سلام به همه، بهتر است این موضوع را آشکارا اعلام کنم، برنامه نویس ارشد بودن همچنان مستلزم رشد شخصی جهنمی است، برخلاف تصور اولیه من که سالمندان بزرگی که می بینم عالی هستند، آنها احتمالا (و من می گویم که با یک علامت سوال سنگین) همان سفر یادگیری را طی کنید، و ظاهراً کارهای زیادی انجام می دهم، حتی دانستن برخی از این کارها رفتارهای خوبی نیست، اما به هر حال انجام آن، دروغ نمی گویم، قرار نیست آن را قاب کن که من بهم نمی ریزم، اما شکست، فقط توسط من گرفتار شده است، سعی می کنم دیگر آن را تکرار نکنم، زیرا می دانید چرا بد است.
این یک روند دردناک است، من هرگز در تمام دوران حرفه ای ام این همه سندروم فریبکاران را احساس نکرده ام و از اینکه همکارانم صبور هستند، سپاسگزارم و امیدوار هستم، من مطمئناً یک مرحله از دوره ارشد را پشت سر می گذارم و امیدوارم به زودی متوقف شود. حتی گهگاهی توسعه دهنده بدی بودن، از میانبرها استفاده می کند… زیرا GSD!
من می‌خواهم مثبت باشم، اما فقط به زودی به یک برد نیاز دارم تا مغز مارمولکم را تأیید کنم
ناله کن، لازم نیست آن را بفهمی، من فقط باید بیرون بیاورم
