من به لطف Watch Dogs Legion از لندن جان سالم به در بردم

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
نکات برجسته
لندن به لطف Watch Dogs Legion آشنا بود، حتی اگر داستان سرایی شخصیت محور آن کم بود.
خاطرات لندن با تصویر بازی ادغام شد و به حرکت در میان جمعیت و مکانهای دیدنی مانند تاور بریج کمک کرد.
برخورد یک ماشین به جزیره اردک در پارک سنت جیمز نشان داد که چگونه بازی هایی مانند Watch Dogs می توانند کاوش در زندگی واقعی را هدایت کنند.
من اهل شهرستان نیستم من حتی به سختی اهل شهر هستم. با بزرگ شدن و گذراندن تمام عمرم در یک روستای کوچک روستایی، شهرها دیوارهای بزرگ و طاقت فرسایی از مردمان بتنی و پرهیجان هستند که برای بهبودی از آنها به چند هفته نیاز دارم. قبل از این آخر هفته گذشته، من نزدیک به 15 سال بود که به لندن نرفته بودم و احساس نمی کردم فرصت را از دست داده ام.
و با این حال، با قدم زدن در ساحل جنوبی و پیمایش در خیابانهای Southwark برای رویداد Magic: The Gathering، لندن به طرز عجیبی برای من آشنا بود. جایی که تقریباً در نیمی از عمرم به آنجا نرفته بودم، احساس می کردم طبیعت دوم است، و چند ساعت طول کشید تا دلیل آن را بفهمم: همین چند ماه پیش در اینجا بودم. Watch Dogs Legion.
با پخش مجدد آن در تعطیلات کریسمس سال گذشته، Legion با اختلاف بسیار زیادی بدترین بازی در سری Watch Dogs است. داستان سرایی شخصیت محور را که بازی دوم را بسیار عالی کرده است، کنار می گذارد و در عوض اجازه می دهد لندنی هایی که رویه ای تولید شده اند در مرکز صحنه باشند. فقدان شخصیت و ماموریت های تکراری آن مایوس کننده بود، اما تصویر آن از لندن که توسط شرکت ظالم آلبیون تصرف شده بود، خیره کننده بود. همچنین بسیار دقیق تر از آن چیزی بود که فکر می کردم.
اولین باری که در سفرم به پایتخت به Watch Dogs فکر کردم زمانی بود که به عکسهای باغ آسمان در بالای خیابان Fenchurch 20، که به نام Walkie-Talkie نیز معروف است، نگاه میکردم. بهطور عجیبی آشنا به نظر میرسید، تا اینکه فهمیدم قبلاً با پهپادها و رباتهای عنکبوتی در اطراف کوکتلها و باغهای سرپوشیده غرقکننده راندهام. Walkie-Talkie Legion یک بازسازی تقریباً عالی از آن است.
این احساس عجیبی است که بدانید جایی در یک بازی بوده اید، فقط برای اینکه آن را واقعی ببینید. واکنش اولیه شما این است که قبلاً آنجا بوده اید، و سپس احساس عجیب شرمندگی از حضور در آنجا بازی ویدیویی من هرگز به Walkie-Talkie نرفتهام (لیست انتظار برای بلیطها خیلی طولانی بود)، اما به نوعی داشتم، و همچنین، بیشتر از عمرم را صرف بازی Legion کردم. این ناامیدی و آشنایی همگی به یک تجربه متمایز تبدیل شد، زیرا خاطرات تازه شکلگرفته من از لندن با زمانهایی که در خیابانها در حالی که روی تختم دراز کشیده بودم با لباس زیرم دراز کشیده بودم، درهم میآمیخت.
لژیون نیز بعداً به کار آمد. روز بعد، از کنار تاور بریج از ساحل پایین می رفتم. جمعه ماه اوت بود، بنابراین کاملاً بینظیر بود، و پلههای بالا رفتن از پل از «کوئینز واک» انبوهی از گردشگران کثیف بود.
من هم توریست کثیفی بودم. تقریبا 30 درجه بود و من بودم
مرطوب
.
اما من این را تمرین کرده بودم من ماشین های زیادی را هک کرده ام و آنها را در این راه در مبارزه ام با آلبیون پایین آورده ام! میدانستم که راه سریعتری برای رسیدن به پل وجود دارد، فقط با رفتن به سمت جنوب و چرخیدن به اطراف. یک قدم زدن سریع بعد، در کوچههایی که قبلاً دیده بودم میدانستم، و روی پل تاور ایستاده بودم، در حالی که مثل یک لندنی واقعی جمعیت را شکست داده بودم.
سپس از کنار برج لندن، که به عنوان مقر آلبیون در لژیون عمل می کند، حرکت کردیم. من داخل نشدم چون بلیط ها گران بود، اما فقط از طریق ورودی که نگاه می کردم، شبیه طرح اجرای لژیون به نظر می رسید.
من شیبهای تند شگفتآور داخل، لایههای مختلف و ساختمانهای متراکم را که همه درون دیوارهای برج قرار گرفتهاند، تشخیص دادم، و یادم میآید که هر نگهبانی را زیر سوال بردم تا درباره نقشهای شیطانی کنترل ذهن بدانم. فکر نمیکنم با نرفتنم چیز زیادی از دست دادم، غیر از اینکه شاید با یک Beefeater ملاقات کردم.
تماشای سگ ها، سپس تماشای اردک ها
من حتی جایی که رفتم را در Watch Dogs قرار دادم. پس از رسیدن به وست مینستر و بررسی خیابان داونینگ و میدان ترافالگار، خود را در پارک سنت جیمز دیدم که بین گارد اسبها و کاخ باکینگهام قرار دارد. می توانست یک نشستن سریع در پارک باشد، اما بعد یاد یک کلبه افتادم.
به طور دقیق تر، به یاد دارم که ماشین بدون راننده ام را به دریاچه پارک سنت جیمز، درست در کنار یک کلبه تصادف کردم. کوچک و زیبا، یک تفاوت ابتدایی با آسمان خراش های وسیع و بیلبوردهای تبلیغاتی لندن است. و همانطور که Watch Dogs قول داده بود، این یک مکان واقعی است: کلبه نگهبان اردک در پارک سنت جیمز.
در ابتدا جایی که مراقب پرندگان پارک زندگی می کرد، اکنون اداره و ایستگاه پمپ آب دریاچه است. با این حال، نمای بیرونی زیبای خود را حفظ میکند، با یک باغ کلبهای باشکوه که شبیه چیزی از درام دوره ویکتوریا است. این یکی از نکات برجسته سفر من بود، و اگر قبلاً نمی دانستم که به لطف Watch Dogs آنجاست، هرگز به خود زحمت نمی دادم که به آن سفر کنم.
من یک گوشه نشین هستم که شلوغی را دوست ندارم و ترجیح می دهم در خانه بمانم، بسیار متشکرم. اما سفر من به لندن واقعاً خوب و بهطور تکاندهندهای بدون استرس بود، زیرا قبلاً در یک بازی متوسط Ubisoft از سال 2020 با آن مبارزه کرده بودم. چیزهایی که از بهترین مکانها یاد میگیرید عجیب است.
چند سال به من فرصت دهید و یک بازی دیگر Watch Dogs و من احتمالا می توانم دانش را پاس کنم.
Watch Dogs Legion فیلم Watch Dogs: Legion که در یک نسخه دیستوپیایی لندن می گذرد، سه گانه یوبی سافت را تکمیل می کند. به عنوان اعضای DedSec، شما باید برای خلاص شدن از شهر آلبیون، یک شرکت شوم که همه چیز را کنترل می کند، مبارزه کنید.منتشر شد 29 اکتبر 2020 ESRB خون و گلو، مرجع مواد مخدر، خشونت شدید، مضامین جنسی، زبان تند، استفاده از الکل بسط دادن
نکات برجسته
- لندن به لطف Watch Dogs Legion آشنا بود، حتی اگر داستان سرایی شخصیت محور آن کم بود.
- خاطرات لندن با تصویر بازی ادغام شد و به حرکت در میان جمعیت و مکانهای دیدنی مانند تاور بریج کمک کرد.
- برخورد یک ماشین به جزیره اردک در پارک سنت جیمز نشان داد که چگونه بازی هایی مانند Watch Dogs می توانند کاوش در زندگی واقعی را هدایت کنند.
من اهل شهرستان نیستم من حتی به سختی اهل شهر هستم. با بزرگ شدن و گذراندن تمام عمرم در یک روستای کوچک روستایی، شهرها دیوارهای بزرگ و طاقت فرسایی از مردمان بتنی و پرهیجان هستند که برای بهبودی از آنها به چند هفته نیاز دارم. قبل از این آخر هفته گذشته، من نزدیک به 15 سال بود که به لندن نرفته بودم و احساس نمی کردم فرصت را از دست داده ام.
و با این حال، با قدم زدن در ساحل جنوبی و پیمایش در خیابانهای Southwark برای رویداد Magic: The Gathering، لندن به طرز عجیبی برای من آشنا بود. جایی که تقریباً در نیمی از عمرم به آنجا نرفته بودم، احساس می کردم طبیعت دوم است، و چند ساعت طول کشید تا دلیل آن را بفهمم: همین چند ماه پیش در اینجا بودم. Watch Dogs Legion.
با پخش مجدد آن در تعطیلات کریسمس سال گذشته، Legion با اختلاف بسیار زیادی بدترین بازی در سری Watch Dogs است. داستان سرایی شخصیت محور را که بازی دوم را بسیار عالی کرده است، کنار می گذارد و در عوض اجازه می دهد لندنی هایی که رویه ای تولید شده اند در مرکز صحنه باشند. فقدان شخصیت و ماموریت های تکراری آن مایوس کننده بود، اما تصویر آن از لندن که توسط شرکت ظالم آلبیون تصرف شده بود، خیره کننده بود. همچنین بسیار دقیق تر از آن چیزی بود که فکر می کردم.
اولین باری که در سفرم به پایتخت به Watch Dogs فکر کردم زمانی بود که به عکسهای باغ آسمان در بالای خیابان Fenchurch 20، که به نام Walkie-Talkie نیز معروف است، نگاه میکردم. بهطور عجیبی آشنا به نظر میرسید، تا اینکه فهمیدم قبلاً با پهپادها و رباتهای عنکبوتی در اطراف کوکتلها و باغهای سرپوشیده غرقکننده راندهام. Walkie-Talkie Legion یک بازسازی تقریباً عالی از آن است.
این احساس عجیبی است که بدانید جایی در یک بازی بوده اید، فقط برای اینکه آن را واقعی ببینید. واکنش اولیه شما این است که قبلاً آنجا بوده اید، و سپس احساس عجیب شرمندگی از حضور در آنجا بازی ویدیویی من هرگز به Walkie-Talkie نرفتهام (لیست انتظار برای بلیطها خیلی طولانی بود)، اما به نوعی داشتم، و همچنین، بیشتر از عمرم را صرف بازی Legion کردم. این ناامیدی و آشنایی همگی به یک تجربه متمایز تبدیل شد، زیرا خاطرات تازه شکلگرفته من از لندن با زمانهایی که در خیابانها در حالی که روی تختم دراز کشیده بودم با لباس زیرم دراز کشیده بودم، درهم میآمیخت.
لژیون نیز بعداً به کار آمد. روز بعد، از کنار تاور بریج از ساحل پایین می رفتم. جمعه ماه اوت بود، بنابراین کاملاً بینظیر بود، و پلههای بالا رفتن از پل از «کوئینز واک» انبوهی از گردشگران کثیف بود.
من هم توریست کثیفی بودم. تقریبا 30 درجه بود و من بودم
مرطوب
.
اما من این را تمرین کرده بودم من ماشین های زیادی را هک کرده ام و آنها را در این راه در مبارزه ام با آلبیون پایین آورده ام! میدانستم که راه سریعتری برای رسیدن به پل وجود دارد، فقط با رفتن به سمت جنوب و چرخیدن به اطراف. یک قدم زدن سریع بعد، در کوچههایی که قبلاً دیده بودم میدانستم، و روی پل تاور ایستاده بودم، در حالی که مثل یک لندنی واقعی جمعیت را شکست داده بودم.
سپس از کنار برج لندن، که به عنوان مقر آلبیون در لژیون عمل می کند، حرکت کردیم. من داخل نشدم چون بلیط ها گران بود، اما فقط از طریق ورودی که نگاه می کردم، شبیه طرح اجرای لژیون به نظر می رسید.
من شیبهای تند شگفتآور داخل، لایههای مختلف و ساختمانهای متراکم را که همه درون دیوارهای برج قرار گرفتهاند، تشخیص دادم، و یادم میآید که هر نگهبانی را زیر سوال بردم تا درباره نقشهای شیطانی کنترل ذهن بدانم. فکر نمیکنم با نرفتنم چیز زیادی از دست دادم، غیر از اینکه شاید با یک Beefeater ملاقات کردم.
تماشای سگ ها، سپس تماشای اردک ها
من حتی جایی که رفتم را در Watch Dogs قرار دادم. پس از رسیدن به وست مینستر و بررسی خیابان داونینگ و میدان ترافالگار، خود را در پارک سنت جیمز دیدم که بین گارد اسبها و کاخ باکینگهام قرار دارد. می توانست یک نشستن سریع در پارک باشد، اما بعد یاد یک کلبه افتادم.
به طور دقیق تر، به یاد دارم که ماشین بدون راننده ام را به دریاچه پارک سنت جیمز، درست در کنار یک کلبه تصادف کردم. کوچک و زیبا، یک تفاوت ابتدایی با آسمان خراش های وسیع و بیلبوردهای تبلیغاتی لندن است. و همانطور که Watch Dogs قول داده بود، این یک مکان واقعی است: کلبه نگهبان اردک در پارک سنت جیمز.
در ابتدا جایی که مراقب پرندگان پارک زندگی می کرد، اکنون اداره و ایستگاه پمپ آب دریاچه است. با این حال، نمای بیرونی زیبای خود را حفظ میکند، با یک باغ کلبهای باشکوه که شبیه چیزی از درام دوره ویکتوریا است. این یکی از نکات برجسته سفر من بود، و اگر قبلاً نمی دانستم که به لطف Watch Dogs آنجاست، هرگز به خود زحمت نمی دادم که به آن سفر کنم.
من یک گوشه نشین هستم که شلوغی را دوست ندارم و ترجیح می دهم در خانه بمانم، بسیار متشکرم. اما سفر من به لندن واقعاً خوب و بهطور تکاندهندهای بدون استرس بود، زیرا قبلاً در یک بازی متوسط Ubisoft از سال 2020 با آن مبارزه کرده بودم. چیزهایی که از بهترین مکانها یاد میگیرید عجیب است.
چند سال به من فرصت دهید و یک بازی دیگر Watch Dogs و من احتمالا می توانم دانش را پاس کنم.