بسته رنگی ModRetro من را به بازی کارتریج بازگرداند

نمیتوانم آخرین باری را به یاد بیاورم که این همه کارتریج Game Boy داشتم که میتوانستم بدون پاک کردن تمام گرد و غبار بازی کنم تا مطمئن شوم که کار میکنند. حالا من خودم را با یک مجموعه کوچک زیبا از شش بازی جدید براق، که همگی از باندل Chromatic Release Title ModRetro هستند، پیدا کردم، و همه آنها را برای تست درایو در تعطیلات کریسمس بردم.
این بازی ها با دفترچه های کاغذی سنتی همراه با بخش های یادداشت در پشت ارائه می شوند. فراموش کرده بودم که چقدر از ورق زدن صفحات براق کتابچه های آموزشی قدردانی می کنم. همچنین فراموش کرده بودم که چه حس خوبی دارد که در هر جایی در هر زمان بپیچم – روی صندلی راحتی، کنار آتش، در خانه یکی از اقوام یا در ماشین – و هر بازی را که میخواهم کنار بگذارم.
حداقل اکنون می توانم در تاریکی در ماشین بازی کنم و به لطف یک صفحه نمایش با نور پس زمینه همچنان می توانم ببینم.

مرتبط
گشت و گذار در پازل همسان
همانطور که در فصل تعطیلات مستقر شدم، می خواستم چیزی آسان برای برداشتن و بازی کردن برای استراحت با آن انجام دهم، بنابراین ابتدا به سراغ Patchy Matchy Puzzle Surfing رفتم. شما واقعاً نمی توانید با یک بازی پازل مسابقه اشتباه کنید، اگرچه به دلیل رقابتی بودن خودم و تلاش شوهرم در آن، کمتر از آنچه در نظر داشتم آرامش بخش بود. در نهایت، نبردی شد که ببینیم چه کسی بالاترین امتیاز را خواهد گرفت، و من متأسفم که اعتراف می کنم، این من نبودم.
اگر به مهارتهای Patchy Matchy خود مطمئن نیستید، میتوانید تعداد ردیفهایی را که با آنها شروع میکنید و سرعت آنها را تنظیم کنید و به شما این امکان را میدهد که با فشار کمتری از آن استفاده کنید. اما در نهایت، فشار وارد خواهد شد. همانطور که سرعت بالا می رود و شما با حباب های بیرون زده و هدف گذاری ترکیبی روبرو می شوید، به ناچار در نهایت زوزه خواهید کشید زیرا آخرین حرکت شما برای کسب امتیاز عالی با یک حرکت اشتباه خنثی می شود. اما زیبایی بازیهایی که به راحتی میتوان آنها را برداشت و در فواصل کوتاه مانند این بازی کرد، این است که همیشه میتوانید فقط یک بار دیگر داشته باشید.
توبه کننده آسیب زا
پس از متحمل شدن ضررهای شدید در Patchy Matchy، فکر کردم برای ناامیدی بیشتر در Traumatarium Penitent ثبت نام کنم. من هرگز عنوان اول، Traumatarium را بازی نکردهام، اما دانستن اینکه این عنوان از کتابهای Fighting Fantasy و Warhammer Quest 1995 الهام گرفته شده است، برایم جذاب بود. در مجموع سه سیاهچال وجود دارد، و در حین پیشرفت به شما گذرواژه داده میشود، بنابراین میتوانید به منطقهای که آخرین بار در دوهای بعدی در آنجا بودهاید بازگردید… مشروط بر اینکه حس خوبی برای نوشتن گذرواژهها داشته باشید. اکنون این یک بازگشت به عقب بازی است.
مرگ من طولی نکشید که کاملاً انتظارش را داشتم. این بخشی از بازیهای RPG خزنده سیاهچال مانند این است، و چرخه مرگ، آبکشی و تکرار من را به یاد تمام بازیهای یکپارچهسازی با سیستمعامل سخت گذشته میاندازد که نتوانستم آنها را شکست دهم. Shadowgate نهنگ سفید من از دوران کودکی است که هرگز نتوانستم به آن دست پیدا کنم، و اکنون Traumatarium جدیدترین بازی است که به مجموعه بازی هایی اضافه شده است که بهترین ها را از من دریافت کردند.
نسخه نهایی توکی توری
من این روزها تمایلی به بازی پلتفرمرهای زیادی ندارم. ما آنقدر از انتخاب رنجیده ایم که روزهای پلتفرم خود را در کنسول های قدیمی تر پشت سر گذاشتم، زمانی که فقط تعداد انگشت شماری از بازی ها برای انتخاب وجود داشت. با وجود آن، من مشتاق بودم که به ریشه های خود برگردم و مانند دوران کودکی، یک پلتفرمر کلاسیک بازی کنم. اما من توکی توری را دست کم گرفتم.
این فقط یک پلتفرمر نیست که در آن از A به B در سطوح پیشرفت می کنید، بلکه یک پلتفرمر پازل بسیار هوشمندانه است. در هر سطح میتوانید تخمها را روی تاقچههای مختلف و در گوشهها و گوشهها با طیف وسیعی از ابزارهای موجود جمعآوری کنید. مشکل این است که تعداد دفعات محدودی دارید که می توانید از هر ابزار استفاده کنید، بنابراین باید مسیر عالی را بدون گیر افتادن یا تمام شدن استفاده از ابزار انجام دهید. اوه، و در تمام مدت دشمنان در انتظار حمله پرسه می زنند.
این گزینه برای اینکه بتوانید آزادانه به اطراف سطح نگاه کنید در برنامه ریزی مسیر عالی شما بسیار ارزشمند است، اما گاهی اوقات تا زمانی که آنها را به درستی عمل نکنید، همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود. در ابتدا برای Game Boy در سال 2001 عرضه شد، اما کاملاً از من گذشت، بنابراین خوشحالم که در نهایت زمان از دست رفته را با نسخه Ultimate جبران کردم. توکی توری به سرعت مورد علاقه من در کل بسته پرتاب کروماتیک قرار گرفت زیرا در آنجا نشسته بودم و روی راه حل های هر سطح وسواس داشتم.
در تاریکی 2
یک ویروس مرموز تهدید می کند که هسته عصبی اصلی فدراسیون کهکشانی را از بین می برد، که سفرهای بین کهکشانی را متوقف می کند و بشریت را در مکان های مختلف از یکدیگر دور می کند. به عنوان Ikalo Pann، شما در مسیر خالق ویروس هستید و به نقشه وحشتناک او پایان می دهید.
از اولین فیلم سینمایی، من انتظار نداشتم که گیم پلی پازل در هسته آن باشد. شما به سیارات مختلف سفر خواهید کرد و در هر سیاره ترمینالی وجود دارد که تعداد زیادی از مسائل ریاضی را در خود جای داده است. هر پازل شبکه ای از کره است و هدف این است که اطمینان حاصل شود که همه آنها در پایان روشن نیستند. با برخی از کره هایی که از قبل روشن شده اند شروع می شود، و تعامل با هر کره ای باعث می شود که کره های اطراف در جهت های اصلی نیز به حالت مخالف تبدیل شوند. خوشبختانه، شبکهها به حداقل مقدار حرکت نیاز ندارند، اما به شما میگویند چه زمانی چنین شاهکاری را انجام میدهید.
به این ترتیب وسواس جدیدی شروع شد که شوهرم وقتی کروماتیک را به عقب و جلو عوض میکردیم، پس از گیرکردن در شبکههای پازل مختلف، به اشتراک گذاشت. این یک بازی عالی برای یک دستی است، و من را به یاد دوران کودکی ام می اندازد، زمانی که ساعت ها در حال بازی تتریس بودم. به خود می گویید «فقط یک تلاش دیگر»، و حتی زمانی که آماده ی پاره کردن موهایتان هستید، اعتراف به شکست غیرممکن به نظر می رسد.
اژدها
پخش یک پیکسل RPG روی یک دستی یکپارچهسازی با سیستمعامل کاملاً درست است. خاطرات بسیاری از بازی با کلاسیک های قدیمی مانند The Legend of Zelda و Pokemon را زنده می کند. تمام این سالها بعد، من هنوز به هر خانهای میروم، با هر NPC صحبت میکنم، هر ظرف را بررسی میکنم و فکر میکنم که آیا هنوز رازهایی وجود دارد که گم کردهام.
Dragonyhm کریس را دنبال می کند و به دنبال پدر گم شده و مشهور Yhmszindr، Kurtis می گردد. اژدهاهایی که زمانی مهر و موم شده بودند تا جهان در صلح پیشرفت کند، شروع به بیدار شدن کرده اند، و زمان آن رسیده است که کریس به معنای واقعی کلمه راه پدرش را دنبال کند.
هر چیزی که من در یک RPG دوست دارم را دارد: دنیایی جذاب، سیاه چال های چالش برانگیز، پازل ها و مینی گیم های زیادی. همچنین دارای کارت های معاملاتی به عنوان یک کلکسیون کوچک زیبا است که بلافاصله به چیزی تبدیل شد که من به آن علاقه داشتم. احساس میکنم تا الان فقط سطح Dragonyhm را خراشیدهام، اما مطمئناً برای چند مورد دیگر به آن باز خواهم گشت.
Tales Of Monsterland DX
Tales of Monsterland DX در یک کارتریج شفاف عرضه شد که همانطور که همه می دانیم آن را بی نهایت خنک تر از بقیه می کند. این یک پلتفرمر ماجراجویی است که حول روستایی می چرخد که به دلیل یک پل شکسته، یک برج اسرارآمیز در اعماق جنگل و حضور هیولاهای وحشی گیر افتاده است. بهترین ها را برای آخر ذخیره کردم.
به عنوان قهرمان، شما اشکال هیولاهای مختلف با توانایی های منحصر به فرد را باز می کنید تا به شما در پیشرفت در بازی کمک کند. شما باید بر هیولاهای مختلفی که در اطراف پرسه میزنند غلبه کنید، اما مهمتر از آن، اطمینان حاصل کنید که مهارتهای پلتفرمینگ شما در حد صفر است. تعداد دفعاتی که به دلیل یک پرش بیموقع به مرگم سقوط کردهام را از دست دادهام. تمام قلبم را مصرف کردم من تمام ادامه هایم را مصرف کرده ام. من طعم تلخ دیدن آن صفحه Game Over را حس کرده ام. در حال حاضر، من از شکست غمگین هستم و عناوین Chromatic دیگر را بازی می کنم، اما ممکن است روزی تلاش کنم تا تمام اشکال هیولا را باز کنم و دهکده را نجات دهم.