گاهی اوقات زندگی شما را از منطقه راحتی تان بیرون می راند و مجبورتان می کند با چیزهای غیرمنتظره روبرو شوید.

🔥 نقطه عطف: چگونه چالش ها را به موفقیت تبدیل کردم 💪 (گریه برای سرنوشت یک گزینه نیست 😤)
گاهی اوقات زندگی شما را از منطقه راحتی تان بیرون می راند و مجبورتان می کند با چیزهای غیرمنتظره روبرو شوید. برای من زمانی اتفاق افتاد که مجبور شدم مسیر شغلی و مسیری را که میخواستم در پیش بگیرم دوباره ارزیابی کنم. درک سختی بود، اما به جای اینکه اجازه بدهم من را شکست دهد، آن را فرصتی بی نظیر برای اختراع مجدد خودم دیدم.
من با ساختن یک چارچوب یادگیری ماشین و نهایی کردن پروژه Chagu خود شروع کردم – یک پروتکل امنیتی که ریشه در اعتقاد من به مدل متوالی ایجاد کردم. چاگو بیش از یک دستاورد فنی بود. این جلوه ای از تفکر نوآورانه و تمایل من برای ایجاد یک راه حل ایمن و آینده نگر در تبدیل داده ها بود.
به موازات آن، من به عنوان یکی از تنها 200 نفر در سراسر جهان برای تبدیل شدن به پیشگام GenAI انتخاب شدم – دستاوردی که واقعاً درهایی را باز کرد که هرگز تصور نمی کردم. این یک افتخار باورنکردنی است که بخشی از این گروه منتخب، احاطه شده توسط متفکران مبتکری است که آینده هوش مصنوعی را شکل می دهند.
در همان زمان، از طریق تلاشهای پیشگیرانهام – اعمال نقشها، اصلاح نمونه کارها، و ایجاد نامههای انگیزشی – از من دعوت شد تا با شرکتهایی که مرزهای فناوری را پیش میبرند، تعامل داشته باشم. متوجه شدم که در آزمایشگاههای تحقیقاتی قدم میزنم، در محاصره افرادی هستم که اهداف مشترکی دارند و نگرش عالی دارند. ارائه نوآوریهایم و بحث درباره پروژههای متن بازم در مقابل مخاطبان مختلف، هیجانانگیز بود. من حتی این افتخار را داشتم که در مورد راه حل هایی که روی آنها کار کرده ام صحبت کنم و این فرصت ها را به بسترهایی برای به اشتراک گذاشتن دیدگاه خود تبدیل کنم.
در این دوره، من با سر به مصاحبه می پردازم – 3 تا 6 در روز – در حالی که هر هفته 2 تا 4 کار فنی را انجام می دهم. از Dev و DevSecOps گرفته تا مهندس ML، و نقشهای مهندس داده، تنوع موقعیتهایی که برای آنها درخواست دادم چشمگشا بود. فرآیند مصاحبه فراتر از یک سری ارزیابی های فنی بود. تبدیل به سفری برای خودشناسی شد. جلسات برنامه نویسی زنده و بحث با متخصصان در زمینه های مختلف مرا فراتر از حوزه های تمرکز قبلی ام کشاند. هر روز چیز جدیدی یاد میگرفتم، فناوریهای مختلف را بررسی میکردم و مهارتهایم را در رشتههای مختلف تقویت میکردم.
علاوه بر رشد حرفه ای، وب سایت شخصی ام را نیز خلاصه کردم و راه اندازی کردم. توسعه Front-end هرگز تمرکز اصلی من نبوده است، اما نتیجه بهتر از آن چیزی بود که انتظار داشتم. من فوقالعاده به این که چگونه سایت پروژهها و مقالههای من را به نمایش میگذارد، افتخار میکنم، که با به اشتراک گذاشتن بیشتر سفرم در وبسایت خود، به رشد خود ادامه خواهند داد.
بخش درخشان اینجا این است که من هرگز قصد نداشتم مجموعه مهارت هایم را به این طریق متنوع کنم. این چالشهایی بود که با آن روبرو بودم که مرا به قلمروهای جدیدی سوق داد – مناطقی که اگر مجبور نمیشدم مسیر شغلیام را دوباره ارزیابی کنم، ممکن بود به آنها ورود نمیکردم. اینکه یک متقاضی موفق در نقش های متنوعی مانند DevOps، DevSecOps، ML Engineer، و مهندس داده باشم چیزی نبود که در ابتدا برای آن برنامه ریزی کرده بودم، اما به نقطه قوتی تبدیل شد که اکنون با افتخار دارم. این گواه این است که گاهی اوقات ضربه ای که انتظارش را نداشتید می تواند منجر به رشد فوق العاده شود.
هیچ یک از اینها بدون حمایت بی دریغ خانواده و دوستانم امکان پذیر نبود. برخی از آنها مهارت ها و انگیزه های من را بررسی کردند و برخی دیگر برای من موقعیت هایی را جستجو کردند یا در محل کار خود به من مراجعه کردند. آنها پشتوانه عاطفی لازم را به من دادند و مطمئن شدند که در تمام طول سفر متمرکز بوده و ذهنیت مثبتی را حفظ کرده ام.
من همچنین بخش زیادی از انگیزه ام را مدیون سرگرمی ام هستم – آکروباتیک. داشتن یک خروجی فیزیکی به من کمک کرد تا بر طرز فکرم کنترل داشته باشم و به خصوص در زمانهای سختتر ادامه دهم. چالشهایی که ما در آکروباتیک با آن روبرو هستیم، میتواند شما را به خوبی آماده کند تا در هر شرایطی که در آن قرار دارید، عمل کنید. این بخش مهمی از منضبط ماندن و در نظر گرفتن اهدافم بود.
بالاخره کار سخت نتیجه داد. چندین پیشنهاد باورنکردنی دریافت کردم، اما همچنین متوجه شدم که از ادامه همکاری با سایر شرکتهایی که از من برای بررسی بیشتر دعوت کرده بودند، عقب نشینی میکنم، زیرا میدانستم که قبلاً به هدفی که برای خودم تعیین کرده بودم دست یافته بودم. این فرآیند فقط در مورد تضمین شغل نبود – که در ابتدا هدف اصلی من بود – بلکه در مورد کشف جنبههای مختلف تواناییهایم و پذیرش این واقعیت بود که توانایی بسیار بیشتری از آنچه در ابتدا داشتم را دارم.
مهم ترین درس هایی که از این تجربه آموخته ام ساده اما عمیق است:
- سرچ کن پیدا میکنی– فرصت ها وجود دارند، اما باید فعالانه آنها را جستجو کنید. به فشار آوردن ادامه دهید، به اعمال کردن ادامه دهید و مهارت های خود را اصلاح کنید.
- تغییرات را در آغوش بگیرید– رشد اغلب مستلزم این است که از منطقه راحتی خود خارج شوید و با ناشناخته ها روبرو شوید. چیزی که به نظر می رسد یک پسرفت می تواند به سکوی پرتابی برای موفقیت های جدید تبدیل شود.
- نگهبان رفاه خود باشید– سلامت روحی و جسمی شما به اندازه دستاوردهای حرفه ای شما مهم است. با انگیزه ماندن نیاز به تعادل و مراقبت از خود دارد.
- تنوع بخشید– هر چه بیشتر به حوزه های جدید کشیده شوید، انعطاف پذیرتر و سازگارتر خواهید شد. هر مهارت جدید ابزاری است که می تواند درهای بیشتری را باز کند.
- هرگز تسلیم نشو– بدون توجه به چالش ها، پشتکار کلیدی است. همیشه راهی برای جلو وجود دارد و گاهی اوقات سخت ترین لحظات منجر به بزرگترین پیروزی ها می شود.
یک فریاد بزرگ به داوران من! من مفتخر بودم که با هر یک از شما کار کنم، و همه شما در تقویت دانش من و تشکیل مجموعه مهارت های شگفت انگیزی که اکنون می توانم با آنها کار کنم، کمک کردید. بخشی از یک سفر در کنار شما باورنکردنی بوده است، و من واقعا از حمایت و نقشی که در رشد من ایفا کردید سپاسگزارم.
با پذیرفتن این درسها، آموختهام که رشد همیشه در یک خط مستقیم اتفاق نمیافتد، اما هر پیچ و تاب در مسیر شما را قویتر، سازگارتر و در نهایت موفقتر میکند.