داستان Aetherdrift از MTG بالاخره Daretti عدالت را انجام داد

انتظار زیادی از داستان Magic: The Gathering's Aetherdrift نداشتم. من فکر میکردم که میخواهم یک غوغایی بینظیر در چندجهانی باشد تا تاریکی Duskmourn را دنبال کنیم، در حالی که قبل از آمدن تارکیر و Edge of Eternities به ما مهلت میدهد.
در عوض، K. Arsenault Rivera داستان باورنکردنی دیگری را ارائه کرده است، که لباس مسابقه را انتخاب کرده و از آن برای کشف همه چیز از آسیب های نسلی گرفته تا مذهب سازمان یافته استفاده می کند. آنها همچنین شخصیت مورد علاقه جدیدم را در کل سریال در Goblin Artificer Daretti به من داده اند.
دارتی سالها بخشی از Magic بوده است، اولین بار در Commander 2014 ظاهر شد، قبل از اینکه در خط داستانی Conspiracy: Take the Crown ظاهر شود. دارتی که یک نابغه گابلین از هواپیمای بریده فیورا بود، استفاده از پاهای خود را در انفجاری از دست داد که جرقه هواپیمای واکر او را نیز مشتعل کرد. اولین داستانش که در فیورا مرده بود، دنبالش رفت و او جرقه شورشی را برای گرفتن انتقامش برانگیخت… و سپس تقریباً برای دهه بعد ناپدید شد.
تا به حال، دارتی به سادگی یک گابلین بوده است. یک باهوش، مطمئنا، اما با داستان پر از خشونت و خونریزی، دشوار بود که او را فقط یکی دیگر از هم نوعان خود نبینیم. سیاه و قرمز بودن کارت آغازین او کمکی نکرد، ترکیب رنگی که معمولاً با شیطانی ترین و پر هرج و مرج ترین شخصیت های چندجهانی همراه است.
یک گابلین خوب
Aetherdrift جنبه جدیدی به دارتی داده است. او هنوز یک مکانیک نابغه است و تیم گابلین را در گرندپری جیراپور رهبری می کند. و او هنوز هم یک شخصیت جادوی قرمز است، با تمام احساسات و تکانشگری که با آن همراه است. اما Aetherdrift به جای اینکه یک جهنم پر هرج و مرج باشد که به دنبال تخریب استقرار فیورا است، به او اجازه می دهد تا جنبه مهربان تر و پرحرف تر خود را نشان دهد. مودب و مکالمه تقریباً تا حد یک نقص، تغییری تازه از گابلین های خشنی است که معمولاً در این جهان می بینیم.
همچنین واقعاً خوب است که ببینید یک شخصیت با محوریت سیاه و قرمز به طور پیش فرض بد نیست. تمام شخصیتهای مجیک بر روی پنج رنگ بازی متمرکز شدهاند، و در حالی که سیاه به معنای «خدمت به خود» است، اغلب به اختصار «بهشدت شیطانی سبیل» تبدیل میشود. دارتی منفعت شخصی دارد – او میخواهد مثل هر کس دیگری در مسابقه پیروز شود، اما شیطان نیست. او فلسفه پشتوانه سحر و جادو را با این که یک بازیکن خوب و دوست داشتنی با یک گل باشد، جبران می کند.
داستان مملو از لحظاتی است که باعث می شود از دارتی قدردانی کنم، مانند ارائه شکلات داغ به همنوع اسیر خود به لوت که در یکی از ابزارهای متعدد او ذخیره شده است. اما این یک لحظه خاص در فصل پنجم است که به او کمک کرد تا او را به عنوان یکی از شخصیت های جدید مورد علاقه من در دنیای چندگانه قرار دهم و حتی با پسرم آجانی گلدمن (بخوانید: شوهرم) رقابت کند.
گرچه دارتی همیشه با صندلی چرخدار غولپیکرش که برای رفت و آمد از آن استفاده میکند شناسایی میشود، این اولین باری است که داستان به بررسی معلولیت او میپردازد. پس از سقوط از آسمان با سرعت زیاد، دارتی، چاندرا، لوت و نیا همگی کتک خورده، کبود شده و ضربه مغزی شده اند. با این حال، این تنها اوست که میداند چه باید بکند، دارو را در اختیار داشته باشد و دانش لازم برای جلوگیری از خوابیدن به دنبال چنین آسیبهای شدید را داشته باشد.
در دنیای واقعی، توصیه برای جلوگیری از خوابیدن پس از ضربه مغزی منسوخ شده است. اما شاید Magic Multiverse قوانین متفاوتی داشته باشد.
نمایندگی عالی معلولیت
لحظه ای به خصوص تلخ و شیرین زمانی فرا می رسد که چاندرا از دارتی می پرسد که آیا این برای او عادی است:
چاندرا آنقدر دور است که نمیتواند افکارش را تار کند. “آیا این همان چیزی است که شما همیشه احساس می کنید؟”
خنده دارتی خنده نرم و دردناکی است. او می گوید: در روزهای بد. بازوی دستکاری او با یک فنجان چای به سمت پیا دراز می شود. “استراحت کن. من یک نگاهی به موتور می اندازم و در همین حین چیزی را متوجه می شوم. فقط خوابت نبرد.”
“بدون اینکه بخوابی استراحت کن؟” پیا می گوید. شما چنین چیزهای ساده ای را می خواهید.
دارتی می گوید: «باور کن. وقتی نوبت به این موضوع می رسد، من کمی متخصص هستم.»
این یک تعامل بسیار کوچک است، اما این نکته ای نبود که برای مؤثر بودن نیاز به تأمل داشته باشد. دارتی در یک قهقهه آرام، احساسی را برای هر کسی که درد مزمن داشته باشد، نشان داد.
من همچنین دوست دارم که طراحی جدید Daretti برای Aetherdrift به شما امکان می دهد پاهای او را ببینید، نه اینکه آنها را در یک عنکبوت بزرگ و مکانیکی پنهان کنید.
به لطف دررفتگیها و رگ به رگ شدنهای مکرر، روزی نیست که جایی دردی نداشته باشم. برخی از روزها بدتر از روزهای دیگر هستند، اما شما “کمی متخصص” می شوید، یاد می گیرید که چگونه خود را مدیریت کنید و چگونه آن روزهای بد را که می آیند مدیریت کنید.
من میتوانم مانند یک حرفهای به مفصل وارد شوم، و مسکنهایم بیشتر از آن چیزی است که بیشتر مردم بدانند باید با آنها چه کار کنم. این برای ما طبیعی است، اما برای فردی مانند چاندرا، اولین مواجهه او با دردی مانند آن می تواند یک شوک باشد.
ریورا دارتی را به شخصیت پیچیدهای تبدیل کرده است که میخواهم بیشتر ببینم و با آن ارتباط برقرار کنم، و شخصیتی که من تعداد شگفتانگیزی از خودم را در آن میبینم. یکی از بهترین فصل های آن اگر به زودی دیگر دارتی را نبینیم، مایه شرمساری است.