اشک های پادشاهی باید بسیار زنده تر احساس می شد

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom یک شاهکار است. بیش از یک سال بعد، من هنوز از این که چگونه ساختار جهان باز ارائه شده توسط Breath of the Wild را زیر و رو میکند و موفق میشود یک جهان باز چندلایه پر از اشیاء فیزیک منحصربهفرد را در محدوده یک دستی قدیمی اجرا کند، شگفتزده هستم.
با این حال، علیرغم عظمت آن و اینکه چقدر داستان اصلی پرزحمت آن را میستیدم، بخشهایی از دنیای باز آن نیز بهطور غمانگیزی احساس میکنند که کمپخت شدهاند، یا بهطور عجیبی با هر آنچه که در بازی قبلی شاهد آن بودیم، جدا شدهاند. طرفداران این نظریه را مطرح میکنند که پنج سال یا بیشتر از آخرین بازی گذشته است و بخشهایی از Hyrule در غیاب تهدیدی برای پایان دادن به جهان شروع به بازسازی و پیشرفت کردهاند.
آثار استاد یک اشک بسیار متفاوت از پادشاهی را آشکار می کند
اما بنا به دلایلی، تمام فنآوری باستانی شیخیه ناپدید شده و زونایی جایگزین آن شده است، در حالی که شهر قلعه با وجود پاسگاههایی که در سراسر زمین گسترده شدهاند و نیروی انسانی و منابع لازم برای احیای پایتخت را دارند، هنوز در ویرانه است. معلوم شد که این می توانست بسیار متفاوت باشد.
هفته گذشته شاهد انتشار The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom Master Works در ژاپن بودیم، یک متن 464 صفحه ای که دارای یک جدول زمانی جدید، طراحی شخصیت های هرگز دیده نشده، در کنار یادداشت های توسعه دهنده و سایر بینش هایی است که بازیکنان در حال کاوش برای کشف آنها هستند. اکتشافات جدید پس از افشای آن، من برخی از مدلهای موی برشخورده زلدا را که فاش کرد بررسی کردم، اما ادبیات کامل آن بهطور قابلتوجهی قابل توجهتر است. اما بدون الف
نسخه ترجمه شده، که مطمئن هستم در آینده خواهد رسید، تنها چیزی که می توانم ادامه دهم مشاهداتی است که بر روی رسانه های اجتماعی و دو چشم خودم گذاشته شده است. بلافاصله، یک تصویر خاص مرا جلب کرد:
اعتبار: Zemmy On X.
قبل از بریده شدن، Tears of the Kingdom قرار بود رویدادی به نام فستیوال بازیابی Hyrule را برگزار کند که در آن Hylians، Zora، Gerudo و Gorons در Castle Town گرد هم میآیند تا روزی را که لینک بر مصیبت Ganon پیروز شد، جشن بگیرند. همه در حال رقصیدن و پریدن از خوشحالی به اطراف دیده می شوند، به سادگی از اینکه در پایتخت بازسازی شده خود زنده هستند و از وحشت خطر مرگ نجات یافته اند.
در مقاله تمام شده، این جشن در جایی دیده نمیشود، و بدتر از آن، بسیاری از ساکنان جهان به ندرت تصدیق میکنند که چه کردهاند یا نقشی که لینک و زلدا در نجات Hyrule بازی کردهاند. لینک برای برخی افراد غریبه است، در حالی که در واقع، او باید مشهورترین فرد جهان باشد، جدای از شاهزاده خانمی که خدمت می کند.
این در خدمت اکثر بازیهای Zelda است که لینک را بهعنوان یک ظرف خالی برای بازیکن در نظر میگیرد و به او اجازه میدهد تا از همان ابتدا نقشی تعیینکننده داشته باشد، ناهماهنگی که میتواند به طور فعال بازی را بدتر کند. اما این یک عاقبت است و مردم به انتظار دیدن این دنیای موجود خواهند آمد که تغییر می کند، رشد می کند و نسبت به تمام اتفاقات قبلی واکنش نشان می دهد.
Tears of the Kingdom از نظر مکانیکی و همچنین به صورت روایی در مکانهای انتخابی مانند شهر هاتنو که لینک و زلدا اکنون با یکدیگر در یک خانه کوچک زیبا زندگی میکنند، به آن دست مییابد، اما کاملاً یک زوج نیستند. اما در جاهای دیگر، اینطور نیست.
شهر قلعه باید نماد زندگی برای Hyrule باشد
تصور کنید که Castle Town مجموعه ای نامرغوب از سکوهای چوبی و خرابه های بمباران شده نباشد، بلکه نمادی پرهیاهو از زندگی در دنیایی باشد که زمانی ویران شده است، جایی که مردم می توانند پس از یک قرن انقیاد احساس اطمینان کنند که زندگی خود را دوباره زندگی می کنند. اگر سالها بین هر دو بازی گذشته باشد، منطقی نیست که Hyrule Castle هنوز یک نوک عظیم باشد. مطمئناً این و قلعه شهر اولین نقاط بازسازی خواهند بود، و من نمی توانم به اندازه کافی تاکید کنم که چقدر دوست داشتم پایتختی ساخته شده را برای کشف در اشک پادشاهی با مغازه ها، خانه ها، شخصیت ها و رازهایی برای کشف کنم. .
شهرها و شهرهای ساخته شده با پاسگاه های موجود در سراسر Hyrule جایگزین شدند، در حالی که خانه های موجود مانند Kakariko Village و Gerudo Town باقی ماندند، اما به روز شده و منعکس کننده یک جهان تغییر یافته بودند. اما حتی اینها هم میتوانند ثابت باشند یا به هوسهای زمانی و مکانی که بازیکن در روایت اصلی است، وفادار باشند. همه چیزهای دیگر در مورد بازی این حس پویایی غیرقابل پیشبینی را به وجود میآورد، مخصوصاً در نحوه انجام کارهای روزمره یا واکنش شخصیتهای خاص به حضور لینک، اما اگر اینها در مقیاس بزرگتر اتفاق میافتند، چه؟
من میخواهم وارد شهر قلعهای شوم که هنوز قابل تشخیص است، اما بازسازی شده و مملو از زندگی است. من می خواهم ناگهان توسط شهروندان شادی که از زنده بودنم خوشحال هستند به رقصی کشیده شوم و اکنون به اندازه کافی احساس امنیت می کنم. اعمال من به خیابان ها بیایند و جشن بگیرند. این میتوانست مقدمهای ایدهآل قبل از اینکه لینک و زلدا برای بررسی یک تهدید تازه کشف شده به زیر قلعه کشیده شوند، بدون در نظر گرفتن راهاندازی دنیایی که دلیلی برای از دست دادن آن وجود دارد، زیرا بار دیگر به آشوب کشیده میشود.
Master Works چندین چیز را فاش میکند، از جمله این جشنواره شوم، که احتمالاً به دلایل خوبی قطع شدهاند، اما دیدن حتی یک بخش اساسی از آنچه قبلاً میتوانست بوده باشد، آرزو میکنم که آرزو کنم آنها به واقعیت تبدیل میشدند. Tears of the Kingdom یک بازی است که به هر کجا که نگاه کنید احساس زنده بودن می کنید، اما بسیاری از شهرهای آن و افرادی که Hyrule را خانه می نامند ممکن است کوتاهی کنند.
The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom یک شاهکار است. بیش از یک سال بعد، من هنوز از این که چگونه ساختار جهان باز ارائه شده توسط Breath of the Wild را زیر و رو میکند و موفق میشود یک جهان باز چندلایه پر از اشیاء فیزیک منحصربهفرد را در محدوده یک دستی قدیمی اجرا کند، شگفتزده هستم.
با این حال، علیرغم عظمت آن و اینکه چقدر داستان اصلی پرزحمت آن را میستیدم، بخشهایی از دنیای باز آن نیز بهطور غمانگیزی احساس میکنند که کمپخت شدهاند، یا بهطور عجیبی با هر آنچه که در بازی قبلی شاهد آن بودیم، جدا شدهاند. طرفداران این نظریه را مطرح میکنند که پنج سال یا بیشتر از آخرین بازی گذشته است و بخشهایی از Hyrule در غیاب تهدیدی برای پایان دادن به جهان شروع به بازسازی و پیشرفت کردهاند.
آثار استاد یک اشک بسیار متفاوت از پادشاهی را آشکار می کند
اما بنا به دلایلی، تمام فنآوری باستانی شیخیه ناپدید شده و زونایی جایگزین آن شده است، در حالی که شهر قلعه با وجود پاسگاههایی که در سراسر زمین گسترده شدهاند و نیروی انسانی و منابع لازم برای احیای پایتخت را دارند، هنوز در ویرانه است. معلوم شد که این می توانست بسیار متفاوت باشد.
هفته گذشته شاهد انتشار The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom Master Works در ژاپن بودیم، یک متن 464 صفحه ای که دارای یک جدول زمانی جدید، طراحی شخصیت های هرگز دیده نشده، در کنار یادداشت های توسعه دهنده و سایر بینش هایی است که بازیکنان در حال کاوش برای کشف آنها هستند. اکتشافات جدید پس از افشای آن، من برخی از مدلهای موی برشخورده زلدا را که فاش کرد بررسی کردم، اما ادبیات کامل آن بهطور قابلتوجهی قابل توجهتر است. اما بدون الف
نسخه ترجمه شده، که مطمئن هستم در آینده خواهد رسید، تنها چیزی که می توانم ادامه دهم مشاهداتی است که بر روی رسانه های اجتماعی و دو چشم خودم گذاشته شده است. بلافاصله، یک تصویر خاص مرا جلب کرد:
قبل از بریده شدن، Tears of the Kingdom قرار بود رویدادی به نام فستیوال بازیابی Hyrule را برگزار کند که در آن Hylians، Zora، Gerudo و Gorons در Castle Town گرد هم میآیند تا روزی را که لینک بر مصیبت Ganon پیروز شد، جشن بگیرند. همه در حال رقصیدن و پریدن از خوشحالی به اطراف دیده می شوند، به سادگی از اینکه در پایتخت بازسازی شده خود زنده هستند و از وحشت خطر مرگ نجات یافته اند.
در مقاله تمام شده، این جشن در جایی دیده نمیشود، و بدتر از آن، بسیاری از ساکنان جهان به ندرت تصدیق میکنند که چه کردهاند یا نقشی که لینک و زلدا در نجات Hyrule بازی کردهاند. لینک برای برخی افراد غریبه است، در حالی که در واقع، او باید مشهورترین فرد جهان باشد، جدای از شاهزاده خانمی که خدمت می کند.
این در خدمت اکثر بازیهای Zelda است که لینک را بهعنوان یک ظرف خالی برای بازیکن در نظر میگیرد و به او اجازه میدهد تا از همان ابتدا نقشی تعیینکننده داشته باشد، ناهماهنگی که میتواند به طور فعال بازی را بدتر کند. اما این یک عاقبت است و مردم به انتظار دیدن این دنیای موجود خواهند آمد که تغییر می کند، رشد می کند و نسبت به تمام اتفاقات قبلی واکنش نشان می دهد.
Tears of the Kingdom از نظر مکانیکی و همچنین به صورت روایی در مکانهای انتخابی مانند شهر هاتنو که لینک و زلدا اکنون با یکدیگر در یک خانه کوچک زیبا زندگی میکنند، به آن دست مییابد، اما کاملاً یک زوج نیستند. اما در جاهای دیگر، اینطور نیست.
شهر قلعه باید نماد زندگی برای Hyrule باشد
تصور کنید که Castle Town مجموعه ای نامرغوب از سکوهای چوبی و خرابه های بمباران شده نباشد، بلکه نمادی پرهیاهو از زندگی در دنیایی باشد که زمانی ویران شده است، جایی که مردم می توانند پس از یک قرن انقیاد احساس اطمینان کنند که زندگی خود را دوباره زندگی می کنند. اگر سالها بین هر دو بازی گذشته باشد، منطقی نیست که Hyrule Castle هنوز یک نوک عظیم باشد. مطمئناً این و قلعه شهر اولین نقاط بازسازی خواهند بود، و من نمی توانم به اندازه کافی تاکید کنم که چقدر دوست داشتم پایتختی ساخته شده را برای کشف در اشک پادشاهی با مغازه ها، خانه ها، شخصیت ها و رازهایی برای کشف کنم. .
شهرها و شهرهای ساخته شده با پاسگاه های موجود در سراسر Hyrule جایگزین شدند، در حالی که خانه های موجود مانند Kakariko Village و Gerudo Town باقی ماندند، اما به روز شده و منعکس کننده یک جهان تغییر یافته بودند. اما حتی اینها هم میتوانند ثابت باشند یا به هوسهای زمانی و مکانی که بازیکن در روایت اصلی است، وفادار باشند. همه چیزهای دیگر در مورد بازی این حس پویایی غیرقابل پیشبینی را به وجود میآورد، مخصوصاً در نحوه انجام کارهای روزمره یا واکنش شخصیتهای خاص به حضور لینک، اما اگر اینها در مقیاس بزرگتر اتفاق میافتند، چه؟
من میخواهم وارد شهر قلعهای شوم که هنوز قابل تشخیص است، اما بازسازی شده و مملو از زندگی است. من می خواهم ناگهان توسط شهروندان شادی که از زنده بودنم خوشحال هستند به رقصی کشیده شوم و اکنون به اندازه کافی احساس امنیت می کنم. اعمال من به خیابان ها بیایند و جشن بگیرند. این میتوانست مقدمهای ایدهآل قبل از اینکه لینک و زلدا برای بررسی یک تهدید تازه کشف شده به زیر قلعه کشیده شوند، بدون در نظر گرفتن راهاندازی دنیایی که دلیلی برای از دست دادن آن وجود دارد، زیرا بار دیگر به آشوب کشیده میشود.
Master Works چندین چیز را فاش میکند، از جمله این جشنواره شوم، که احتمالاً به دلایل خوبی قطع شدهاند، اما دیدن حتی یک بخش اساسی از آنچه قبلاً میتوانست بوده باشد، آرزو میکنم که آرزو کنم آنها به واقعیت تبدیل میشدند. Tears of the Kingdom یک بازی است که به هر کجا که نگاه کنید احساس زنده بودن می کنید، اما بسیاری از شهرهای آن و افرادی که Hyrule را خانه می نامند ممکن است کوتاهی کنند.