برنامه نویسی

آنچه می‌خواهم مدیرم درباره بازخورد عملکرد بداند: نامه‌ای سرگشاده از یک مشارکت‌کننده به مدیران در همه جا

من در 9 سال گذشته 17 مدیر در 4 شرکت داشته ام. یعنی زیاد از جابجایی مدیران

با هر مدیر جدید انتظارات جدیدی به وجود می آید. هر بار باید دوباره یاد بگیرم که چگونه در رابطه جدید پیمایش کنم.

این شخص چگونه ترجیح می دهد ارتباط برقرار کند؟ سبک مدیریت آنها چگونه است؟ تجربه کاری گذشته آنها چگونه بوده است؟ انتظارات عملکرد آنها از گزارش های مستقیمشان چیست؟ آنها چگونه بازخورد را، هم دادن و هم دریافت، هدایت می کنند؟

تفاوت‌های فرهنگی و تجربیات کاری گذشته زندگی هر یک از ما را شکل می‌دهد، و بدون یک زمینه مشترک از اصول اصلی، سوء تفاهم‌ها به طور قطعی اتفاق می‌افتد.

هر کدام از مدیران من نقاط قوت و ضعف منحصر به فردی داشته اند. برخی از مدیران را دوست داشتم و برخی دیگر را نه چندان.

صرف نظر از رابطه‌ام با مدیرم، مجموعه‌ای از اصول راهنما را پیدا کرده‌ام که طرز فکر من را در مورد بازخورد شکل داده است.

موارد زیر مفاهیمی هستند که من می‌خواهم مدیران گذشته، حال و آینده‌ام بدانند:

  1. من بازخورد می خواهم، چه مثبت و چه منفی. من واقعاً می خواهم بدانم که چگونه کار می کنم. اگر کارها خوب پیش می رود، می خواهم بدانم که از کار من قدردانی می شود. حتی به طور خاص تر، می خواهم بدانم چه رفتارها و اعمالی را دوست دارید و چه چیزی را بیشتر می خواهید ببینید. وقتی اوضاع خوب پیش نمی رود، می خواهم بدانم از چه چیزی خوشتان نمی آید و چگونه می توانم مسیر را اصلاح کنم. بدون بازخورد، احتمالاً به انجام کاری که انجام می دهم ادامه خواهم داد، که بهترین کاری است که می توانم.

  2. من به طور مکرر، بلافاصله در لحظه، و حداقل هر چند هفته یکبار یا در طول 1on1s بازخورد می خواهم. هر چه زودتر بازخورد داده شود، بهتر است. اگر چیزی اشتباه است، به من بگویید. من نمی‌خواهم تنش در طول هفته‌ها یا ماه‌ها ایجاد شود، به‌خصوص اگر حتی ندانم که وجود دارد.

  3. من سورپرایز نمی خواهم. من نمی خواهم یاد بگیرم که اتفاقی که 4 ماه پیش افتاد خوب پیش نرفت. من به خصوص نمی خواهم یاد بگیرم که اتفاقی که 4 ماه پیش افتاد خوب پیش نرفت و اکنون بر پاداش، افزایش یا فرصت ارتقاء من تأثیر می گذارد. این برای هیچ یک از ما منصفانه نیست، به خصوص اگر مشکلات می توانستند به راحتی در اوایل اصلاح شوند.

  4. می خواهم بدانم چگونه ارزیابی می شوم. بسیاری از شرکت‌هایی که من در آنها کار کرده‌ام، نردبان‌های شغلی و راهنمای تسطیح داشته‌اند، که مفید است. با این حال، معیارهای هر سطح اغلب مبهم و باز هستند. در هر شرکتی متوجه شده ام که مورد ارتقای من به شدت به مکالماتی بستگی دارد که وقتی در اتاق نیستم اتفاق می افتد. خوب یا بد، رشد شغلی من تا حد زیادی تحت تأثیر نظر دیگران از من خواهد بود. با توجه به این حقیقت تاسف بار، من می خواهم بدانم شما شخصاً به عنوان مدیر من به چه چیزهایی اهمیت می دهید. از چه معیارهایی استفاده می کنید، و این معیارها چگونه به دست می آیند؟ معیارهای معیوب و داده های بد بسیار بدتر از نداشتن داده است.

  5. من می خواهم بدانم که شما آماده بازخورد هستید و من برای صحبت کردن مجازات نمی شوم. یک پویایی قدرت واقعی بین مدیر و گزارش مستقیم وجود دارد. نادیده گرفتن آن پویایی قدرت یا تظاهر به عدم وجود آن یک اشتباه است. ارائه بازخورد منفی به یک مدیر ناراحت کننده است، به خصوص اگر فکر کنم که به خاطر ارائه آن بازخورد از من تلافی می شود. اگر گهگاه از من بپرسید که آیا بازخوردی برای شما دارم، احساس راحتی بیشتری می کنم. به این ترتیب، می دانم که شما آماده دریافت بازخورد هستید و می خواهید آن را بشنوید.

  6. می‌خواهم بدانم که بازخورد من شنیده می‌شود و در صورت لزوم، به آن عمل می‌شود. بدون این، دشوار است که بدانم آیا سخنان من قابل فهم هستند یا خیر. میفهمی چی میگم؟ آیا من به اندازه کافی واضح ارتباط برقرار می کنم؟ یا دیدگاه من را درک می کنید اما فقط مخالف هستید؟ هنگامی که سکوت رادیویی وجود دارد، ممکن است مانند فریاد زدن در فضای خالی باشد. وقتی برای مدت طولانی در فضای خالی فریاد زدم، دیگر فریاد نمی زنم. مدیران، زمانی که پر سر و صداترین کارمندان شما ساکت می شوند، در آن زمان است که باید بیشتر نگران باشید. روحیه آنها خرد شده است و در شرف رفتن هستند.

  7. می‌خواهم بدانم که می‌دانی چه کارهایی انجام داده‌ام. باید بدانم که حواست هست بخشی از کار من مدیریت کردن است و قول می دهم این کار را انجام دهم. اگر بازخورد دیگران، داستان‌های موفقیت، سندی از دستاوردهایم، پیوندهایی به مقاله‌هایی که نوشته‌ام، ویدیوهای کنفرانس‌هایی که در آن صحبت کرده‌ام، یا برنامه‌های نمایشی منظمی که ساخته‌ام، به اشتراک بگذارم، می‌خواهم بدانم که شما به آن نگاه کرده ام

ممنون که خواندید. هر کی که هستی، اگر و زمانی که از همدیگر عبور کنیم، امیدوارم کمی همدیگر را بهتر درک کنیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا