تجسم میکنید، در میان آنها نقش اصلی را دارد.
تیم Bloober ظاهر سایلنت هیل را میخکوب کرده است. مکانهای کلاسیک برای قدم زدن با وفاداری بالا لذت بخش هستند، و مه نمادین به طرز درخشانی بازسازی شده است، محیط اطراف شما را مبهم میکند و شما را هنگام عبور از خیابانهای بایر این شهر معروف، منحرف میکند. من اغلب متوجه میشدم که فقط برای اینکه همه چیز را بپذیرم، توقف میکنم، و اگر بخواهید، در یک گردشگری سایلنت هیل شرکت میکنم.
متأسفانه، انیمیشنهای جدید Silent Hill 2 به آن سطح از عشق و توجه داده نشد. جیمز قادر به تاب دادن یک توپ نیست. تماشای حمله او به معنای تجربه دره عجیب و غریب در حال حرکت است. آرنج هایش برای مدت طولانی جمع می شوند، باسنش را به اندازه کافی نمی چرخاند، شانه هایش به طرز عجیبی سفت می مانند. همه چیز فقط به نظر می رسد … خاموش است. و شما در طول کمپین بسیاری از تابهای ناهنجار و ناهنجار او را خواهید دید. جیمز یک شخص معمولی است، بنابراین من از او انتظار ندارم که مانند شوهی اوهتانی خفاش را تاب دهد، اما حتی ناهماهنگ ترین انسان هم بهتر از جیمز ساندرلند اسلحه را تاب می دهد. آن شخص باید از همسر مرده خود غلبه کند و یاد بگیرد که چگونه یک تکه چوب را تاب دهد.
این به بقیه انیمیشن های او نیز تعمیم می یابد. جیمز معمولاً درها را باز نمیکند، او در جهت کلی آنها اشاره میکند، دویدن او سفت و روباتیک است، و وقتی بین سلاحهای سرد و گرم جابهجا میشود، سلاحها به شکلی جادویی در دستانش دگرگون میشوند. دشمنان در حرکت خوب به نظر می رسند، بنابراین مایه تاسف است که بلوبر برخی از این ناهماهنگی ها را با انیمیشن های جیمز برطرف نکرده است، زیرا بسیاری از آن ها ارزان و عجیب به نظر می رسند.
این اجرای ناهموار به طراحی صدا گسترش می یابد. در حالی که موسیقی متن جوی – با حسن نیت از آهنگساز بازگشته آکیرا یامائوکو – قوی است، صدای ناهنجار جیغ ها، غرغرها، ناله ها، صدای جیر جیر فلز زنگ زده، و علامت ثابت سایلنت هیل می تواند گهگاه این فضا را تضعیف کند.
همه چیز در اینجا به 11 می رسد، و این زیاده روی همیشه در خدمت فضای بازی نیست. این تاکید بر بلندی صدای ساینده نیز در ناخوشایندترین شامل جلو و مرکز است: ترس از پرش. در حالی که نسخه اصلی یک یا دو هیجان ارزان داشت، بازسازی تاکیدی بی مورد بر آنها دارد. میتوانید منتظر باشید که دهها هیولا ظاهر شوند و دائماً سر شما جیغ بزنند.
هر چه بیشتر وارد بازسازی شوید، طراحی صدا بهتر می شود. همانطور که دنیا رو به زوال است و محیطها سورئالتر میشوند، شروع به سود بهتری برای اطراف شما میکند. با پیشرفت بازی، به جای اینکه مدام شما را در صدا دفن کند، به طور موثرتری از سکوت ها استفاده می کند. پارگی لوله های عایق قدیمی که در حال منبسط و منقبض شدن در محوطه زندان بعدی هستند مؤثرتر است زیرا احساس می شود متعلق به آن است. این حس مکانی را فراهم می کند که شما نمی توانید از آن فرار کنید، و در وحشت بقا این نوع احساس بسیار مهم است.
من قویاً توصیه می کنم صدای موسیقی را در منوی گزینه ها کاهش دهید. من هم میخواستم امتیاز یامائوکا را بشنوم، اما مقادیر از پیش تعیین شده بسیار ناپسند بودند. در حالی که در منوی تنظیمات هستید، “وینیت کم سلامتی” و “ویگنت اسپلتر” مضحک را حذف کنید.
فوق العاده
زرق و برق دار
از سوی دیگر، صداپیشگی موفقیتی بینظیر است. در حالی که من مطمئن هستم که این کیف همه نخواهد بود، خطوط همه به شکلی بیجسم و رویایی ارائه میشوند. همه چیز کمی دورتر است، اما به بهترین شکل ممکن. اجراها بهتر از نسخه اصلی هستند و در عین حال همان ویژگیهای سورئال و لینچی را که بسیاری از طرفداران هاردکور آن را دوست دارند، ارائه میدهند. سایلنت هیل تا حدودی رویایی آشکار و پیچیده است. این اجراها به فروش خوبی از جنبه سایلنت هیل کمک می کنند. شما هرگز کاملا نمی دانید چه چیزی واقعی است و چه چیزی نیست، و ارائه آن ممکن است بزرگترین دستاورد بازسازی باشد.
همه اجراها برای زنده نگه داشتن روح بخش های داستانی بازی های اصلی کار بسیار خوبی انجام می دهند، اما اجرای مورد علاقه من احتمالا ادی است. بازیگر او کاملاً هوای زیرین کینه را میخکوب کرد در حالی که به طور همزمان کاملاً بی ارتباط به نظر می رسید.
متأسفانه Silent Hill 2 با پشت سر گذاشتن زوایای ثابت دوربین اصلی، ضعیفتر میشود و به جای آن چشمانداز سوم شخص مشابه Dead Space، Resident Evil 4 یا هر عنوان ترسناک سهگانه دیگری در دهه گذشته را انتخاب میکند.
من از بازسازی برای رفتن به این سمت سرزنش نمی کنم. درست یا نادرست، زوایای ثابت دوربین در حال حاضر قدیمی دیده می شوند. اما در نتیجه، کادربندی سینمایی و حس جهتگیری ناآرام فیلم اصلی از بین میرود. و بسیار شبیه به طراحی بیش از حد صدا، این به اتمسفر آسیب می رساند.
در کنار این چشم انداز دوربین جدید، جیمز به یک مبارز بسیار توانمندتر تبدیل می شود. برخورد با هیولاها در Silent Hill 2 در حال حاضر لذت بخش تر است، اما جاخالی دادن جدید جیمز مقدار تکان دهنده ای از آسیب ناپذیری را ارائه می دهد. من اغلب احساس راحتی میکردم که با بیشتر موجوداتی که با آنها روبرو میشدم، تک به تک میشوم. شاید برای یک بازی ترسناک کمی بیش از حد راحت باشد.
سایلنت هیل 2 همچنین تصمیم دارد از Resident Evil 4 الهام بگیرد و به شما اجازه دهد روی دیوارهای بلند تا کمر خم کنید. به شما گزینه های بیشتری برای ایجاد فاصله زمانی می دهد که می خواهید گروهی از دشمنان را درمان کنید یا از یکدیگر جدا کنید. این تغییرات همگی در فقدان خطر محسوسی به اوج می رسند که هیچ لطفی به فضای بازی نمی کند. میخواستم احساس ناامنی کنم و مطمئن نباشم که در گوشه بعدی چه چیزی در انتظارم است، اما اغلب میتوانستم آنها را بدون دردسر پایین بیاورم.
در حالی که میتوانید سختی مبارزه را روی سخت تنظیم کنید، معمولاً منجر به برخوردهای طولانیتر و طولانیتر میشود، نه برخوردهای سختتر. من فقط به سختی معمولی برای مبارزه توصیه می کنم.
همانطور که گفته شد، باس مبارزات سزاوار ستایش هستند. در حالی که مطمئناً ترسناکتر نیستند، اما بسیار سرگرمکنندهتر هستند، دارای مراحل متعدد و انواع مختلفی از حملات هستند. تعدادی از آنها نیز برخی از منظره های سرگرم کننده را به ترکیب اضافه می کنند. جایی که زمانی در یک فضای بسته با هیولا میجنگید، اکنون در راهروهایی تعقیب میشوید که این موجود با حملاتش تکه تکه میشود. در حالی که این برخوردها قطعا احمقانه تر و پر از شوک هستند، اما همه آنها به یاد ماندنی هستند.
پازل ها در طول بازی نیز مورد استقبال قرار گرفته اند. به طرز لذت بخشی، Silent Hill 2 اغلب پازل های اصلی را می گیرد و آنها را ریمیکس می کند و عناصر جدیدی را اضافه می کند و تعادل خوبی بین آشنایی و تازگی ایجاد می کند.
تعداد انگشت شماری پازل جدید و رویارویی با دشمن نیز اضافه شده است، بنابراین پاکسازان سایلنت هیل 2 نمی توانند با چشمان بسته نسخه بازسازی شده را اجرا کنند.
برخلاف برخی دیگر از موارد اضافه شده، پازل های جدید در خدمت بهبود محصول نهایی هستند و احساس می کنند که واقعاً به آنها تعلق دارند. به خصوص برای طرفداران قدیمی. این است کمتر زمانی که تنظیمات سختی را به چیزی غیر از سختی که همگی نسبتاً عابر پیاده به نظر می رسند، کاهش دهید، در مورد پازل صادق است.
اما ماجرا چیست؟ آیا تیم Bloober موفق به تسخیر ماهیت آن شد؟ نوع… فیلمنامه اصلی تقریبا دست نخورده است، اما بدون همراه نیست. در کنار آن مجموعه ای کامل از صحنه های اضافی وجود دارد که اگرچه به طرز وحشتناکی حواس پرت کننده نیستند، به ندرت به بهبود داستان کمک می کنند. به نظر میرسد که این موارد اضافه شده برای کشیدن زمان اجرا اضافه شدهاند، در حالی که با تمهای از قبل تثبیتشده، بازیکن را از سر خود میبرند. اینطور نیست که سایلنت هیل 2 ظریف ترین داستانی باشد که تا به حال گفته شده است، بنابراین انباشته شدن به این شکل غیر قابل توجیه به نظر می رسد.
یکی از صحنههای جدید خاص این است که ماریا به جیمز درباره داستانهای فولکلور پشت یک مجسمه میگوید، که با جیمز ناامید به پایان میرسد که چرا وقتشان را با صحبت درباره افسانهها تلف میکنند. من به این بخش داستان جدید یک چیز میدهم، هرگز به اندازه آن لحظه با جیمز هماهنگ نبودم. وقتی صحبت از ماریا شد، افزودنهای او تأثیر ناخوشایندی دارد که بیش از حد او را فلاندر میکند. بازیگوشی بودن ماریا همیشه یکی از ویژگیهای اصلی او بود، اما اکنون چندین درجه دارد. آیا واقعاً نیاز داشتیم او را ببینیم که در حالی که یک میله استریپر را نوازش می کند به سمت جیمز می آید؟ ظرافت، نام توست نه تیم بلوبر
نکته خنده دار این است که اکثریت اصلی Silent Hill 2 در داخل این بازسازی دفن شده است و اغلب در زیر سطح نیز قرار ندارد. نسخه تیم Bloober از Silent Hill 2 اغلب شبیه نسخه اصلی با وفاداری بالا با پازل ها و مکان آیتم های بازسازی شده است. مبارزه به طور معقولی رضایت بخش است، برخوردهای رئیس بهبود یافته است، اما چیزی که اساساً یک بازی ترسناک عالی است تا حدی با طراحی صدای فوق العاده، تزریق ترس های پرش و عدم محدودیت کلی تضعیف شده است.
بسیار شبیه جیمز ساندرلند، ما به سایلنت هیل بازگشتهایم، اما چیزی که زمانی مکان ویژه ما بود تغییر کرده است. خوشبختانه، به اندازه کافی از چیزهایی که آن را خاص کرده است، باقی مانده است و احتمالاً دلهای نوستالژیک و تازه واردان را به یک اندازه گرم میکند، حتی اگر مجبور باشید در این فرآیند به برخی از موارد اضافه شده جدید نگاه کنید.
تیم بلوبر سایلنت هیل ۲ Revival داستان دو بازی است. از یک طرف، این بازسازی یک فیلم کلاسیک ترسناک بقا است که به وضوح احترام زیادی برای منبع اصلی دارد. در وفادارترین حالت، سایلنت هیل 2 روی پرتگاه درخشان می رقصد. اما در روند گسترش و مدرن کردن تجربه اصلی، عناصر جدیدی معرفی شده اند که برخلاف روح شاهکار سال 2001 است. هر دو جنبه در هم تنیده شده اند و نتیجه نهایی یک بازگشت جالب، هرچند آشفته، به شهر سایلنت هیل است.
برای کسانی که در بیست سال گذشته زیر یک صخره زندگی می کنند، Silent Hill 2 یک بازی ترسناک بقا با تاکید بر جنبه های روانی است. این در دنیایی پیچ خورده می گذرد که هم به عنوان یک فضای فیزیکی و هم به عنوان یک فضای استعاری وجود دارد. شخصیتهایی که در آن به دام افتادهاند، همگی توسط گذشتهشان تسخیر شدهاند، و جیمز ساندرلند، شخصیتی که شما در آن تجسم میکنید، در میان آنها نقش اصلی را دارد.
تیم Bloober ظاهر سایلنت هیل را میخکوب کرده است. مکانهای کلاسیک برای قدم زدن با وفاداری بالا لذت بخش هستند، و مه نمادین به طرز درخشانی بازسازی شده است، محیط اطراف شما را مبهم میکند و شما را هنگام عبور از خیابانهای بایر این شهر معروف، منحرف میکند. من اغلب متوجه میشدم که فقط برای اینکه همه چیز را بپذیرم، توقف میکنم، و اگر بخواهید، در یک گردشگری سایلنت هیل شرکت میکنم.
متأسفانه، انیمیشنهای جدید Silent Hill 2 به آن سطح از عشق و توجه داده نشد. جیمز قادر به تاب دادن یک توپ نیست. تماشای حمله او به معنای تجربه دره عجیب و غریب در حال حرکت است. آرنج هایش برای مدت طولانی جمع می شوند، باسنش را به اندازه کافی نمی چرخاند، شانه هایش به طرز عجیبی سفت می مانند. همه چیز فقط به نظر می رسد … خاموش است. و شما در طول کمپین بسیاری از تابهای ناهنجار و ناهنجار او را خواهید دید. جیمز یک شخص معمولی است، بنابراین من از او انتظار ندارم که مانند شوهی اوهتانی خفاش را تاب دهد، اما حتی ناهماهنگ ترین انسان هم بهتر از جیمز ساندرلند اسلحه را تاب می دهد. آن شخص باید از همسر مرده خود غلبه کند و یاد بگیرد که چگونه یک تکه چوب را تاب دهد.
این به بقیه انیمیشن های او نیز تعمیم می یابد. جیمز معمولاً درها را باز نمیکند، او در جهت کلی آنها اشاره میکند، دویدن او سفت و روباتیک است، و وقتی بین سلاحهای سرد و گرم جابهجا میشود، سلاحها به شکلی جادویی در دستانش دگرگون میشوند. دشمنان در حرکت خوب به نظر می رسند، بنابراین مایه تاسف است که بلوبر برخی از این ناهماهنگی ها را با انیمیشن های جیمز برطرف نکرده است، زیرا بسیاری از آن ها ارزان و عجیب به نظر می رسند.
این اجرای ناهموار به طراحی صدا گسترش می یابد. در حالی که موسیقی متن جوی – با حسن نیت از آهنگساز بازگشته آکیرا یامائوکو – قوی است، صدای ناهنجار جیغ ها، غرغرها، ناله ها، صدای جیر جیر فلز زنگ زده، و علامت ثابت سایلنت هیل می تواند گهگاه این فضا را تضعیف کند.
همه چیز در اینجا به 11 می رسد، و این زیاده روی همیشه در خدمت فضای بازی نیست. این تاکید بر بلندی صدای ساینده نیز در ناخوشایندترین شامل جلو و مرکز است: ترس از پرش. در حالی که نسخه اصلی یک یا دو هیجان ارزان داشت، بازسازی تاکیدی بی مورد بر آنها دارد. میتوانید منتظر باشید که دهها هیولا ظاهر شوند و دائماً سر شما جیغ بزنند.
هر چه بیشتر وارد بازسازی شوید، طراحی صدا بهتر می شود. همانطور که دنیا رو به زوال است و محیطها سورئالتر میشوند، شروع به سود بهتری برای اطراف شما میکند. با پیشرفت بازی، به جای اینکه مدام شما را در صدا دفن کند، به طور موثرتری از سکوت ها استفاده می کند. پارگی لوله های عایق قدیمی که در حال منبسط و منقبض شدن در محوطه زندان بعدی هستند مؤثرتر است زیرا احساس می شود متعلق به آن است. این حس مکانی را فراهم می کند که شما نمی توانید از آن فرار کنید، و در وحشت بقا این نوع احساس بسیار مهم است.
من قویاً توصیه می کنم صدای موسیقی را در منوی گزینه ها کاهش دهید. من هم میخواستم امتیاز یامائوکا را بشنوم، اما مقادیر از پیش تعیین شده بسیار ناپسند بودند. در حالی که در منوی تنظیمات هستید، “وینیت کم سلامتی” و “ویگنت اسپلتر” مضحک را حذف کنید.
فوق العاده
زرق و برق دار
از سوی دیگر، صداپیشگی موفقیتی بینظیر است. در حالی که من مطمئن هستم که این کیف همه نخواهد بود، خطوط همه به شکلی بیجسم و رویایی ارائه میشوند. همه چیز کمی دورتر است، اما به بهترین شکل ممکن. اجراها بهتر از نسخه اصلی هستند و در عین حال همان ویژگیهای سورئال و لینچی را که بسیاری از طرفداران هاردکور آن را دوست دارند، ارائه میدهند. سایلنت هیل تا حدودی رویایی آشکار و پیچیده است. این اجراها به فروش خوبی از جنبه سایلنت هیل کمک می کنند. شما هرگز کاملا نمی دانید چه چیزی واقعی است و چه چیزی نیست، و ارائه آن ممکن است بزرگترین دستاورد بازسازی باشد.
همه اجراها برای زنده نگه داشتن روح بخش های داستانی بازی های اصلی کار بسیار خوبی انجام می دهند، اما اجرای مورد علاقه من احتمالا ادی است. بازیگر او کاملاً هوای زیرین کینه را میخکوب کرد در حالی که به طور همزمان کاملاً بی ارتباط به نظر می رسید.
متأسفانه Silent Hill 2 با پشت سر گذاشتن زوایای ثابت دوربین اصلی، ضعیفتر میشود و به جای آن چشمانداز سوم شخص مشابه Dead Space، Resident Evil 4 یا هر عنوان ترسناک سهگانه دیگری در دهه گذشته را انتخاب میکند.
من از بازسازی برای رفتن به این سمت سرزنش نمی کنم. درست یا نادرست، زوایای ثابت دوربین در حال حاضر قدیمی دیده می شوند. اما در نتیجه، کادربندی سینمایی و حس جهتگیری ناآرام فیلم اصلی از بین میرود. و بسیار شبیه به طراحی بیش از حد صدا، این به اتمسفر آسیب می رساند.
در کنار این چشم انداز دوربین جدید، جیمز به یک مبارز بسیار توانمندتر تبدیل می شود. برخورد با هیولاها در Silent Hill 2 در حال حاضر لذت بخش تر است، اما جاخالی دادن جدید جیمز مقدار تکان دهنده ای از آسیب ناپذیری را ارائه می دهد. من اغلب احساس راحتی میکردم که با بیشتر موجوداتی که با آنها روبرو میشدم، تک به تک میشوم. شاید برای یک بازی ترسناک کمی بیش از حد راحت باشد.
سایلنت هیل 2 همچنین تصمیم دارد از Resident Evil 4 الهام بگیرد و به شما اجازه دهد روی دیوارهای بلند تا کمر خم کنید. به شما گزینه های بیشتری برای ایجاد فاصله زمانی می دهد که می خواهید گروهی از دشمنان را درمان کنید یا از یکدیگر جدا کنید. این تغییرات همگی در فقدان خطر محسوسی به اوج می رسند که هیچ لطفی به فضای بازی نمی کند. میخواستم احساس ناامنی کنم و مطمئن نباشم که در گوشه بعدی چه چیزی در انتظارم است، اما اغلب میتوانستم آنها را بدون دردسر پایین بیاورم.
در حالی که میتوانید سختی مبارزه را روی سخت تنظیم کنید، معمولاً منجر به برخوردهای طولانیتر و طولانیتر میشود، نه برخوردهای سختتر. من فقط به سختی معمولی برای مبارزه توصیه می کنم.
همانطور که گفته شد، باس مبارزات سزاوار ستایش هستند. در حالی که مطمئناً ترسناکتر نیستند، اما بسیار سرگرمکنندهتر هستند، دارای مراحل متعدد و انواع مختلفی از حملات هستند. تعدادی از آنها نیز برخی از منظره های سرگرم کننده را به ترکیب اضافه می کنند. جایی که زمانی در یک فضای بسته با هیولا میجنگید، اکنون در راهروهایی تعقیب میشوید که این موجود با حملاتش تکه تکه میشود. در حالی که این برخوردها قطعا احمقانه تر و پر از شوک هستند، اما همه آنها به یاد ماندنی هستند.
پازل ها در طول بازی نیز مورد استقبال قرار گرفته اند. به طرز لذت بخشی، Silent Hill 2 اغلب پازل های اصلی را می گیرد و آنها را ریمیکس می کند و عناصر جدیدی را اضافه می کند و تعادل خوبی بین آشنایی و تازگی ایجاد می کند.
تعداد انگشت شماری پازل جدید و رویارویی با دشمن نیز اضافه شده است، بنابراین پاکسازان سایلنت هیل 2 نمی توانند با چشمان بسته نسخه بازسازی شده را اجرا کنند.
برخلاف برخی دیگر از موارد اضافه شده، پازل های جدید در خدمت بهبود محصول نهایی هستند و احساس می کنند که واقعاً به آنها تعلق دارند. به خصوص برای طرفداران قدیمی. این است کمتر زمانی که تنظیمات سختی را به چیزی غیر از سختی که همگی نسبتاً عابر پیاده به نظر می رسند، کاهش دهید، در مورد پازل صادق است.
اما ماجرا چیست؟ آیا تیم Bloober موفق به تسخیر ماهیت آن شد؟ نوع… فیلمنامه اصلی تقریبا دست نخورده است، اما بدون همراه نیست. در کنار آن مجموعه ای کامل از صحنه های اضافی وجود دارد که اگرچه به طرز وحشتناکی حواس پرت کننده نیستند، به ندرت به بهبود داستان کمک می کنند. به نظر میرسد که این موارد اضافه شده برای کشیدن زمان اجرا اضافه شدهاند، در حالی که با تمهای از قبل تثبیتشده، بازیکن را از سر خود میبرند. اینطور نیست که سایلنت هیل 2 ظریف ترین داستانی باشد که تا به حال گفته شده است، بنابراین انباشته شدن به این شکل غیر قابل توجیه به نظر می رسد.
یکی از صحنههای جدید خاص این است که ماریا به جیمز درباره داستانهای فولکلور پشت یک مجسمه میگوید، که با جیمز ناامید به پایان میرسد که چرا وقتشان را با صحبت درباره افسانهها تلف میکنند. من به این بخش داستان جدید یک چیز میدهم، هرگز به اندازه آن لحظه با جیمز هماهنگ نبودم. وقتی صحبت از ماریا شد، افزودنهای او تأثیر ناخوشایندی دارد که بیش از حد او را فلاندر میکند. بازیگوشی بودن ماریا همیشه یکی از ویژگیهای اصلی او بود، اما اکنون چندین درجه دارد. آیا واقعاً نیاز داشتیم او را ببینیم که در حالی که یک میله استریپر را نوازش می کند به سمت جیمز می آید؟ ظرافت، نام توست نه تیم بلوبر
نکته خنده دار این است که اکثریت اصلی Silent Hill 2 در داخل این بازسازی دفن شده است و اغلب در زیر سطح نیز قرار ندارد. نسخه تیم Bloober از Silent Hill 2 اغلب شبیه نسخه اصلی با وفاداری بالا با پازل ها و مکان آیتم های بازسازی شده است. مبارزه به طور معقولی رضایت بخش است، برخوردهای رئیس بهبود یافته است، اما چیزی که اساساً یک بازی ترسناک عالی است تا حدی با طراحی صدای فوق العاده، تزریق ترس های پرش و عدم محدودیت کلی تضعیف شده است.
بسیار شبیه جیمز ساندرلند، ما به سایلنت هیل بازگشتهایم، اما چیزی که زمانی مکان ویژه ما بود تغییر کرده است. خوشبختانه، به اندازه کافی از چیزهایی که آن را خاص کرده است، باقی مانده است و احتمالاً دلهای نوستالژیک و تازه واردان را به یک اندازه گرم میکند، حتی اگر مجبور باشید در این فرآیند به برخی از موارد اضافه شده جدید نگاه کنید.