هیچ بازی مانند Resident Evil 4 نیاز به بلعیدن ندارد

زمانی که برای اولین بار Resident Evil 4 را در سال 2016 بازی کردم، آن را بلعیدم. من ابتدا لقمه های کوچکی خوردم، یک ساعت این جا و آنجا گذاشتم. اما، تقریباً زمانی که به نیمه عقب رسیدم، به سختی توانستم خود را کنار بکشم. من هشت ساعت گذشته را در یک جلسه تمام شب ماراتن دویدم و لئون و اشلی را دیدم که در طلوع خورشید با جت اسکی در حالی که نور اولیه سپیده دم از پنجره هایم می تابد.
اکنون، وقتی Resident Evil 4 Remake را بازی میکنم، متوجه میشوم که بازی هنوز هم چنین تأثیری بر من دارد. در طول چند سال گذشته، زمانی که سعی میکنم علایقم در بازی، فیلم، خواندن و زندگی اجتماعی پس از کووید را مدیریت کنم که طی دو سال گذشته به تدریج بهبود یافته است، بازیهای من سختگیرانهتر شده است. من به ندرت در یک بازی گم می شوم. به طور معمول، من یک ساعت زنگ ساعت را روی تلفنم تنظیم می کنم، بازی می کنم تا زمانی که تایمر خاموش شود، و سپس به سراغ مورد بعدی در لیست کارهایم می روم.
اما، چیزی در مورد Resident Evil 4 نمیتواند در آن محدوده قرار گیرد. من هنوز تایمرها را تنظیم می کنم. اما، من آنها را به جای یک ساعت برای دو ساعت تنظیم می کنم یا وقتی خاموش می شوند آنها را نادیده می گیرم. بازی به طور گسترده در دسته ای از بازی ها و ژانرهای مختلف بخشی از قلمروی است که با این شغل همراه است. برای نوشتن در مورد بازی ها باید بازی ها را بلد باشید و برای شناخت آنها باید بازی کنید. بیشتر کار من با زوایایی است که فکر میکنم برای خوانندگان جالب باشد و برای بسیاری از خوانندگان علاقهمند شدن، این به معنای انجام بزرگترین و جدیدترین بازیها است. بنابراین، من بازی های زیادی انجام می دهم، اما همیشه آنها را تمام نمی کنم. قبل از اینکه وقت داشته باشم، علاقه تمایل دارد ادامه یابد.
اما Resident Evil 4 اهمیتی نمی دهد. می طلبد که تا پایان بازی شود. در اسرع وقت. این یک نوع بازی “چشم های شما بزرگتر از شکم شما هستند” است.
عوامل زیادی وجود دارند که در این بازی اجباری نقش دارند. بازی کردن حس خوبی دارد، که خیلی پیشرفت می کند. اما من و ماریو هم مشکلی برای دور شدن از یک سکوی پلتفرمینگ نداریم. کشف داستان و افسانه آن سرگرم کننده است، و به قدری حواس پرت بازی می شود که هرگز آنقدر سنگین نمی شود که باید برای پردازش آن کمی استراحت کنید. لئون و آدا هر دو واقعاً داغ هستند، بنابراین دیدن آنها سرگرم کننده است. و شخصیتهایی که داغ نیستند، مانند مندز و سالازار، هر دو تبدیل به هیولاهای بزرگی میشوند، و تماشای آن نیز جالب است.
همه این عوامل نقش دارند، اما بزرگترین کلید سرعت بازی است. طرفداران تمدن در مورد ساختار “یک چرخش دیگر” آن سریال صحبت می کنند. کنار رفتن سخت است زیرا کارهای زیادی دارید که میخواهید انجام دهید، و نوبتها به اندازهای کوتاه هستند که برای ادامه دادن تعهد چندان بزرگی نیست، بنابراین با خودتان صحبت میکنید که یک دور دیگر بازی کنید.
Resident Evil 4 چیزی مشابه دارد. ماموریت های آن نسبتا طولانی است و تکمیل آن یک یا دو ساعت طول می کشد. اما هرکدام به تکههای قابل هضمتر تقسیم میشوند. هر بخش دارای یک صعود و سقوط، لحظات تنش بالا و لحظات استراحت است. بخشی از قلعه را کاوش میکنید، کم کم خطرناکتر میشود و به سختی از آن عبور میکنید. اما پس از آن بلافاصله بازرگان را پیدا می کنید و یک اتاق امن برای بهبودی، خرید اقلام، تمرین تیراندازی، و فروش برخی از گنجینه های خود دارید.
اگر Resident Evil 4 همیشه هیجانانگیز بود، باید خودتان استراحت کنید و بعد از اینکه اعصابتان به هم ریخت، کنار بروید. اما، از آنجایی که وقفه ها را در ساختار بازی ایجاد می کند، می توانید بدون کنار گذاشتن کنترلر، آن وقفه ها را انجام دهید. این نیاز به تکمیل دارد و من خوشحالم که متعهد می شوم.