به یاد آوردن اولین کریسمس با The Legend Of Zelda: Ocarina Of Time

Summarize this content to 400 words in Persian Lang
اگر در 38 سال گذشته به عنوان یک بچه نینتندو بزرگ شده اید، احتمال زیادی وجود دارد که بازی مورد علاقه شما در تمام دوران شامل کلمات “Legend” و “Zelda” باشد. و به همان اندازه شانس خوبی وجود دارد که کریسمس مورد علاقه شما در کودکی شامل باز کردن آخرین ماجراجویی لینک باشد.
اگر کودک دهه 80 بودید، بازی اصلی شما را به یک ماجراجویی بی پایان در دنیایی خطرناک می برد. اگر با SNES به سن بلوغ رسیدید، احتمال زیادی وجود دارد که توسط A Link to the Past's dungeons و داستان پر زمان طلسم شده باشید. اگر دهه 00 مقدمه شما برای بازی بود، جلوههای بصری زیبا و دریای باز The Wind Waker مقدمهای هیجانانگیز را ارائه میکرد که برای هر بچهای مناسب بود.
مرتبط
ما به پورت های کنسول Ocarina of Time و Majora's Mask 3D نیاز داریم
عجله کنید و این نینتندو 3DS کلاسیک را به سوییچ بیاورید.
وقتی کمی بزرگتر شدی، Twilight Princess جنبه تاریک تر و ترسناک تری از Hyrule را نشان داد. و نینتندو یک جفت ماجراجویی باورنکردنی در دنیای باز را برای نوزادان دهه 10 و 20 ارائه کرد تا با Breath of the Wild و Tears of the Kingdom شروع به کار کنند. به ندرت پیش میآید که نسلی بدون ایجی آئونوما و همکارانش بگذرد. حذف یک کلاسیک که دوران را تعریف می کند.
Ocarina Of Time معرفی کامل N64 بود
یکی از آنها مطمئناً در روز کریسمس سال 2000 زیر درخت من بود. به دلایل مختلفی جشن عجیبی بود، از جمله اینکه اولین و تنها باری بود که خانواده من تعطیلات را در فلوریدا گذراندند، جایی که پدربزرگ و مادربزرگم یک تریلر داشتند. در نیمی از سال ماند. همچنین این تنها باری بود که همه هدایای خود را در شب کریسمس باز کردیم.
بنابراین با Ocarina of Time و N64 سبز شفاف که وقتی خورشید غروب می کرد و اتاق با نورهای چشمک زن روشن می شد با آن بازی می کردم آشنا شدم. دریافت آن کنسول و آن بازی اولین طعم بزرگسالی را به شما ارائه میدهد، اولین باری که چیزی گرانقیمت مال شماست و فقط مال شماست.
قبل از آن، من به سگا جنسیس دسترسی داشتم، اما مال خواهرم بود. من میتوانستم ماریو را روی یک Game Boy اصلی بازی کنم، اما این هم مال خواهرم بود. یک سال قبل از این، من یک Game Boy Pocket و یک کپی از Pokemon Red گرفتم که اولین سیستمی بود که تا به حال داشتم. اما تفاوت زیادی بین آن دسته کوچک و ارزان دستی وجود داشت که به من اجازه میداد بازیهای دوبعدی محدود با تکنولوژی را بازی کنم، و جهانهای سه بعدی تمام رنگی که N64 199.99 دلاری به من امکان دسترسی به آنها را میداد. این مقدمه ای بود برای دنیایی کاملاً جدید از امتیازات و مسئولیت.
Ocarina Of Time دنیایی است که مانند هیچ دیگری نیست
و چه بازی برای ترتیب دادن جلسه. The Legend of Zelda: Ocarina of Time یک بازی خاص است. نه به این دلیل که آن است بهترین بازی Zelda – این بازی Breath of the Wild است – یا حتی پیچیدهترین. پیوند به گذشته ساختار پیچیدهتری داشت و هر یک از زلداهای سه بعدی که به دنبال آن بودند، بر اساس طراحی Ocarina of Time به روشهای قابل توجهی ساخته شدند. نه، Ocarina of Time خاص است، زیرا همان بود اولین 3D Zelda و، اگرچه در آن زمان متوجه آن نشدم، واژگان کاملاً جدیدی را معرفی کرد که بازی هنوز به آن دسترسی نداشته است.
البته یکی از مهمترین نوآوریهای Ocarina of Time، Z-targeting بود که به استاندارد اکثر بازیهای اکشن سه بعدی تبدیل شد. اما به عنوان یک کودک، من از زیبایی شناسی آن شگفت زده شدم، نه مکانیک آن. جنگل کوکیری برای من یک مکان واقعی بود و دوست لینک، ساریا احساس یک دوست می کرد. برای من یک دوست نیست، لزوما، اما مانند یک شخص واقعی و مهم به لینک.
درخت بزرگ دکو، که بیشتر آن روزهای اول را صرف کاوش در آن کردم، بسیار دیدنی و خطرناک بود. مادربزرگم هنگام بازدید ما سوپ سیبزمینی درست میکرد و یادم میآید که کاسهها و کاسههایی از این مواد را میخوردم در حالی که سعی میکردم از جمجمههای طلایی که در تار و پود داخل سیاهچال ارگانیک گشت میزدند، اجتناب کنم.
من در نهایت به غار دودونگو و شکم جابو جابو (جایی که بیش از یک دهه در آنجا ماندم) رسیدم، اما در آن روزهای اولیه، فقط سطح Ocarina of Time را خراشیدم. و با این حال، سطحی بود که شبیه هر چیزی بود که تا به حال دیده بودم.
بعدی
من آن را دوست دارم که خفاش ناخن سایلنت هیل 2 از شمشیر استاد قدرتمندتر است
اسلحه های لینک از هم می پاشند، اما خفاش میخ جیمز به کامیون سوار می شود.
اگر در 38 سال گذشته به عنوان یک بچه نینتندو بزرگ شده اید، احتمال زیادی وجود دارد که بازی مورد علاقه شما در تمام دوران شامل کلمات “Legend” و “Zelda” باشد. و به همان اندازه شانس خوبی وجود دارد که کریسمس مورد علاقه شما در کودکی شامل باز کردن آخرین ماجراجویی لینک باشد.
اگر کودک دهه 80 بودید، بازی اصلی شما را به یک ماجراجویی بی پایان در دنیایی خطرناک می برد. اگر با SNES به سن بلوغ رسیدید، احتمال زیادی وجود دارد که توسط A Link to the Past's dungeons و داستان پر زمان طلسم شده باشید. اگر دهه 00 مقدمه شما برای بازی بود، جلوههای بصری زیبا و دریای باز The Wind Waker مقدمهای هیجانانگیز را ارائه میکرد که برای هر بچهای مناسب بود.

مرتبط
وقتی کمی بزرگتر شدی، Twilight Princess جنبه تاریک تر و ترسناک تری از Hyrule را نشان داد. و نینتندو یک جفت ماجراجویی باورنکردنی در دنیای باز را برای نوزادان دهه 10 و 20 ارائه کرد تا با Breath of the Wild و Tears of the Kingdom شروع به کار کنند. به ندرت پیش میآید که نسلی بدون ایجی آئونوما و همکارانش بگذرد. حذف یک کلاسیک که دوران را تعریف می کند.
Ocarina Of Time معرفی کامل N64 بود
یکی از آنها مطمئناً در روز کریسمس سال 2000 زیر درخت من بود. به دلایل مختلفی جشن عجیبی بود، از جمله اینکه اولین و تنها باری بود که خانواده من تعطیلات را در فلوریدا گذراندند، جایی که پدربزرگ و مادربزرگم یک تریلر داشتند. در نیمی از سال ماند. همچنین این تنها باری بود که همه هدایای خود را در شب کریسمس باز کردیم.
بنابراین با Ocarina of Time و N64 سبز شفاف که وقتی خورشید غروب می کرد و اتاق با نورهای چشمک زن روشن می شد با آن بازی می کردم آشنا شدم. دریافت آن کنسول و آن بازی اولین طعم بزرگسالی را به شما ارائه میدهد، اولین باری که چیزی گرانقیمت مال شماست و فقط مال شماست.
قبل از آن، من به سگا جنسیس دسترسی داشتم، اما مال خواهرم بود. من میتوانستم ماریو را روی یک Game Boy اصلی بازی کنم، اما این هم مال خواهرم بود. یک سال قبل از این، من یک Game Boy Pocket و یک کپی از Pokemon Red گرفتم که اولین سیستمی بود که تا به حال داشتم. اما تفاوت زیادی بین آن دسته کوچک و ارزان دستی وجود داشت که به من اجازه میداد بازیهای دوبعدی محدود با تکنولوژی را بازی کنم، و جهانهای سه بعدی تمام رنگی که N64 199.99 دلاری به من امکان دسترسی به آنها را میداد. این مقدمه ای بود برای دنیایی کاملاً جدید از امتیازات و مسئولیت.
Ocarina Of Time دنیایی است که مانند هیچ دیگری نیست
و چه بازی برای ترتیب دادن جلسه. The Legend of Zelda: Ocarina of Time یک بازی خاص است. نه به این دلیل که آن است بهترین بازی Zelda – این بازی Breath of the Wild است – یا حتی پیچیدهترین. پیوند به گذشته ساختار پیچیدهتری داشت و هر یک از زلداهای سه بعدی که به دنبال آن بودند، بر اساس طراحی Ocarina of Time به روشهای قابل توجهی ساخته شدند. نه، Ocarina of Time خاص است، زیرا همان بود اولین 3D Zelda و، اگرچه در آن زمان متوجه آن نشدم، واژگان کاملاً جدیدی را معرفی کرد که بازی هنوز به آن دسترسی نداشته است.
البته یکی از مهمترین نوآوریهای Ocarina of Time، Z-targeting بود که به استاندارد اکثر بازیهای اکشن سه بعدی تبدیل شد. اما به عنوان یک کودک، من از زیبایی شناسی آن شگفت زده شدم، نه مکانیک آن. جنگل کوکیری برای من یک مکان واقعی بود و دوست لینک، ساریا احساس یک دوست می کرد. برای من یک دوست نیست، لزوما، اما مانند یک شخص واقعی و مهم به لینک.
درخت بزرگ دکو، که بیشتر آن روزهای اول را صرف کاوش در آن کردم، بسیار دیدنی و خطرناک بود. مادربزرگم هنگام بازدید ما سوپ سیبزمینی درست میکرد و یادم میآید که کاسهها و کاسههایی از این مواد را میخوردم در حالی که سعی میکردم از جمجمههای طلایی که در تار و پود داخل سیاهچال ارگانیک گشت میزدند، اجتناب کنم.
من در نهایت به غار دودونگو و شکم جابو جابو (جایی که بیش از یک دهه در آنجا ماندم) رسیدم، اما در آن روزهای اولیه، فقط سطح Ocarina of Time را خراشیدم. و با این حال، سطحی بود که شبیه هر چیزی بود که تا به حال دیده بودم.

بعدی
من آن را دوست دارم که خفاش ناخن سایلنت هیل 2 از شمشیر استاد قدرتمندتر است
اسلحه های لینک از هم می پاشند، اما خفاش میخ جیمز به کامیون سوار می شود.