معابد را فراموش کنید، خانه زلدا، اشک برجسته پادشاهی است

خانه لینک در روستای هاتنو دیگر نیست. زلدا از زمان وقایع Breath of the Wild اقامت گزیده است و ادعا می کند که این خانه متعلق به خودش است. من دوست دارم فکر کنم که این زوج با هم زندگی می کنند، زیرا مکان مطمئناً برای پذیرایی از دو نفر تزئین شده است، در حالی که باید صحبت می شد که خانه در دسترس است و زلدا می تواند در صورت تمایل به خانه نقل مکان کند. سوالات بسیار با پاسخی که فقط ذهن تخیلی من را تغذیه می کند.
من حتی متوجه نشدم که خانه هنوز آنجاست تا اینکه برای دومین بار از دهکده هاتنو بازدید کردم و ابتدا به طور تصادفی به چاه کنار آن برخورد کردم. زلدا از پناهگاه زیرزمینی زیر به عنوان دفتری استفاده می کند که می تواند بدون وقفه تمرکز کند. به نظر می رسد که ترکیبی از گرمای مرطوب و آب پس از چند روز کمک به ساخت مدارس محلی جدید و بازگرداندن آرام آرام Hyrule با احساس شادی و نظم، او را آرام می کند. این جزء نفیس ساختمان جهان است.
اشک پادشاهی پر از شکوفایی های این چنینی است. نینتندو به وضوح میداند که اکثر بازیکنان با دانشی ریشهدار از Hyrule، یادآوری صمیمانه از جایی که همه چیز هستند و چه کسی این مکانها را خانه میخواند، به دنباله بازی خواهند رفت، و به همین دلیل به آن کمک میکند تا همه چیز را در سطحی اساسی تغییر دهد، در حالی که هنوز هنوز است. حفظ هاله آشنایی تغییرات جزئی مانند قارچهایی که اکنون روستا را پس از استفاده از ابزاری مملو از مد برای اصالتسازی تزیین میکنند، یا انتخاباتی که دنیای مدرن را در برابر سنت عمیق قرار میدهد، حتی روستایی به فروتنی این روستا تا این حد تکامل یافته است، اما در هسته آن هنوز احساس میشود. خیلی خوش آمدید
در اولین دیدارم کمی احساس گیجی کردم. خانهای که بازیکن میتوانست آن را با مجموعهای از افتخارات شخصی خود سفارشی کند و با کمک سازندگان محلی آن را جمعآوری کند، پس از فاجعه هویت جدیدی به دست آورد. لینک به زلدا پناهگاهی به دور از هیاهوی سیاسی قلعه هیرول ارائه کرد که در آن اقدامات او میتواند تغییری ایجاد کند که در لحظه ظاهر میشود، بهجای اینکه بر تصویر گستردهتر تأثیر بگذارد، به گونهای که من میتوانم ببینم که بهطور افسردهکنندهای از هم جدا میشود. دختر جوانی هر روز در آن سوی پل منتظر است و به لینک می گوید که منتظر بازگشت پرنسس زلدا است، نگران این است که چند روزی است که از خانه ای بازدید می کند که قبلاً زیاد رفت و آمد می کرد.
حضور او برای مردم هاتنو به امری عادی تبدیل شده است، رفتاری نرم که لایههای دلهرهآور سلطنت را از بین میبرد تا فردی را که فقط میخواهد کمک کند، آشکار کند. زلدا دقیقاً این کار را انجام داد و کابین او با لمس های کوچک پوشیده شده است که خانه را تبدیل به خانه می کند. عکسهای قابدار اسبها و دوستان، از جمله یک پرتره شایان ستایش که خودش، لینک، و قهرمانان قرنهای گذشته را نشان میدهد. یک دفترچه خاطرات باز روی میز بیانگر شادی و سختی مساوی است و قفسه هایی که همه با دقت روی هم چیده شده اند با میراث خانوادگی و خاطراتی که هنوز ساخته شده اند به این کابین شایان ستایش کمک می کنند تا احساس زنده بودن کند.
بازیکنان همچنین متوجه شدند که تخت کمی بزرگتر از تختی است که در Breath of the Wild نشان داده شده است، بنابراین شاید این مکانی بود که Link و Zelda در آرامش کوتاه بین طوفان ها خانه نامیده بودند. سعادت خانگی بسیار ارزشمند و دست کم گرفته شده است و یک قطعه ارزشمند برای توسعه شخصیت است. علاقه من به این مکان تنها زمانی بیشتر شد که از چاه باغ پریدم.
فضای اداری که در داخل چاه قرار دارد به عنوان وسیله ای برای فرار قاب شده است، جایی که شاهزاده خانم ما می تواند فشارهای زندگی خود را کاهش دهد و بدون وقفه تمرکز کند. همچنین پر از دل است، که با تصاویر روی تابلوی اعلانات که توسط بچه های محلی کشیده شده و مجموعه ای از زیورآلات مختلف متعلق به دوستانش یا به ناچار به نفع آنهاست، نشان می دهد. زلدا برای خدمت به دیگران بزرگ شده است و به ندرت به خودش فکر می کند، که هم دلگرم کننده و هم غم انگیز است. او همچنین در مورد لینک یک دسته فکر کرده است. دومین دفتر خاطرات در اینجا در مورد اینکه چگونه وفاداری تزلزل ناپذیر لینک احساس گناه را در زلدا القا کرده است و چگونه مبارزه برای و محافظت از اتهام او منجر به یونیفرمی شده است که نیاز مبرمی به جایگزینی دارد.
بنابراین او یک تونیک قهرمان جدید ساخته و به عنوان غافلگیرکننده در قلعه Hyrule پنهان کرده است. شایان ستایش است، و میتوانید هیجان را در صدای زلدا احساس کنید که او سعی میکند پیشبینی کند که لینک چگونه واکنش نشان میدهد و چقدر باهوش به نظر میرسد در لباس جدید، لباسی که برای طیف رو به رشد مهارتها و وفاداری او به شاهزاده خانم طراحی شده است. واضح است که زلدا حتی پس از تبعید بلایا همچنان به ناعادلانه بر شانه هایش سنگینی می کند، و می خواهد حتی اندکی را به کسانی که در زندگی اش برای زنده نگه داشتن او و پادشاهی که او تحت نظر او هستند، پس بدهد.
بیشتر دیالوگها و زمان نمایش او متأسفانه به صحنههای برش محدود میشود، بنابراین احساس حضور او در این فرم با این همه شخصیت و ظرافت بسیار لذت بخش است، تقریباً انگار که او در کنار ما ایستاده است در حالی که لینک برای شخصی در زندگی اش سوگواری می کند، او نمی تواند. محافظت طولانی تر او نیز همین کار را برای او انجام داد، و بدون اینکه حرفی زده شود، می توانید بفهمید که پیوند آنها واقعاً چقدر معنی دارد.