Echoes Of Wisdom 2D Breath Of The Wild است
Summarize this content to 400 words in Persian Lang
من این آخر هفته سوئیچ را پاک کردم تا یک بازی جدید Zelda را بازی کنم. بارگذاری یک ماجراجویی جدید در Hyrule ذاتاً برای من نوستالژیک است، و این واقعیت که عناوین جدید مانند Pokemon نسخههای سالانه پایینتر نیستند به این معنی است که هنوز هم با تماشای صفحه عنوان در مقابل من یک منظره هیجانانگیز وجود دارد. .
با Pokemon – دیگر مورد علاقه اصلی من در دوران کودکی – بارگذاری یک بازی جدید این روزها مملو از ترس است زیرا من نگران وضعیت آینده هستم. آیا این بار نرخ فریم بیش از 30 فریم بر ثانیه لکنت خواهد داشت؟ آیا هیولاها به گونه ای وارد دنیای باز خواهند شد که همه غوطه وری را در هم بشکند؟ آیا RPG به جای نوآوری مانند سایر طلسم های نینتندو، از همان troph های خسته ای که همیشه استفاده می کند استفاده می کند؟
این بدان معنا نیست که زلدا کامل است. Breath of the Wild یکی از بازیهای مورد علاقه من در تمام دوران است که Majora's Mask عنوان مورد علاقه من در Zelda است. با این حال، اشکهای پادشاهی، مسیرهای زیادی را طی کردند، مسیرهایی که قبلاً صدها ساعت را صرف کاوش در مسیر قبلی کرده بودم. من با ساختمان Ultrahand بازی – نوآوری اصلی – ادامه ندادم و به همین دلیل است که به سختی از دنباله خارج شدم.
با این حال، هنوز چیزهایی بود که دوست داشتم. هر چیزی در مجمع الجزایر آسمان ACE بود، از جمله مسیر رسیدن به معبد آسمان، که یکی از بهترین بخش های پلتفرمینگ در هر بازی زلدا است. نوآوریها بر اساس نوآوریها ساخته شدهاند، و حتی اگر برخی از آنها به خوبی برای شما مفید واقع نمیشوند، میتوانید قدردان دیگران باشید. این همان کاری است که من آرزو میکنم Pokemon بیشتر اوقات انجام دهد، نه اینکه هر سال همان بازی را با سختی آسانتر و عملکرد بدتر بازسازی کند.
سپس متوجه شدم که بازی مفهومی Breath of the Wild که نینتندو برای اجرای بازی تولید کرده است. نسخه کم گرافیک و از بالا به پایین بازی در ارائه GDC در سال 2017 نشان داده شد. من باید آن را بازی کنم. من هنوز این کار را نکردهام و احتمالاً هرگز نخواهم کرد، اما Echoes of Wisdom در حال حاضر این مشکل را برطرف میکند.
کاوش Hyrule از این منظر از بالا به پایین بسیار با طراوت است و سبک هنری Link's Awakening Remake فوق العاده دوست داشتنی است. اما این مکانیک اکو است که بیشترین لذت را برای من به ارمغان می آورد.
عناوین قدیمی Zelda – Minish Cap، A Link to the Past، و مواردی از این دست – همگی یک حیله مرکزی عالی داشتند. چه از نظر اندازه و چه از نظر سفر در زمان، هر بازی باعث میشود Hyrule احساس تازگی و تازگی داشته باشد. اما آنها با وجود دنیای بازشان اغلب کاملاً خطی بودند. Echoes of Wisdom موفق می شود حیله مرکزی خود را با پایان باز که Zelda دوران سوییچ را بسیار انقلابی می کند متعادل کند.
جدای از تغییر آشکار در فرمول کلاسیک زلدا (یعنی قهرمان پرنسس بودن)، مکانیک پژواک آزادی کامل را به گونهای که فقط یک بازی مدرن میتوانست به دست آورد، اجازه میدهد. شما می توانید تقریباً هر چیزی را از دنیای اطراف خود کپی کنید، و با سطوح تقریباً فراگیر حل خلاقانه مشکل، به پازل های سر راه خود نزدیک شوید. مطمئناً میتوانید از جداول برای ساختن پلهها یا راهاندازی جنگ داخلی موبلین استفاده کنید، اما چرا سعی نمیکنید با یک گلدان ساده به هر دو مشکل برخورد کنید؟
جایی که لینک پات ها را می شکند، زلدا می تواند آنها را احضار کند. من به یک تفکیک 1000 کلمه ای نیاز دارم که چگونه این کاراکترهای مربوطه را نشان می دهد، آمار!
من فقط سطح این بازی را خراشیده ام، اما دوست دارم این مکانیک فریبنده ساده چقدر عمیق باشد. کپی کردن پژواک ها می تواند این بازی را بسته به سبک بازی شما به یک دکوراتور خانگی شبیه به Animal Crossing یا یک پازل مخفی کاری Dishonored تبدیل کند. هیچ رویکردی اشتباه به نظر نمی رسد یا به بن بست منجر نمی شود. خلاقیت Breath of the Wild را در یک بسته قدیمی میخکوب می کند.
من همیشه می خواستم آزادی sandbox Breath of the Wild را در این مد رترو Zelda تجربه کنم، اما فکر می کردم هرگز این اتفاق نخواهد افتاد، به خصوص پس از مصاحبه هایی که سازندگان Zelda تایید کردند که فرمول Breath of the Wild در آینده بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. و با این حال این نیش کوچک دقیقا همان چیزی بود که می خواستم. نینتندو سوییچ من این روزها یک دستگاه زلدا است، و با وجود خلاقیت در هر عنوان جدید، به هیچ وجه آن را نخواهم داشت.
من این آخر هفته سوئیچ را پاک کردم تا یک بازی جدید Zelda را بازی کنم. بارگذاری یک ماجراجویی جدید در Hyrule ذاتاً برای من نوستالژیک است، و این واقعیت که عناوین جدید مانند Pokemon نسخههای سالانه پایینتر نیستند به این معنی است که هنوز هم با تماشای صفحه عنوان در مقابل من یک منظره هیجانانگیز وجود دارد. .
با Pokemon – دیگر مورد علاقه اصلی من در دوران کودکی – بارگذاری یک بازی جدید این روزها مملو از ترس است زیرا من نگران وضعیت آینده هستم. آیا این بار نرخ فریم بیش از 30 فریم بر ثانیه لکنت خواهد داشت؟ آیا هیولاها به گونه ای وارد دنیای باز خواهند شد که همه غوطه وری را در هم بشکند؟ آیا RPG به جای نوآوری مانند سایر طلسم های نینتندو، از همان troph های خسته ای که همیشه استفاده می کند استفاده می کند؟
این بدان معنا نیست که زلدا کامل است. Breath of the Wild یکی از بازیهای مورد علاقه من در تمام دوران است که Majora's Mask عنوان مورد علاقه من در Zelda است. با این حال، اشکهای پادشاهی، مسیرهای زیادی را طی کردند، مسیرهایی که قبلاً صدها ساعت را صرف کاوش در مسیر قبلی کرده بودم. من با ساختمان Ultrahand بازی – نوآوری اصلی – ادامه ندادم و به همین دلیل است که به سختی از دنباله خارج شدم.
با این حال، هنوز چیزهایی بود که دوست داشتم. هر چیزی در مجمع الجزایر آسمان ACE بود، از جمله مسیر رسیدن به معبد آسمان، که یکی از بهترین بخش های پلتفرمینگ در هر بازی زلدا است. نوآوریها بر اساس نوآوریها ساخته شدهاند، و حتی اگر برخی از آنها به خوبی برای شما مفید واقع نمیشوند، میتوانید قدردان دیگران باشید. این همان کاری است که من آرزو میکنم Pokemon بیشتر اوقات انجام دهد، نه اینکه هر سال همان بازی را با سختی آسانتر و عملکرد بدتر بازسازی کند.
سپس متوجه شدم که بازی مفهومی Breath of the Wild که نینتندو برای اجرای بازی تولید کرده است. نسخه کم گرافیک و از بالا به پایین بازی در ارائه GDC در سال 2017 نشان داده شد. من باید آن را بازی کنم. من هنوز این کار را نکردهام و احتمالاً هرگز نخواهم کرد، اما Echoes of Wisdom در حال حاضر این مشکل را برطرف میکند.
کاوش Hyrule از این منظر از بالا به پایین بسیار با طراوت است و سبک هنری Link's Awakening Remake فوق العاده دوست داشتنی است. اما این مکانیک اکو است که بیشترین لذت را برای من به ارمغان می آورد.
عناوین قدیمی Zelda – Minish Cap، A Link to the Past، و مواردی از این دست – همگی یک حیله مرکزی عالی داشتند. چه از نظر اندازه و چه از نظر سفر در زمان، هر بازی باعث میشود Hyrule احساس تازگی و تازگی داشته باشد. اما آنها با وجود دنیای بازشان اغلب کاملاً خطی بودند. Echoes of Wisdom موفق می شود حیله مرکزی خود را با پایان باز که Zelda دوران سوییچ را بسیار انقلابی می کند متعادل کند.
جدای از تغییر آشکار در فرمول کلاسیک زلدا (یعنی قهرمان پرنسس بودن)، مکانیک پژواک آزادی کامل را به گونهای که فقط یک بازی مدرن میتوانست به دست آورد، اجازه میدهد. شما می توانید تقریباً هر چیزی را از دنیای اطراف خود کپی کنید، و با سطوح تقریباً فراگیر حل خلاقانه مشکل، به پازل های سر راه خود نزدیک شوید. مطمئناً میتوانید از جداول برای ساختن پلهها یا راهاندازی جنگ داخلی موبلین استفاده کنید، اما چرا سعی نمیکنید با یک گلدان ساده به هر دو مشکل برخورد کنید؟
جایی که لینک پات ها را می شکند، زلدا می تواند آنها را احضار کند. من به یک تفکیک 1000 کلمه ای نیاز دارم که چگونه این کاراکترهای مربوطه را نشان می دهد، آمار!
من فقط سطح این بازی را خراشیده ام، اما دوست دارم این مکانیک فریبنده ساده چقدر عمیق باشد. کپی کردن پژواک ها می تواند این بازی را بسته به سبک بازی شما به یک دکوراتور خانگی شبیه به Animal Crossing یا یک پازل مخفی کاری Dishonored تبدیل کند. هیچ رویکردی اشتباه به نظر نمی رسد یا به بن بست منجر نمی شود. خلاقیت Breath of the Wild را در یک بسته قدیمی میخکوب می کند.
من همیشه می خواستم آزادی sandbox Breath of the Wild را در این مد رترو Zelda تجربه کنم، اما فکر می کردم هرگز این اتفاق نخواهد افتاد، به خصوص پس از مصاحبه هایی که سازندگان Zelda تایید کردند که فرمول Breath of the Wild در آینده بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. و با این حال این نیش کوچک دقیقا همان چیزی بود که می خواستم. نینتندو سوییچ من این روزها یک دستگاه زلدا است، و با وجود خلاقیت در هر عنوان جدید، به هیچ وجه آن را نخواهم داشت.